آزادی مهران برای رزمندگان اتفاق مهم و بزرگی بود و آنها در جریان عملیات کربلای یک هم قسم شده بودند تا این شهر را از چنگ دشمن بعثی خارج کنند و ضربه محکمی به صدام بزنند. به همین خاطر در روزهای گرم تیر ۱۳۶۵ با تمام وجود وارد منطقه عملیات شدند و توانستند با آزادسازی مهران، جنگ تبلیغاتی صدام را نقش بر آب کنند. برای آزادی شهر مهران جانهای بسیاری فدا شدند که شهید احمد نادعلیزاده یکی از این شهداست. رزمنده شجاع و جان برکفی که در ۱۳ تیر ۱۳۶۵ آسمانی شد.
علاقه به مسائل دینی
شهید نادعلیزاده در دی ماه سال ۱۳۴۱ در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. جو مذهبی خانواده خیلی زود احمد را به مسائل مذهبی و دینی علاقهمند کرد. از دوران مدرسه اهل نماز و عبادت بود و همراه پدر و برادر بزرگترش به مسجد میرفت و نماز میخواند. انجام امور دینی تأثیر مثبت و خوبی بر روحیه و اخلاق احمد گذاشته بود. او در عین ادب پسری فعال و پرجنب و جوش بود و احترام بزرگترها را نگه میداشت. احمد هر چه بزرگتر میشد درکش از دین و مسائل سیاسی بیشتر میشد. در جریان مبارزات انقلابی مردم با پخش اعلامیه، شعارنویسی و شرکت در جلسات مذهبی و دینی فعالیت میکرد. پیروزی انقلاب اسلامی دنیای تازهای پیشروی احمد جوان باز کرد و او بیشتر از قبل برای حضور در جامعه مشتاق شد.
شروع جنگ تحمیلی
۱۶ ساله بود که جنگ تحمیلی علیه ایران شروع شد؛ بنابراین درس و مدرسه را رها کرد و با وجود سن پایینش به سوی جبهههای نبرد شتافت. مادر شهید درباره علاقهمندیهای فرزندش در آن دوران میگوید: «احمد از دوران کودکی به انجام واجبات علاقه فراوانی داشت. در جلسات مذهبی به خصوص قرآن شرکت میکرد. در کارها بسیار صبور، ولی جدی و پیگیر بود. آداب و معاشرت را رعایت میکرد و به بزرگترها و حتی کوچکترها احترام میگذاشت. به امام و شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر علاقه خاصی داشت و در موردشان میگفت که در کمال علم و دانش، برای خدا جهاد میکردند و در اوج علم، به مبارزه علیه طاغوت میپرداختند.»
احمد همه چیز را در وجود امام میدید. او به جریانها و مسائل سیاسی روز آگاهی و اشرافیت کاملی داشت و از قدرت تجزیه و تحلیل بالایی برخوردار بود. پس از تشکیل بسیج، عضو فعّال بسیج شد و در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران درآمد. در طول چند سال شرکت در عملیاتهای مختلف، دو بار مجروح شد؛ یک بار از ناحیه دست و پا و یک بار شیمیایی و موج انفجار، ولی این مجروحیتها مانع رفتن او به جبهه نمیشد. در طول چند سال حضور در سپاه در بخشهای مختلفی از قبیل گروه ضربت چابهار، مسئول دسته در عملیاتهای رمضان و محرم، فرمانده پاسگاه چناره در مریوان، فرمانده هدایت آتش تیپ ادوات، جانشین طرح و برنامه، اطلاعات و عملیات، جانشین تیپ ادوات و در پشت جبهه به عنوان مربی آموزش نظامی خدمات ارزندهای را ارائه کرد.
میخواهم گمنام بمیرم
عشق به معبود و شهادت در وجود شهید نادعلیزاده موج میزد. شهید نادعلیزاده در بخشی از دستنوشتههایش خدا را اینچنین قسم میدهد: «خدایا! تو را به شهدا قسم میدهم نوبت هم که باشد، نوبت من است؛ چون تو میدانی همه دوستانم رفتند و من گناهکار ماندم. هرچند میدانم که میخواهی مرا آزمایش کنی، ولی دیگر خسته شدهام. میخواهم تنها باشم و گمنام بمیرم؛ چراکه در تنهایی است که به سوی تو میآیم و به تو توجه دارم. میخواهم در این تنهایی باشم و به آرزوی دیرینه خود نایل شوم. همچنان مظلوم بمانم که دیگر یارم، اسلحهام، خانهام، سنگرم و مقصدم شهادت باشد.» سرانجام سردار شهید احمد نادعلیزاده پس از سالها حضور در جبهه، در عملیات کربلاییک، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در این عملیات بر اثر حمله هوایی هواپیماهای دشمن در ۱۳/۴/۶۵ مجروح شد و در هنگام انتقال به عقب به دیدار حق شتافت و آسمانی شد.
منبع: روزنامه جوان