گروه جامعه خبرگزاری فارس- گفتوگویمان با یک چالش درباره فعالیتهای خیریه و جهادی شروع میشود. تعداد زیاد مؤسسات و گروههای خیریه و جهادی برایم جای سئوال است. میگویم: «هر گروه خیریه جدیدی که متولد میشود، این ذهنیت را ایجاد میکند که حتماً اعضای آن گروه در این عرصه، کار زمینماندهای دیدهاند و احساس کردهاند میتوانند این جای خالی را با همت و تدبیرشان پر کنند وگرنه چه نیازی به تشکیل گروه جدید بوده؟ میتوانستند به گروههای موجود ملحق شوند و همراه با آنها به محرومان خدمترسانی کنند.» کمی تأمل میکند و در یک لحظه انگار لنز دوربین نگاهم را برمیگرداند تا ماجرا را از زاویه دیگری ببینم. میگوید: «هیچوقت فکر کردهاید چرا امیرالمؤمنین (ع) شخصاً کیسههای نان و خرما بر دوش میگرفتند و به سراغ فقرا میرفتند؟ برایتان سئوال پیش نیامده چرا پول و نان و خرما را به یارانی مثل عمار نمیدادند تا برای فقرا ببرند؟ خوب که نگاه کنیم، بخشی از درجات و پیشرفتهای معنوی و روحی که در فعالیتهای خیریه برای انسان به وجود میآید، از طریق ارتباط مستقیم با مددجویان ایجاد میشود نه با کارهایی مثل انداختن پول در صندوق صدقات یا کمک به مؤسسات خیریه. مواجهه نزدیک با انسانهای دردمند و تلاش برای باز کردن گره از کار آنها، برکاتی دارد که فقط وقتی بیایی وسط گود میتوانی آن را درک کنی.»
و همین دغدغه، جوانان تحصیلکرده مشهدی را که از 20 سال قبل با یک عشق مشترک دور هم جمع شدهبودند، به سمت فعالیتهای خیریه کشاند. حالا 6 سال از آن روزها میگذرد و موسسه خیریه «همسایه آفتاب»، زیر سایه عنایت آفتاب هشتم (ع)، چتر حمایتش را بر سر 250 خانواده محروم باز کرده و تلاش میکند با یک نگاه فرهنگی، زمینهساز بهبود شرایط زندگی آنها باشد. با گفتوگوی ما با «محمدرضا رمضانیان شهری»، مدیر عامل جوان این موسسه خیریه مردمی همراه باشید.
یادمان شهدای گمنام در دانشگاه کاشمر
وقتی شهدا ما را دور هم جمع کردند...
«همه چیز از دوستی مؤمنانه یک گروه جوان عاشق که اغلب دانشجویان رشته مهندسی عمران بودند، شروع شد. بهانه آن دوستی و شروع فعالیتهای فرهنگی ما، شهدا بودند. درواقع گروه ما در جریان تدارک مراسم تدفین شهدای گمنام در فضای دانشگاه کاشمر شکل گرفت. آن جمع دوستانه و فعالیتهای فرهنگیمان بعد از فارغالتحصیلی به برکت شهدا ادامه پیدا کرد، موسسه «همسایه آفتاب» شکل گرفت و قالبهای جدیدی مثل خدمت به زائران پیاده امام رضا (ع) به فعالیتهایمان اضافه شد. خوب است بدانید سالانه بیش از 400 هزار زائر پیاده در ایام شهادت امام رضا (ع) به شهر مشهد و حرم رضوی مشرف میشوند و نهادها و گروههای مختلف مردمی، داوطلبانه اسکان و پذیرایی از آنها را بر عهده میگیرند.
خدمت به زائران پیاده امام رضا(ع)
یکی از این مجموعهها، موسسه ماست که از حدود 10 سال قبل در خدمت زائران پیاده رضوی هستیم و تلاش میکنیم پذیرایی بهیادماندنی از این زائران خاص داشتهباشیم. به طور مثال، فضاهای اسکان زائران پیاده (شامل مدرسهها و سالنهای ورزشی) با فرشهای آستان قدس رضوی مفروش میشود و با کمکهای کاملاً مردمی، خدماتی مشابه خدمات یک هتل ساده را در این مجموعهها به زائران پیاده ارائه میدهیم؛ خدماتی مانند پذیرایی صبحانه، ناهار و شام، خدمات درمانی با حضور پزشک و پرستار، کفاشی، خیاطی، لباسشویی و... جالب است بدانید از 3 شبانهروز پذیرایی، زائران پیاده یک وعده صبحانه را هم مهمان آستان قدس هستند.»
اما برکات شروع شهدایی فعالیتهای مهندسان عمران مشهدی به همینجا ختم نشد. دلهایشان را که به نیت خدمت به همنوعان کوک کردند، درهای جدیدی به رویشان باز شد: «حدود 6 سال قبل با خودمان گفتیم این گروه دوستی، ظرفیت خوبی است و با محوریت آن میتوانیم کارهای عامالمنفعه خوبی انجام دهیم. بیانات حضرت آقا درباره رفع فقر و کمک به معیشت محرومان هم انگیزه مضاعفی به ما داد که بهصورت جدی در زمینه فعالیتهای خیریه ورود کنیم.»
