به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زمانی که یکی از پلتفرمهای نمایش خانگی را انتخاب میکنیم و وارد قسمت انیمیشن میشویم، یکباره با انبوهی از فیلم و سریالهای خارجی روبرو میشویم که همگی زیرنویس فارسی و دوبله شدهاند. اگر فردا یا پسفردا همان بستر را انتخاب کنیم میبینیم که تقریباً صفحه عوض شده است و تمام محتواهای درون آن تغییر کرده و به جای قبلیها محتواهای جدید قرار گرفته است. با خود میگوییم که شاید در این میان بتوانیم انیمیشنهای ایرانی نیز پیدا کنیم و البته پیدا میکنیم اما همانهایی که سال قبل نیز دیده بودیم. حسنی کوچولو، فیلشاه، فهرست مقدس، شکرستان و چند کار عزیز و زیبایی که بچهها دوستشان دارند اما در رقابت با آثار خارجی جدید که هر روز در نمایش خانگی و سایتهای دانلود وارد میشوند سرعت بسیار پایینی در تولید و پخش دارند؛ خط تولید صنعت انیمیشن ما در سالهای اخیر کارهای خوبی را عرضه کرده و حتی از نظر کیفی چند پله نسبت به قبل بالاتر رفته است و نسبت به کارهای روز دنیا قدرت رقابت دارد اما چرا تعداد آنقدر کم است و چرا نمایش خانگی به عنوان بخش خصوصی متمول که میتواند در سال چندین سریال و فیلم را با هزینه بالا تولید کند نسبت به انیمیشن بیوفا و نامهربان است؟
انیمیشنهای ایرانی زیبا اما کماند
نگاهی به گردش مالی برخی از پلتفرمها که میاندازیم، میبینیم در سال چند هزار میلیارد تومان گردش مالی دارند و سریالهایی را میسازند که بدون شک با هزینه یک مجموعه 20 قسمتی آن میتوان یک سریال انیمیشنی 10 قسمتی ساخت. تازه این فقط باتوجه به حسابکرد یک سریال است و اگر هزینههای دیگر نیز کمی به سمت صنعت انیمیشن سرازیر شود، میتوان شاهد رونق این حوزه سرگرمیساز و جذاب برای کودکان و نوجوانان بود که توانسته در سالهای اخیر فضا، داستان و محتوای بومی و ملی را برای آنان به ارمغان بیاورد. اما در حال حاضر بخش خصوصی انیمیشنسازی با سختی و در حالی که دستان سازندگانش روی زانوان خود قرار گرفته است به کار مشغول است.
بابک نکویی انیمیشنساز درباره کمکاری و بیتوجهی پلتفرمهای نمایش خانگی با خبرنگار تسنیم گفتوگو کرد:
فقدان کپی رایت برای نمایش خانگی سود آورد و رقابت را ناعادلانه برای انیمیشن ایرانی سخت کرد
* آقای نکویی به عنوان فردی که در حوزه انیمیشنسازی مشغول به کارید علت نمایش انبوه انیمیشنهای خارجی و بیتوجهی به انیمیشنهای داخلی را چه میدانید؟ وضعیت مالی پلتفرمهای ما خوب است اما حمایتی از انیمیشن ایرانی انجام نمیدهند!
اولاً که نمایش خانگی ما اکثر انیمیشنهای خارجی را که میخرد بدون لایسنس است زیرا ما قانون کپی رایت را نپذیرفتهایم و در نتیجه صاحبان بسترهای نمایش خانگی از این فرصت استفاده میکنند. خب این یک امکان است که اگر نبود صاحبان پلتفرمها نمیتوانستند فیلمها و سریالهای خارجی را نمایش دهند و باید برای نمایش هر قسمت از یک سریال دلارهای زیادی را خرج میکردند.
