به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ جبهۀ انقلاب اسلامی در فضای مجازی برای تبیین مسئلۀ «جمعیت» با همکاری رسانههای رسمی کشور و با مشارکت مرکز مدیریت حوزههای علمیه، بنیاد ملی خانواده، مرکز خدمات حوزههای علمیه، مؤسسه اندیشه مسطور، مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، قرارگاه جمعیت، سازمان بسیج جامعه زنان موضوع نشستهای تخصصی خود را به مسئلۀ جمعیت اختصاص داد.
دکتر مریم اردبیلی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی قم در نشست تخصصی کارشناسی جبهۀ دربارۀ «معضلات گرایش به تک فرزندی» در کشور عنوان کرد: دیدگاه عمومی به فرزند علیالخصوص در جوامعی که خانواده را نهاد مقدسی میدانند و ازدواج را امری مقدس بر میشمارند متفاوت با جامعهای است که اعتقادی به تقدس نهاد خانواده ندارند. تصویر ذهنی اغلب جوانان ایرانی از آینده زندگی خود تشکیل خانواده است. علیرغم تمام صدمات و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی که در سالهای اخیر در ایران متوجۀ نهاد خانواده بوده اما کماکان این نهاد مقدس جایگاه مستحکمی در جامعۀ ایرانی دارد و هنوز میتوان بر آن تأکید و تکیه کرد؛ به همین جهت فرزندآوری همواره برای ایرانیان خوش یمن، پربرکت، مایۀ خیر و شادمانی بوده است و خانوادههای ایرانی پس از فرزنددار شدن به جشن و سرور پرداختهاند، این ارزش یکی از نقاط مشترک فرهنگ ملی و دینی ما ایرانیان است.
فرزندآوری در فرهنگ ایرانی و اسلامی ارزش اجتماعی است
وی افزود: بر اساس همین ارزش مشترک ملی و دینی در فرهنگ ما فرزندآوری همواره جایگاه ارزشمندی داشته است اما این که جامعه و حاکمیت تا چه حد تسهیل گر، مشوق و تکریم کنندۀ فرزندآوری برای والدین هستند، محل پرسش اساسی کارشناسان است؟ فکر میکنم سیر تحولات اجتماعی در طول سالهای گذشته فضای فرزندآوری را برای زوجین کمی دشوار کرده است.
این کارشناس تصریح کرد: جامعۀ ایرانی حدود 5دهۀ قبل ساختاری «خاندانی» داشت و آنها بدنۀ اجتماعی را شکل میدادند اما به تدریج این خاندانها کوچک شدند و در نهایت خانوادههای هستهای جایگزین آنها شدند. سالهای قبل ساختار خانواده در کشور به شکلی بود که زوجهای جوان برای فرزندآوری و ازدواج زود هنگام تشویق میشدند. مدل ادارۀ خاندانها به نحوی بود که پس از ازدواج، برخی از نیازهای اساسی زوجین جوان را در سیستمی درون خانوادگی تأمین میکردند. سابق بر این در خانوادههای ایرانی اگر زوج جوانی تا سه سال بعد از ازدواج صاحب فرزند نمیشد، بزرگترهای فامیل پیگیر مشکلات احتمالی آنها میشدند. ریشسفیدان فامیل تلاش میکردند اگر مشکل عاطفی بین زوجین وجود داشت، آن را مرتفع سازند یا مشکلات مالی احتمالی آنها را رفع کنند اگر زوج برای فرزندآوری دچار مسئلۀ مسکن بود، بزرگان خاندان محل مناسبی را جهت سکونت در اختیار آنها قرار میدادند. سیستم ادارۀ خانواده در قالب خاندانها سبب میشد که آنها برای حفظ خانواده در نسل بعد همینطور کسب شهرت بیشتر زوجها را برای فرزندآوری تشویق کنند.یاری سرپرست خانوادهای که بیکار میشد در یافتن شغل جدید و امرار معاش یا کمک به مادری که بیماری میشد برای نگهداری فرزند از دیگر مصادیق عینی نقش سیستم خاندانی در افزایش انگیزۀ خانوادهها برای فرزندآوری است.