چرا امیرالمؤمنین (ع) کمک به فقرا را به عمار واگذار نکرد؟
در سکوت گوش میکنم و به سئوال و ابهامی که در اینطور مواقع در ذهنم تکرار میشود، فکر میکنم. میپرسم: «سئوالی که مطرح میشود این است که مشارکت در فعالیتهای خیریه، لزوماً با راهاندازی یک گروه یا موسسه جدید، عملی میشود؟ نمیتوانیم ظرفیتهای گروهمان را در اختیار مؤسسات و گروههای خیریه موجود قرار دهیم تا آنها به شکل کاملتری به مددجویانشان خدمترسانی کنند و ما هم در برکات و ثواب این فعالیتها شریک باشیم؟» مدیر عامل جوان موسسه خیریه همسایه آفتاب منظور جملاتم را درک کرده. مکثی میکند و در جواب میگوید: «ماجرای فعالیتهای خیریه، یک فعالیت یکطرفه نیست. یعنی فقط ما بهعنوان مددکار یا خیّر به گروهی از همشهریان بهعنوان مددجو کمک و خدمترسانی نمیکنیم. این فعالیت برای خود ما هم برکات فراوانی دارد و در اصل، ما داریم به خودمان کمک میکنیم. واقعیت این است که بخشی از ملکات و درجات و پیشرفتهای معنوی و روحی که در فعالیتهای خیریه برای انسان به وجود میآید، از طریق ارتباط مستقیم با مددجویان ایجاد میشود نه با کارهایی مثل انداختن پول در صندوق صدقات یا کمک به مؤسسات خیریه. مواجهه نزدیک با انسانهای دردمند و محروم، آشنایی با زندگی و مشکلات آنها و تلاش برای رفع آن مشکلات، برکاتی دارد که فقط وقتی بیایی وسط گود میتوانی آن را درک کنی.
خوب است بدانید امروزه یکی از روشهای مشاوره به زوجهای در آستانه طلاق، همین است که مشاور به آنها میگوید قبل از گرفتن هر تصمیمی، 3، 4 جلسه به دیدار خانوادههای محرومی بروند که گرفتار فقر و آسیب هستند. این زوج وقتی به محل زندگی این خانوادههای محروم مراجعه و از نزدیک با آنها ارتباط برقرار میکنند، میبینند مشکلات خودشان در مقابل شرایط این خانوادهها هیچ بوده. کمکم هم نگاه واقعیتری نسبت به زندگی خودشان پیدا میکنند و هم با همدلی و کمک به آن خانوادهها، روحشان رشد پیدا میکند و اغلب برمیگردند سر خانه و زندگیشان. نگاه ما هم به ورود مستقیم به عرصه خدمترسانی به محرومان، همین است. ما معتقدیم به رشد و ارتقای روحی و معنوی نخواهیم رسید مگر اینکه خودمان وسط میدان بیاییم و با محرومان جامعه ارتباط برقرار کنیم.»
«محمدرضا رمضانیان شهری» باز هم دلیل دارد برای دل به دریای فعالیتهای خیریه زدن و به جان خریدن خیس شدن: «وقتی شخصیت عظیمی مثل امیرالمؤمنین (ع) که مقامش از همه عالم، بالاتر و وقتش از وقت تمام عالمیان ارزشمندتر است، خودش میرود وسط جامعه و به محلههای فقیر و بهاصطلاح پایین شهر سر میزند و شخصاً به فقرا کمک میکند، نشانه اهمیت این عمل است. هیچ فکر کردهایم چرا امام علی (ع) پول و نان و خرما را به یارانی مثل عمار نمیداد و به آنها نمیگفت از طرف ایشان بروند به نیازمندان جامعه کمک کنند؟... بنابراین این فرآیند یک رشدی دارد که فقط با حضور در وسط میدان و متن خدماترسانی به محرومان حاصل میشود. ما هم میتوانستیم به یکی از گروههای خیریه بگوییم با مجموع کمکهای اعضای گروهمان هر ماه فلان مبلغ به آنها کمک میکنیم تا به دست خانوادههای تحتپوشششان برسانند. یا میتوانستیم هر ماه یک یا چند زندانی آزاد کنیم و... اما به این نتیجه رسیدیم که باید خودمان آستین بالا بزنیم و وارد گود شویم.»
نمیخواهیم خیریه اروپایی باشیم!
«یک مشکل عمومی در جامعه ما این است که اول کار میکنیم، بعد فکر میکنیم. اما ما تصمیم گرفتیم در فعالیت خیریهمان، این رویه را تا حد امکان اصلاح کنیم. با یک بررسی در روند فعالیتهای گروهها و مؤسسات خیریه، به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از آنها ساختار مشخصی ندارند. بنابراین قبل از هر کاری، یک ساختار برای فعالیتمان طراحی کردیم که «کیفیت خدمات» و «تلفیق خدمترسانی معیشتی با کارهای فرهنگی»، بهعنوان دو موضوع اساسی در آن مورد توجه قرار گرفته است.