اما نکته مهم این است که در خیلی از کشورهای دیگر قانونی وجود دارد و البته در کشور ما این قانون در خصوص بازیهای رایانهای انجام میشد که در ازای پخش و توزیع هر بازی خارجی بخشی از درآمد را صرف حمایت از بازی ایرانی کنید. این قانون در خصوص فیلم و سریالهای خارجی نیز باید وجود داشته باشد که در ازای نمایش و پخش هر فیلم یا سریال خارجی بخشی از درآمد آن صرف حمایت از انیمیشن ایرانی بشود. الان در چین این قانون اجرا میشود. ما نیز باید با این سیاست از انیمیشن ایران حمایت کنیم.
الان در کشور ما نه تنها این قانون اتفاق نمیافتد بلکه زمانی که برای اکران انیمیشن ایرانی به سراغشان میرویم میگویند که ما برای نمایش محتوای خارجی هزینه دوبله و ترجمه میکنیم برای چه باید به انیمیشنساز ایرانی پول بدهم که در داخل تولید میکند؟ من برای محتوای خارجی مفت پول میدهم برای چه باید برای کار شما بیشتر از مفت پول بدهم؟! نگاه آنها آنقدر سطحی و زشت است.
سیاست سودمندانه آنها این است که وقتی برای باب اسفنجی بدون پرداخت پول زیاد آن را اکران میکنند برای چه باید برای تولید و نمایش کار ایرانی پول بدهند؟ برای کاری مانند همین انیمیشن باب سافنجی نهایتاً با 30 میلیون تومان، دوبله کار را به سرانجام میرسانند برای چه برای نمایش کار ایرانی باید چندبرابر آن را بدهند؟
این دقیقاً جملهای است که به خود من گفتهاند که کلاً برای نمایش محصول شما 20 میلیون تومان میدهیم در حالی که ما دقیقهای 20 میلیون تومان هزینه میکنیم. مشکل این است که نگاه نمایش خانگی ما کمک به انیمیشن ایرانی نیست، کسی هم مجبورشان نکرده است که این کار را بکنند، اصلاً باید برای کمک به انیمیشن خارجی پروتکل طراحی بشود.
باید صریحتر صحبت کرد، انیمیشن در حال حاضر اصلاً دغدغه مسئولین فرهنگی ما نیست؛ البته تا حدی وضعیت آن بهتر شده است که این بهتر شدن آن هم بهخاطر کمکهای بخش خصوصی است. اگر بخش خصوصی انیمیشن پیشرفتی کند بهخاطر دغدغه خود اهالی انیمیشن است نه متولیان فرهنگی. با تمام اینکه وضعیت انیمیشنهای ایرانی در سالهای اخیر خیلی بهتر شده مانند فیلشاه که 8 میلیارد فروش کرده و رزومه خوبی برای سازندگان آن بهوجود آورده است ، مسئولین ما صنعت انیمیشنسازی ایران را به عنوان صنعت جدی قلمداد نمیکنند.
از ظرفیت بالای اشتغالزایی انیمیشن بیخبریم
* یک نکته وجود دارد که البته باور آن خیلی سخت است؛ اینکه شاید هنوز نمایش خانگی از سرمایهگذاری و سودآوری خوبی که در انیمیشنسازی وجود دارد بیخبر است!
دقیقاً، وقتی که رمزارز مد میشود همه به سمت آن هجوم میکنند اما مگر کسی تحقیق کرده است که رمز ارز چیست؟ احساس کردند که این بازار حوزه سرمایهگذاری است و سود دارد. باید در ابتدا عدهای بیایند و این بازار را مهیا کنند و عده دیگری را تشویق کنند. کار شتابدهنده همین است که سرعت کار را بالا ببرد اما در حوزه انیمیشن ما شتابدهنده جدی و پرکار نداریم. نمیدانیم که اگر وضعیت انیمیشن بهتر شود چقدر اشتغال و کارآفرینی بیشتر میشود. در حقیقت باید گفت که شتابدهندههایی که به حوزههایی مانند نمایش خانگی و سینما بفهمانند که انیمیشن صنعت پرسودی است وجود ندارند و از سویی الان سریالسازی مد شده است اما پلتفرمها خبر ندارند که انیمیشنسازی سود بهتری از سریالها برایشان دارد.