خانوادهها در سختیها یاور زوجین نیستند
اردبیلی ادامه داد: متاسفانه در حال حاضر زوجهای جوان ایرانی با توجه به تغییر ساختار خانوادهها به هستهای و فضای پیچیدۀ عصر مدرنیسم در مواجهه با مقولۀ فرزندآوری یاوری ندارند. زندگی هستهای مسئلۀ فرزندآوری را برای آنها پیچیده کرده است. از سوی دیگر روابط اجتماعی و تقسیم نقشها در جامعۀ امروز با گذشته تفاوت ملموسی دارد، امروزه خانمهای زیادی هستند که تمایل به ادامۀ تحصیل یا نقش آفرینی اجتماعی در جامعه دارند و به همین جهت با تأخیر اقدام به فرزندآوری میکنند، جای خالی بزرگان به طور ملموس حس میشود تا آنها را برای تقسیم درست و به هنگام نقشهای فردی، اجتماعی و خانوادگی یاری کنند.
مدل توسعۀ غربی، چرخۀ کامل فرزندآوری در ایران را دچاراختلال کرد
وی افزود: فرآیند رشد فرزند در خانواده به نحوی بود که وی پذیرفته بود تا در ازای کمکهای خاندان در مسیر رشد خود به امور سالمندان خانواده در دورۀ بزرگسالی رسیدگی کند، برای مثال اگر عمۀ پیری داشت، حاضر بود که در دورۀ کهنسالی از وی نیز مراقبت کند به معنای دقیقتر فرد در کودکی از افراد فایل خدمات نگهداری دریافت میکرد و در دورۀ بزرگسالی این خدمات را بازپس میداد تا چرخۀ کاملی شکل بگیرد. متاسفانه این چرخه با ورود مدل توسعه غربی و نگاه انسان شناختی آنها از بین رفت.امروزه کشور ساختارهای سنتی خود را نابود شده میبیند، هرچند این امکان وجود دارد که برخی از قومیتها در شهرهای کوچک و روستاها همچنان این ساختار سنتی را حفظ کرده باشند اما عموم جامعه این سیستم سنتی را دیگر در دل خود ندارد.
جامعه به سمت فرزند کمتر سوق پیدا کرد
اردبیلی گفت: فضای اجتماعی و سبک زندگی جدید و برجسته شدن شعار "فرزند کمتر ، زندگی بهتر" در دهۀ 60 سبب شد تا کشور به سمت اعمال سیاستهای کاهش فرزندآوری حرکت کند بنابراین سیستم فرهنگی جامعه نیز در دهۀ هفتاد به این سمت و سو سوق پیدا کرد که فرزندآوری ارزش نیست تا جایی که اکنون کودکان معدودی در اجتماع میبینیم، چشمانی که زمانی عادت داشتند در به مهمانیهای خانوادگی حداقل بیست کودک در حیاط خانه ببینند، امروزه باید به دیدن یک یا دو خردسال بر سر سفرههای غذا عادت کنند! وجود کودکان همراه خود هنجارهایی را به وجود میآورد، اعضای خانواده آگاه بودند که در مهمانیها امکان دارد که کودک چیزی را بشکند یا فرزند خانوادۀ دیگری را بزند اما اینها در حال حاضر به عنوان مؤلفههای یکی از زندگی نرمال در خانوادۀ ایرانی شناخته نمیشود.
وی ادامه داد: در حال حاضر زمانی که کودکی برای صرف غذا کنار والدین حاضر میشود، والدین با هماهنگی مشترک بین خود تلاش میکنند تا هیچ خطایی از فرزند آنها سر نزند، قاشق و چنگال خود را در دست چپ و راست به درستی نگه دارد یا کودک انگشت خود را در بینی نکند، متاسفانه والدین زیادی در محیط خانواده به طور دائم در حال مشاجره بین خود هستند یا مصائب نشأت گرفته از مسائل روزانه را بر سر فرزند خود خالی میکنند که اثرات مخرب زیادی در آیندۀ کودک خود بر اثر همین اشتباه خواهند دید .