کم نیستند مؤسسات خیریه که مسائل فرهنگی برایشان موضوعیت ندارد. یعنی در مقام مقایسه، شاید تفاوتی میان آنها و مؤسسات خیریه کشورهای غیرمسلمان پیدا نکنید. بهاینترتیب، نهایت دغدغهشان میشود کمک مالی به فقرا و رساندن غذا به آنها. اما به اعتقاد ما، بحث معیشت و بحث فرهنگ، با هم پیوسته است و ما روی پیوستگی این دو مقوله تاکید داریم. با یک مثال، این موضوع را بیشتر باز میکنم. در برنامه هفتگی ما که از حدود 5، 6 سال قبل برقرار است، یک گروه 30، 40 نفری از رفقا دوشنبهها کار توزیع غذای گرم، گوشت، مرغ و نان را برای خانوادههای نیازمند تحتپوشش انجام میدهند. نکته اینجاست که تعدادی از این دوستان، روحانی هستند و با همان لباس روحانیت این فعالیت را انجام میدهند. خب، وقتی آن خانواده کمبضاعت میبیند فردی که در دل شب و در خفا برای کمک به در خانهاش آمده، یک جوان روحانی خوشبرخورد با اخلاق اسلامی است، این حتماً روی اعضای آن خانواده تاثیرگذار خواهد بود. یا وقتی مددکار ما برای کمک به خانه مددجو رفته، وقت نماز که میشود، همان جا وضو میگیرد و نماز اول وقت میخواند، این بهطور غیرمستقیم اثرات فرهنگی بر آن خانواده خواهد داشت.»
کتابخانه سیار، چاشنی توزیع بسته های معیشتی هفتگی
«کتابخانه سیار»، چاشنی سبد معیشت
«رفقایی که دوشنبهها با سبد معیشتی به سراغ خانوادههای واجد شرایط میروند، یک هدیه فرهنگی هم برای فرزندان آنها دارند. آنها همیشه یک مجموعه 40، 50 جلدی کتاب مفید هم همراهشان دارند که اسمش را گذاشتهایم «کتابخانه سیار». بچهها کتاب مورد علاقهشان را از این کتابخانه جمعوجور انتخاب میکنند و بهصورت امانت پیش خودشان نگه میدارند تا مطالعه کنند. بعد از یک یا دو هفته، در مراجعه مجدد دوستان ما، آن کتاب را با نیم برگ خلاصه تحویل میدهند و کتاب جدید میگیرند. آن خلاصهنویسی باعث میشود محتویات کتاب بهتر در ذهن بچهها بماند. با همین شیوه ساده، آخر سال که نگاه میکنید، میبینید هرکدام از این بچهها کلی کتاب خواندهاند، آن هم بچههایی که اصلاً امکان خرید کتاب ندارند... پیوستگی بحث معیشت و فرهنگ، به همین سادگی میتواند رقم بخورد.»
عکس، تزیینی است
وقتی گردش مالی پایین، مایه افتخار است
اهالی همسایه آفتاب از ابتدا با خودشان قرار گذاشتند بهجای تصدیگری، نقش واسطهگری را در فعالیتهای خیریه ایفا کنند. دلشان میخواست مثل یک واسطه خیرخواه، تا آنجا حضور داشتهباشند که بتوانند دست خیّران مهربان را در دست مددجویان چشمانتظار قرار دهند: «یکی دیگر از دلایلی که باعث شد خودمان برای فعالیتهای خیریهمان ساختار پایهریزی کنیم، عدم شفافیت در عملکرد برخی از مؤسسات خیریه بود. ما از همان اول، بنا را بر شفافیت میان خودمان و خیّران گذاشتیم. مثلاً مددجویی را شناسایی کردهایم که توان پرداخت قبض آب و برق خانهاش را ندارد. این مورد را در گروههایی که خیّرانمان حضور دارند، معرفی میکنیم و یک خیّر، بانی انجام کار میشود. قبضها در اختیار آن فرد داوطلب قرار میگیرد و او هم بعد از پرداخت، تاریخ و کد پیگیری را اعلام میکند. یعنی برخلاف برخی مؤسسات که پول را از خیّر میگیرند و گاه معلوم نمیشود آن پول چطور هزینه میشود، ما فقط در نقش یک واسطه میان خیّر و مددجو عمل میکنیم. در همین ایام کرونا، یکی از خیّران اعلام کرد میخواهد به فرزند محصل یک خانواده کمبضاعت، تبلت هدیه کند. کاری که ما انجام دادیم، این بود که یک خانواده را به ایشان معرفی کردیم و گفتیم: تحقیقات ما نشان میدهد فرزند محصل این خانواده برای کمک و لطف شما، واجد شرایط است. بعد از آن، همکار ما آن فرد خیّر را تا منزل آن خانواده همراهی کرد و ایشان شخصاً تبلت را به فرزند آن خانواده تقدیم کرد.»