انیمیشن جایگزین ندارد!
* یک فایده بزرگ دیگری که انیمیشن برای کشور ما دارد جنبه محتوایی آن است؛ اگر دقت کنیم در سالهای اخیر انیمیشنهای بسیار خوبی برای بچهها ساخته شده است که محتوای بومی و دینی دارند و برای بچههای ما هویتسازی کردهاند. مستند نیز در سالهای اخیر تجارب بسیار خوبی را ایجاد کرده اما هر دو، مورد بیمهری آقایان قرار دارند!
بله هم مستند و هم انیمیشن بهطور کلی از وضعیت خیلی خوبی برخوردارند و باید آنها را جدی گرفت. البته مسیر ساخت انیمیشن از مستند خیلی سختتر است اما با تمام این اوصاف هر دو خیلی موفق بودند و باید مسئولین فرهنگی ما آنان را جدی بگیرند. این دو در واقع دو مدیوم و یا بهتر است بگوییم دو ژانر خاص و بسیار پرمخاطب و جذاباند که جایگزین ندارند. چه چیزی میتواند جای انیمیشن را بگیرد؟ البته من با تمام این اوصاف بدبین نیستم و میدانم که اوضاع صنعت انیمیشن ما بهتر خواهد شد. همین الان هم چند انیمیشن خوب آماده اکراناند که باید دید شرایط اکران بهتر میشود یا خیر؟
اکران انیمیشن به سینماها رونق میدهد؟
* باتوجه به اینکه به موضوع سینما وارد شدید فکر میکنید که شرایط برای اکران فیلمهای کودکان و نوجوانان در سینماها وجود دارد و میتوان با فیلمهای کودک و نوجوان رونق را به سینما بازگرداند؟ البته امکان سوختن سرمایه هم هست.
البته تصورم این است که تا واکسیناسیون به صورت گسترده انجام نشود اکران فیلم چندان کار درستی نیست. در حال حاضر مردم به خیلی از اماکن تفریحی میروند اما به سینما خیر. چون روی موضوع سینما رفتن کار تبلیغاتی و فرهنگی درستی انجام نشده است. از سوی دیگر زیرساخت سینمایی خیلی از شهرستانها از شرایط خوب و درستی برخوردار نیست و برای همین اکران فیلم در خارج از تهران وضعیت مناسبی ندارد. البته در برخی از شهرها مانند تهران پردیسهای سینمایی احداث و راهاندازی شده است اما خیلی از شهرها هستند که از سالنهای سینمای مناسب برخوردار نیستند و همین شرایط را برای اکران نامناسب میکند.
تعداد واکسن نسبت به جامعه باید بالای 50 درصد برود تا یک ایمنی نسبی ایجاد شود و باید تأکید شود که حتی در کشوری مانند آمریکا که تعداد زیادی واکسینه شدهاند، دیزنیلند هنوز باز نشده است. بنابراین اقبال عالی نسبت به سینما فعلاً نخواهد شد. در هر صورت کرونا در دنیا تغییر بزرگی ایجاد کرده و نتایج و عوارض آن هنوز به طور کامل تمام نشده است.
به نظرم بعد از آنکه واکسیناسیون افراد بالای 50 سال نیز انجام شد و نوبت به سنین جوانتر رسید میتوان حتی از واکسن برای تبلیغ تماشای فیلم و سینما رفتن استفاده کرد. به عنوان مثال اگر بگوییم که هر فردی که به سینما بیاید واکسن او نیز خارج از نوبت و صف انجام خواهد شد خودش میتواند به تبلیغ سینما رفتن کمک کند. شکلهای مختلفی از تعاملات میان تجارت و واکسیناسیون در جهان در حال انجام شدن است که میتواند این هم شکلی از آن باشد.