جامعه به فرزند نگاه واقعی ندارد
این کارشناس تاکید کرد: متاسفانه سیستم از خانوادهها در مواجهه با مشکلات اجتماعی حمایت درستی نمیکند. والدین ایرانی در حال حاضر با فشار جدی ناشی از کمبود حضور در خانه و مصاحبت با فرزند خود در جامعه روبرو هستند. دید اجتماع اکنون در مواجهه با خانوادهای که فرزند زیادی دارد، درست نیست، گذارهای که متاسفانه عمومیت دارد، تصور کنید که در محیط اتوبوس یا پارک همراه 3 یا 4 فرزند خود در حال حرکت هستید، تحمل نگاه سنگین مردم به پدر یا مادر آسان نخواهد بود، در مطبها یا رستورانها زوجهای جوان متوجه میشوند بعد از فرزندآوری دچار محدودیتهای اجتماعی زیادی شدهاند بنابراین دچار نوعی سرخوردگی میشوند، هرچند این محدودیتها ریشه و مبنای درستی ندارد پدر یا مادر نمیداند چطور فرزندان خود را در محیط تحصیل، اشتغال یا فضاهای اجتماعی عادی وارد کند تا مورد قضاوت اشتباه و بیرحمانۀ اطرافیان قرار نگیرد.
حاکمیت در مسئلۀ فرزندآوری همراهی کافی با والدین ندارد
اردبیلی گفت: سیستم حکمرانی سیاسی اجتماعی حاضر نیست اقتضاعات نقش مادری را بپذیرد، این که یک مادر به ساعت کاری انعطاف پذیر نیاز دارد، امکان دارد که مادر در یک مقطع زمانی نتواند فرزند خود را امانت نزد کسی بگذارد یا کودک وی دچار بیماری شده باشد که احتیاج به حمایت مادر دارد، بالاخره سیستم انسانی است و انعطاف پذیری بوده به رشد فرآیند انسان و اخلاقی آن کمک میکند. کاهش سطح مجاز انعطاف پذیری در این سیستمها منجر به عملکرد ماشینی آنها خواهد شد، متاسفانه باید اذعان کرد غلبۀ نگاه ماشینی مادر و کودک او را نابود خواهد کرد بنابراین جامعه و سیستم حکمرانی در امر ایفای وظایف همراه والدین نیست، جامعه ای که کارفرما در آن به مادرها برای استفاده از مرخصی زایمان با تندی برخورد میکند، استاد دانشگاه آن جامعه با دانشجو شرط میکند که درطول دوران دکتری حق فرزندآوری ندارد و یا حتی وی را ملزم میکنند که حق ندارد در دوران تحصیل ازدواج کند، چطور میخواهد خانواده را تشویق به فرزندآوری کند، هرچند فرزند آوری در ایران مفهوم بدی ندارد اما عرصه برای مادر، پدر و فرزند آنها تنگ است.
سبک مدرنیته نرخ فرزندآوری را به سرعت کاهش داده است
وی ادامه داد: حقیقت این است که مدل توسعۀ غربی بعد از حاکم شدن بر ساختار سیاسی کشور پس از جنگ تحمیلی به تدریج رغبت خانوادهها به فرزندآوری را کاهش دادهاست، روند کلی نظام آموزش و پرورش، سیستم دولت، قانون گذاری، حتی سیستمهای بهداشتی و دانشگاهی، ساختار نهادهای دولتی، خصوصی و... با الگو گرفتن از مدرنیتهای شکل گرفته است که اجرای آن در کشورهای مختلفف سبب کاهش نرخ باروری در زوجین شده و سیاستهای کلی آنها کاهش جمعیت از طریق تنزل نمودار رشد فرزند را دنبال میکند بنابراین گام اول برای عبور از این بحران، اجرای یک الگوی اسلامی و ایرانی برای بهبود وضعیت نمودار رشد فرزندآوری در ایران و عبور از روشهای غلط مدرنیتۀ غربی در مواجهه با این موضوع است.
انتهای پیام/