مدیرعامل موسسه همسایه آفتاب در ادامه میگوید: «به همین دلیل است که گردش مالی موسسه ما شاید به نسبت دیگر مؤسسات خیریه، معمولی و حتی پایین باشد درحالیکه الحمدلله بازده کاریمان حتی نسبت به مؤسسات باسابقه، بسیار خوب است. اساساً ما دنبال این نیستیم که از مردم پول بگیریم. دغدغه ما، فرهنگسازی در این زمینه است. میخواهیم مردم را با این عرصه آشنا کنیم که خودشان پای کار بیایند و در آن رشد و اعتقاد معنوی نهفته در این مسیر، سهیم شوند. ببینید، اگر از یک نفر پول بگیریم، شاید این دغدغه در او ایجاد نشود. اما وقتی خودش بیاید، مددجو و شرایط زندگیاش را ببیند، آن حس نوعدوستی و دغدغهمندی بیشتر در او شکل میگیرد. میرود، خانواده و دوست و فامیلش را هم تشویق میکند و به این مسیر میآورد.»
عکس، تزیینی است
نیاز به کمک داری؟ اول بگو چه کاری بلدی
در یک نگاه کارشناسی، عیار گروههای خیریه و جهادی آنجا مشخص میشود که برای فردای مددجویانشان برنامهریزی کنند؛ فردایی که شاید هیچ خیّر و مددکاری نباشد که دست آن مددجو را بگیرد. بر این اساس، هر گروهی که بیشتر در جهت توانمندسازی مددجویانش تلاش کند، خدمترسانی مفیدتر و موثرتری خواهد داشت. همسایههای آفتاب در عمر 6 ساله موسسه خیریهشان نشان دادهاند حسابی در این زمینه، دغدغه دارند: «در فعالیتهای خیریه، کار مقطعی و اتفاقی، نتیجهبخش نخواهد بود. به همین دلیل ما بهصورت پیوسته با یک گروه مددجوی مشخص کار میکنیم. مثلاً اینطور نیست که در بحث توزیع سبد معیشتی، هر هفته بهصورت اتفاقی سراغ یک محله محروم برویم. طبق آمار، هزار نفر در قالب 250 خانواده، تحتپوشش خدمات موسسه ما هستند که در اغلب موارد، یک خانم سرپرستی خانواده را بر عهده دارد؛ یا همسرش فوت کرده، یا از کارافتاده است، یا در زندان است و... درمجموع در این خانوادهها، یک گروه 70 نفری از ایتام را هم تحتپوشش داریم که هرکدام یک حامی دارند. همین مداومت در خدماترسانی باعث میشود بتوانیم در بحث فرهنگ و اشتغال، کارهای خوبی برای مددجویان انجام دهیم. بحث اشتغال، بحث مهمی در تعامل با این خانوادههای محترم است؛ هم میتواند به توانمندسازی آنها کمک کند و هم یکجور «محک» برای شناخت آنها محسوب میشود.»
آقای مدیر دست میگذارد روی یک آسیب که در بسیاری موارد، ذهنیت افراد جامعه را هم نسبت به برخی از نیازمندان مخدوش کردهاست: «گاهی به مددجویان، کار معرفی میکنیم اما بعضیهایشان بهاصطلاح از زیر آن در میروند. وقتی مددجو یک مورد، دو و سه مورد کار را رد میکند، نشانه خوبی نیست. معلوم میشود تنبل شده و اهل کار نیست. در این موارد، به این مددجود تذکر میدهیم و او را نسبت به نتیجه ناخوشایند این رفتار آگاه میکنیم. اگر این رویه را اصلاح نکند و به رفتارش ادامه دهد، ناچار او را از فهرست کمکرسانیمان حذف میکنیم. البته بدیهی است که ما از مددجویانی که شرایط مناسب نداشته باشند، انتظار کار کردن نداریم. خانمی که همسرش ازکارافتاده است و 4 بچه کوچک هم در خانه دارد، مسلماً شرایط کار کردن ندارد. یا خانمهای 50، 60 سالهای که اصلاً به لحاظ جسمی توانایی کار کردن ندارند. برای این مددجویان نهتنها بحث اشتغال موضوعیت ندارد بلکه برای آنها یک حقوق ماهانه هم در نظر میگیریم. اما برای خانمی که سلامت است و بچههایش به مدرسه میروند و در خانه هم مشکلی ندارد، انجام یک کار نیمهوقت در کارگاه نزدیک خانهشان، یک پیشنهاد مناسب است. ما حتی گاه موقعیت کار را در خانه خودشان فراهم میکنیم. مثلاً چرخ خیاطی برایشان تهیه میکنیم که در خانه ماسک بدوزند.