اما درباره اکران همزمان این چند انیمیشن ایرانی باید بگویم که موج درست کردن برای سینما خوب است. در تابستان اکران فیلم کودک منجر به تبلیغ و رونق سینما و فیلمهای کودک میشود و خانوادهها از این سینما به آن سینما میروند حتی این موضوع وابسته به ایران به تنهایی هم نیست بلکه برخی از شرکتها حتی با یک تم و در چند سینما با هم اکران میکنند مثلاً دیزنی و پیکسار همزمان فیلمهای در جستوجوی نمو و داستان کوسهای را همزمان اکران میکنند. بنابراین موج درست کردن برای سینمای کودک کار خوبی است اما نباید فیلمهای کودک مانند دورچین و دوغاب برای پر کردن درز میان فیلمهای دیگر باشد.
البته نگاهی که عموماً وجود دارد این است که در میان فیلمهای درام و کمدی روز سینمای ایران، فیلمهای کودک و نوجوان را برای پر کردن سانسهای خالی میگذارند. در حالی که در دهه 1360 فیلمهای کودک و نوجوان ثابتکردهاند که میتوانند پرفروشترین فیلمها باشند. چراکه برای تماشای یک فیلم کودک در کنار بچهها پدر و مادر نیز حضور دارند و در واقع یک خانواده کامل به تماشای فیلم میرود و همین در بالابردن فروش فیلم اثرگذار است. در کنار آن زمانی که بچهای از فیلم خوشش بیاید محصولات جانبی فیلم را میخرد و والدین را وادار میکند که بار دیگر بروند فیلم را بینند این اتفاقی است که برای خیلی از فیلمهای کودک افتاده است و بچهها بعد از تماشای بار اول مجدداً به تماشای فیلم نشستهاند. مثلاً انیمیشن فیلشاه را برخی از بچهها تا 8 بار دیدهاند.
نکته دیگر این است که فروش خوب سینمای کودک و انیمیشن جدای از کیفیت و محتوای آثار به شیوه تبلیغات بازمیگردد و همچنین نگاهی که سینمادار دارد. در هر حال تابستان فصل سینمای کودک است و در همه جای دنیا ثابت شده است که سینماهای دنیا پر از فیلمهای کودک و نوجوان است. البته فیلمهایی هم که در تابستان اکران میشوند سرگرمکننده هستند.
* پس چرا دو سال پیش و قبل از اینکه همهگیری کرونا آغاز شود این اتفاق منجر به سوزش سرمایه و دلخوری صاحبان فیلمهای کودک شد؟
به نظرم برخی از فیلمهای کودکی که همزمان با هم اکران میشوند آن جذابیت لازم را ندارند بعد برای اینکه بتوانند در اکران موفق باشند از تکنیک اکران به عنوان تنها فیلم کودک استفاده میکنند. اما زمانی که چند فیلم سینمایی کودک برای اکران باشد انتخابها زیاد میشود و در نتیجه فیلم خوب دیده خواهد شد. ما باید این موضوع را جدی بگیریم که کیفیت آثار را افزایش دهیم در حال حاضر خیلی وقت است که این ظرفیت به وجود آمده که کیفیت فیلمهای ما افزایش پیدا کند.
* اما اگر چندکار خوب با هم اکران شوند برای ماههای بعدش فیلمی برای اکران نداریم.
این بحث مجزای دیگر و البته مهمی است. ببینید تابستان زمان خوبی برای اکران است. برخی از فصول مانند زمستان زمان مناسبی برای اکران نیست. اکران با هم به معنای سوزاندن سرمایه نیست. البته در ایران ثابت شده است که این اتفاق نیفتد بهتر است. اما باز هم معتقدم که اگر کیفیت کارهای ما بالا برود مردم رغبت تماشای فیلم کودک را خواهند داشت و به سینماها خواهند آمد.
در حال حاضر حتی درآمد فیلمهای پرفروش ایرانی حداقلِ درآمد فیلمهای ما است و میلیاردیهای سینمای ایران نیز آنطور که باید و شاید در جامعه جوان ما نمیفروشند.
انتهای پیام/