البته یک وقت هم مددجویی که با کار بیگانه است، باید به شاخه مددکاری معرفی شود. گاهی این فرد آنقدر در زندگی با غم و فشار روحی دستبهگریبان بوده که افسرده شده یا اعتمادبهنفسش را از دست داده. مثلاً دختر خانم 20 سالهای که پدر و مادرش در زندان هستند، هر دو تکیهگاه زندگیاش را از دست داده و تحت انواع فشارهای روحی است را چطور میتوانیم سر کار بفرستیم؟ او اول باید به لحاظ روحی بازیابی شود و به روال عادی زندگی برگردد، بعد به بحث فعالیت و اشتغالش بپردازیم.»
عکس، تزیینی است
یخچال نو تقدیم شما میشود اما با دستمزد خودتان
«اما یک اصل کلی در موسسه ما وجود دارد؛ برخلاف برخی گروههای جهادی که به محض اینکه از نیاز یک مددجو به یک وسیله یا خدمت باخبر میشوند، پول جمع میکنند و آن وسیله را برای او تهیه میکنند، ما خود آن مددجو را برای تهیه وسیله مورد نیازش به حرکت و کار و تلاش تشویق میکنیم و البته در همان مسیر حمایتش هم میکنیم. برای مثال، مدتی قبل یکی از مددجویان از ما درخواست یخچال کرد. در پاسخ گفتیم: در خدمت شما هستیم اما برای تأمین هزینه یخچال، برای شما کار فراهم میکنیم. با توجه به شرایطش، یک کار نظافت منزل با درآمد روزانه 100 هزار تومان به او معرفی کردیم و تعهد کردیم این کار، دائمی باشد. علاوهبراین برایش بسته معیشتی هم در نظر گرفتیم. 6، 7 روز که سر کار رفت و جدیتش را دیدیم، یخچال را به او هدیه دادیم و گفتیم: با توجه به پشتکار و جدیت شما، نیمی از پول این یخچال را هم یک خیّر تقبل کرد. حالا روزهای بعد که سر کار بروی، آن دستمزدت پسانداز میشود برای خودت.
این شیوه باعث میشود هم عزت مددجو حفظ شود و احساس کند کمکم میتواند روی پای خودش بایستد و هم آن اتفاق ناخوشایند برایش نیفتد و به دریافت کمکهای حاضر و آماده عادت نکند. البته همه مددجویان نمیتوانند خودشان را با این رویه تطبیق بدهند. بسیاری از آنها بارها در زندگی شکست خوردهاند و اعتمادبهنفسشان آسیب دیدهاست. خیلی زمان میبرد که بخواهند به روال عادی زندگی برگردند. ما هم تلاش میکنیم در این مسیر به آنها کمک کنیم.»
اهدای چرخ و میز خیاطی به مددجوی بااستعداد و پرتلاش
چتر «همسایه آفتاب» بر سر محرومان مشهدی
نگاه اصولی اهالی موسسه همسایه آفتاب به امر خدمترسانی به خانوادههای محروم، باعث شده آنها دائماً در فکر بهروزرسانی شیوههای ارائه خدمت به این خانوادهها باشند و از هر روشی که به خدمترسانی بهتر به این مددجویان میشود، استقبال کنند. رمضانیان صحبتهایش را با معرفی یکی از این شیوههای ابداعی خدمترسانی ادامه میدهد: «ما برای اولین بار، داریم الگویی را اجرا میکنیم که به «چتر همسایه آفتاب» معروف شده. اگر خدماترسانی موسسه را به یک چتر تشبیه کنیم، سطح بیرونی چتر میشود سطح یک خدماترسانی ما. همانطور که سطح بیرونی چتر بیشترین مواجهه را با نور آفتاب یا باران دارد، ما هم در سطح یک بیشترین مواجهه را با مددجویان داریم. در این سطح، خدمتی که به مددجویان ارائه میدهیم، خدمت آموزشی در زمینه تحصیل و کار است. هرکس برای دریافت کمک به ما مراجعه کند یا معرفی شود، میگوییم: میتوانیم به شما آموزش بدهیم. به چه رشتهای علاقه داری؟ خیاطی، آرایشگری یا ...؟ بیا در کلاسهای سازمان فنیوحرفهای شرکت کن و این مهارت را یاد بگیر. هزینهاش با ما. درواقع میخواهیم آنها یک مهارت یاد بگیرند و خودشان بتوانند کار کنند و درآمد داشتهباشند. وقتی آن مهارت را یاد گرفتند، ما هم آنها را به مراکزی که میشناسیم، معرفی میکنیم.
خدمات سطح دوم ما، مثل سطح زیر چتر که آفتاب کمتری به آن نفوذ میکند، شامل حال تعداد کمتری از مددجویان میشود. در همین مثال، بعضی از مددجویانی که در کلاسهای مهارتآموزی شرکت میکنند، استعداد بیشتری نشان میدهند و تلاش بیشتری میکنند. بنابراین ما هم کمک بیشتری به آنها میکنیم و برای اشتغال حمایتشان میکنیم. مثلاً برای مددجویی که بالاترین امتیاز را در کلاس خیاطی کسب کرده و تلاش بیشتری انجام داده، یک چرخ خیاطی تهیه میکنیم، برایش سفارش کار میگیریم و تولیداتش را هم از او خریداری میکنیم. بعضی مددجویان هم واقعاً از فرصتهایی که برایشان ایجاد میشود، خوب استفاده میکنند. مثلاً در کلاس گلسازی ما که زیر نظر یک استاد درجه یک برگزار شد، از 30 خانم اولیه فقط 3 نفر تا پایان دوره دوام آوردند. اما آن 3 نفر، آنقدر باکیفیت بودند که حالا بازار کار خودشان را پیدا کردهاند و دیگر نیازی به کمک ما ندارند.»
اهدای جهیزیه به نوعروسان نیازمند
وقتی کرونا، قواعد را زیر و رو میکند...
«در سطح سوم، خدمات خاصتری به مددجویان ارائه میکنیم. 2 راه برای دریافت این خدمات که شامل خدمات پزشکی، عمرانی، مشاوره حقوقی، تهیه جهیزیه و سیسمونی میشود، وجود دارد. اول اینکه مددجویی که در سطح دوم بوده و تلاش و خدماتش را دیدهایم، مشمول این خدمات میشود. به او اعلام میکنیم شما اهل کار بودی، پشتکار داشتی و تلاش کردی روی پای خودت بایستی. ما هم در کنارت هستیم. اگر مشکل پزشکی داشتی، اگر خانهات نیاز به تعمیر داشت، یا اگر برای تهیه جهیزیه دختر دم بختت نیاز به کمک داشتی، به ما بگو. ما از هیچ کمکی دریغ نخواهیم کرد. اما در طرح چتر همسایه آفتاب یک راه دیگر هم برای بهرهمندی از خدمات سطح سوم پیشبینی شده که تابع طی این مراحل نیست.»
مدیرعامل مدسسه خیریه همسایه آفتاب گریزی میزند به مشکل فراگیر این روزها و در ادامه میگوید: «گاهی با مددجویی مواجه میشویم که خودش اهل کار کردن است اما شرایط طوری برایش رقم خورده که دستش به جایی نمیرسد. مثلاً در بحث کرونا، تعداد زیادی از افراد جامعه که شاغل بودند و هرچند بهسختی اما آبرومندانه زندگی میکردند، چند ماه است بیکار شدهاند و هیچ درآمدی ندارند. اینجا دیگر طی مراحل یک و دو برایمان ملاک نیست و از این افراد که کارشان را از دست دادهاند یا آسیب دیدهاند و شرایط کار کردن ندارند، حمایت میکنیم. یک حالت دیگر هم وقتی پیش میآید که افراد معتمد، مددجویی را به ما معرفی میکنند. به طور مثال، یکبار امام جماعت مسجدی در حاشیه شهر مشهد به ما اطلاع داد: «یک مورد اضطراری داریم. زوجی که 2، 3 سال است عقد کردهاند، شرایط سختی دارند. هیچ امیدی ندارند که خودشان بتوانند مقدمات شروع زندگی مشترکشان را فراهم کنند. من آنها را تأیید میکنم و درخواست دارم کمکشان کنید.» خب اینجا اصلاً برای ما مهم نیست که این افراد تحتپوشش ما باشند و مراحل مورد نظرمان را گذرانده باشند. حتماً حمایت و کمکشان میکنیم. خوب است بدانید از ابتدای امسال برای 20 نوعروس واجد شرایط جهیزیه تهیه کردهایم که 10 موردشان تحتپوشش موسسه ما نبودهاند. در این موارد، همینکه مددجویان توسط افراد معتمد تأیید شوند، برای ما کافی است.»
خدمات خاص برای آنها که عزیزترند...
«سطح چهارم که خدمات متنوعتری را شامل میشود، مخصوص خانوادههایی است که به لحاظ مالی جزو ناتوانترین و اضعف ضعفای شهر مشهد هستند. این عزیزان علاوهبر بسته معیشتی هفتگی، گاه کوپن نان هم دریافت میکنند. بسیاری از مددجویان سطح چهار، حقوق ماهانه دریافت میکنند که مبلغ آن از یارانه بیشتر است. خوب است بدانید ارزش بستههای معیشتی هفتگی که به خانوادههای واجد شرایط تقدیم میشود، حداقل 200 هزار تومان است و میتوانم بگویم میزان گوشت گرمی که از ابتدای امسال به همت خیّران به این عزیزان اختصاص پیدا کرده، از گوشت مصرفی خانههای خود ما بیشتر بودهاست.»
به گفته محمدرضا رمضانیان، ویژگی مهم طرح «چتر همسایه آفتاب» این است که خانوادههای ضعیفتر از خدمات بیشتری بهرهمند میشوند: «بر اساس این الگو، مددجویانی که در سطح چهارم قرار دارند، میتوانند از خدمات سطح سوم، دوم و اول استفاده کنند. مثلاً میتوانند از کلاسهای آموزش مهارتآموزی و حمایتهای شغلی بهرهند شوند. خانوادههای سطح سوم، مشمول خدمات سطح دوم و اول میشوند و به همین ترتیب. اما عکس این روال نمیتواند اتفاق بیفتد.»
عکس، تزیینی است
با هر مهارتی که داری، میتوانی خیّر باشی
نزدیکتر که بیایی و ماجراهای این موسسه مردمی را دقیقتر زیر نظر بگیری، میبینی همسایههای آفتاب تمام تلاششان را به کار بستهاند که همشهریان از تمام اقشار بتوانند در نقش خیّر و مددکار به همنوعان نیازمندشان کمک کنند. مدیرعامل موسسه در این باره میگوید: «بعد از اینکه هسته اولیه تیم اجرایی موسسه همسایه آفتاب با حضور مهندسان عمران تشکیل شد، بهمرور دوستان دغدغهمندی از مشاغل دیگر به ما اضافه شدند و جمع ما را کاملتر کردند. حالا یک جامعه بزرگ 2، 3 هزار نفری از خیّران داریم که با بزرگواری و همت بلند در همه فعالیتها همراه ما هستند و از موارد شناساییشدهای که معرفی میکنیم، حمایت میکنند. این حمایت، گاه مالی است و گاه این عزیزان خودشان شخصاً پای کار میآیند. برای مثال، چند وقت قبل آبگرمکن منزل یکی از مددجویان ترکیده بود و نیاز به تعمیر داشت. در کنار کمکهای مالی که برای این مورد جمع شد، یکی از مددکاران هم گفت: «من جوشکار هستم. خودم میآیم و کار تعمیر آبگرمکن را انجام میدهم.» درواقع برخی از این عزیزان با اهدای مهارت شغلیشان، از مددجویان حمایت میکنند.
در همین ایام کرونا که بهدلیل تعطیلی مدارس و مشکلاتی که در آموزش مجازی وجود دارد، بسیاری از فرزندان محصل خانوادههای کمبضاعت از درس و تحصیل عقب افتادهاند، حدود 60، 70 معلم به کمک ما و این دانشآموزان آمدهاند. این معلمان عزیز و دغدغهمند داوطلبانه به خانه مددجویان میروند و همانجا به فرزندانشان آموزش میدهند و کمک میکنند عقبماندگی درسیشان جبران شود. این اتفاق مبارک باعث شد تصمیم بگیریم از ظرفیت بالقوه چنین خیّران گمنامی برای ایام کرونا استفاده بهینه کنیم. بر همین اساس بهتازگی یک پویش راه انداختهایم با عنوان «سرگرمیت با ما». در قدم اول، یک خانم هنرمند داوطلب شده در این ایام کرونا مهارت بافتنیاش را در اختیار مددجویان قرار دهد. او با آموزش بافت شال و کلاه، هم خودش در روزهای قرنطینه کرونا سرگرم میشود و هم یک سرگرمی مفید و کاربردی برای مددجویان ما فراهم میکند.»
از خلبان تا نفر اول نظام مهندسی؛ جمع خیّرهای تحصیلکرده اینجا جمع است
«یک نگاه اجمالی به تیم حدود 150 نفری خادمان و مددکاران فعال در موسسه همسایه آفتاب، اثبات میکند موسسه ما بهلحاظ علمی بسیار قوی است. خوب است بدانید از خلبان، دکتر هوا فضا، کارشناس ارشد عمران و دانشجوهای دکتری گرفته تا نفر اول کنکور نظام مهندسی در جمع مددکاران موسسه ما حضور دارند. حضور جهادی و داوطلبانه همین عزیزان هم باعث شده ما نیاز به حتی یک کارمند در موسسه نداشته باشیم.»
آقای مدیر یادآوری میکند مهندسان عمران که در این گروه حق آب و گل دارند، خودشان در اول صف خدمترسانی و اهدای مهارت شغلی به مددجویان موسسه همسایه آفتاب هستند: «ما حضور فعالی هم در روستاهای محروم اطراف مشهد داریم و به خانوادههای واجد شرایط خدمترسانی میکنیم. برای مثال، از ابتدای امسال حدود 18 خانه برای خانوادههای محروم روستایی که زیر سقفهای چوبی در حال ریزش زندگی میکردند، ساخته یا تعمیر کردهایم. ازآنجاکه ما اغلب مهندسی عمران خواندهایم، خودمان برای این کار وسط میدان میآییم و در تمام مراحل ساخت خانههای مددجویان مشارکت میکنیم و کارگری، جوشکاری، آجر بالا انداختن و هر کاری که لازم باشد، انجام میدهیم. خودم شخصاً با افتخار میگویم در این کار، «عمله» هستم و برای ساماندهی وضعیت خانههای مددجویان خدمت میکنم.»
عکس، تزیینی است
به «مددکاری» بهعنوان یک فرآیند صفر تا صدی نگاه کنید
بخش پایانی صحبتهای مدیرعامل موسسه آفتاب، از یک دغدغه همیشگی حکایت دارد؛ دغدغهای که وجه مشترک فعالان دلسوز عرصه خدمترسانی به محرومان جامعه است: «مددکاری، یک کار مقطعی نیست بلکه یک فرآیند صفر تا صدی است. فرض کنید یک گروه آمد و این هفته یک بسته معیشتی شیک و پر و پیمان به خانوادههای نیازمند داد. خب هفته بعد را چه میکند؟ برای هفتهها و ماههای بعدِ این خانوادهها چه برنامهای دارد؟... برخی مشکلات در این خانوادهها از همینجا ایجاد میشود. حضور مقطعی برخی گروهها و کمکهای موقتیشان بهلحاظ روحی به این خانوادهها آسیب میزند. ما برای هرچه کمرنگتر کردن این مشکل، سیستم «شناسایی و پایش» را در موسسه آفتاب پایهریزی کردهایم. در این طرح، حتی برای مددکارانمان جلسات آموزشی متعدد برگزار کردهایم که بدانند در مواجهه با مددجویان چطور باید رفتار کنند و چه سئوالاتی بپرسند. همانطور که مشخص است، شناسایی، شامل اولین مواجهه با مددجوست که تعیین میکند آیا او برای حمایت شدن از طرف موسسه واجد شرایط است یا نه. اما بحث پایش، شامل ارتباط ما با مددجو در طول زمان است.
مددجویان ما هر فصل یکبار پایش میشوند. مددکاران ما به منزل مددجویان میروند تا بررسی کنند الان شرایطشان چطور است. مسلماً اگر آن خانواده در فاصله پایش قبلی تا امروز دچار مشکل جدیدی شدهباشد یا نیاز به خدمت جدیدی پیدا کردهباشد، توسط مددکار به موسسه اطلاع داده شده و به آن رسیدگی میشود. از آن طرف، گاهی این پایشها از بهبود وضعیت مددجو خبر میدهد. مثلاً مددکار ما به خانه خانم سرپرست خانواری که همسرش در زندان بود، سر میزند و میبیند همسرش آزاد شده، سر کارش برگشته و الحمدلله با تلاش او الان وضعیت خوبی دارند. اگر بررسیها نشان دهد این خانواده دیگر به کمک موسسه نیاز ندارد، از فهرست خانوادههای تحتپوشش ما خارج میشود و یک خانواده واجد شرایط دیگر جایگزین آنها میشود.»
عکس، تزیینی است
بیایید خطهای موازی را قطع کنیم!
این موضوع، مقدمهای میشود برای اینکه محمدرضا رمضانیان شهری یکبار دیگر به کاستی بزرگ عرصه فعالیتهای خیریه اشاره کند: «در بحث شناسایی خانوادههای واجد شرایط، سامانه «اشاره» به کمک ما آمدهاست. با استفاده از این سامانه که از طرف دفتر هماهنگی امور خیریههای شهر مشهد در اختیار ما قرار گرفته، با درج کد ملی سرپرست خانواده متوجه میشویم این خانواده تحتپوشش مؤسسات یا گروههای خیریه دیگر هستند یا نه. این اتفاق بسیار خوبی در عرصه فعالیتهای خیریه مشهد است اما متاسفانه عدم همکاری برخی مؤسسات خیریه که منیّت و خودبرتربینی دارند، اجازه نداده این طرح خوب بهطور کامل اجرایی شود. به همین دلیل ما علاوهبر استفاده از این سامانه، هم به استعلام حضوری (مراجعه مددکار موسسه به منزل خانواده معرفیشده) متوسل میشویم و هم از امام جماعت مسجد محله و معتمدین و پایگاه بسیج محله تحقیق میکنیم تا شناسایی را بهصورت دقیق انجام دهیم.
همه این حساسیتها برای این است که دلمان میخواهد کمکهای خیّران به خانوادههای نیازمند واقعی برسد. متاسفانه بعد از گذشت سالها از آغاز فعالیتهای خیریه در کشور، ما هنوز یک سامانه جامع و یکپارچه در این زمینه نداریم. 14 مجموعه بزرگ در کشور در حال خدمترسانی در بحث خیریهها هستند، ازجمله کمیته امداد، بهزیستی، بنیاد برکت، هلال احمر، بنیاد مسکن، سپاه و بسیج و... اما متاسفانه هیچ هماهنگی بین آنها نیست. این ناهماهنگی در مؤسسات و گروههای خیریه هم وجود دارد و همین شرایط باعث شده برخی خانوادهها از چند مجموعه خدمات دریافت کنند و در مقابل، برخی خانوادههای واجد شرایط و بسیار آبرومند از این چرخه خدمترسانی محروم بمانند و هیچ کمکی دریافت نکنند. اگر همه مؤسسات و گروههای فعال در عرصه فعالیتهای خیریه هر شهر برای تشکیل یک سامانه واحد همکاری کنند و حوزه جغرافیایی فعالیت هر موسسه و گروه مشخص شود، دیگر شاهد این موازیکاریها و آن محرومیتها نخواهیم بود.»
انتهای پیام/