به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه الاخبار در مطلبی با عنوان «عربستان عهدهدار عادیسازی روابط با دشمن» نوشت: یک دیپلمات مراکشی در جریان تشریح یا توجیه موافقت مقامات مراکشی با توافق با اسرائیل گفته است عربستان همواره یک بازیگر مهم در این زمینه بوده است.
این دیپلمات، روابط تاریخی بین خاندان حاکم بر مراکشی با سازمانهای یهودی جهانی و بازتاب آن بر روابط با سازمانهای صهیونیستی حامی اسرائیل را رد نمیکند. او اذعان میکند روابط مراکش با اسرائیل عمیقتر از روابط حکام آل سعود با تلآویو است. اما وی میگوید باید توجه کرد عربستان و امارات نقش تأمینکنندههای مالی این توافقنامههای جدید را دارند.
این دیپلمات مراکشی متذکر شد بسته کمکهایی که آمریکا با آن، کشورهای عربی را تطمیع کرده است تا در برداشتن گام عادیسازی روابط با اسرائیل شتاب کنند به پشتوانه حمایتهای مستقیم مالی ریاض و ابوظبی از طریق شرکت در برخی طرحهای سرمایهگذاری است که اسرائیل در این طرحها به خصوص در زمینههای تجارب لجستیک و فنی نقش مستقیمی ایفا میکند.
مسئله اینجا فقط به نقش کمککننده مربوط نمیشود بلکه به نقشه اجمالی اندیشه ائتلاف راهبردی با اسرائیل ارتباط پیدا میکند، زیرا کسی که به این فکر افتاد تا دونالد ترامپ در توافقنامههای عادیسازی روابط شتاب کند تا از آن در انتخابات آمریکا بهره برداری کند این را هم میدانست این موضوع مورد توجه رأی دهندگان آمریکایی نبود و حتی قشر نخبه یهودیان نیز تحت تأثیر این مسائل قرار نگرفت.
درباره رویکرد یهودیان آمریکایی در انتخابات داخلی آمریکا اختلاف وجود دارد و همین بر مسائل زیادی از جمله اختلاف در دیدگاه بین قشر نخبه یهودیان و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تأثیر گذاشته است، اما این اختلاف نباید موجب این سادهانگاری شود که احتمالا یهودیان آمریکا علیه اسرائیل کودتا کنند، اما محدوده این موضوع به منافع راهبردی قشر یهودی در داخل خود آمریکا مربوط میشود.
بیشتر بخوانید
درست است که نفوذ گسترده یهودیان غرب به نفع کسانی است که با آنان ائتلاف میکنند یا در خدمت منافع آنهاست که اسرائیل نیز جزو آنان است، اما حکام عرب خلیج (فارس) به این نهاد نیاز دارند تا هرگونه مشکلی را با غرب مهار کنند و بدون آنکه منافعشان را در مد نظر قرار دهند، جلوی شکلگیری روابط بین آمریکا و برخی کشورهای اساسی را در منطقه بگیرند.
سعودیها و به خصوص اماراتیها به گونهای رفتار میکنند که حضورشان به این بستگی دارد که غربیها و در صدر آنان آمریکا، مؤلفههای اطمینان بخشی ریاض و ابوظبی را تأمین کنند. اینجاست که آنان احساس میکنند نبرد برای موجودیت که آنان تصمیم گرفته اند وارد آن شوند به جنگی متفاوت با محور مقابل نیاز دارد. با توجه به این وضع روابط با اسرائیل جای بحث ندارد بلکه بحث بر سر شکل و کارگردانی مطلوب آن است تا اتفاق غافلگیر کنندهای رخ ندهد.
در اسرائیل کسی این توهم را ندارد که روابط با حکومتهای امارات، سعودی، بحرین، سودان و مراکش همانند روابط با حکومتهای مصر، اردن و قطر ممکن است ذائقه مردم را در این کشورها متحول کند. نه اینگونه نیست؛ بلکه کارشناسان مسائل راهبردی در اسرائیل میدانند حکومتهای سازشکار نمیتوانند به اندیشه مقاومت در هر جایی که رشد میکند، ضربه بزنند و آن را از بین ببرند.
با توجه به این مسئله، مهمترین موضوع به وضع راهبردی در ارتباط با منافع اساسی کشورهای ائتلاف جدید مربوط میشود. مثلا عربستان و امارات و بحرین؛ کشورهایی هستند که از بابت ثبات نظام سیاسی و امنیتی و اقتصادی شان میترسند و معتقدند حمایتهای آمریکا کافی نبوده است و به تدریج از سال ۲۰۱۱ میلادی پی بردهاند آمریکا حتی با پرداخت پول نیز قادر به ماندن در این منطقه نیست، اما اسرائیل از سال ۲۰۰۶ میلادی پی برده است دیگر به تنهایی و بدون حمایت آمریکا قادر به ورود به جنگ نیست.
الاخبار در ادامه نوشت: ترس و هراس ناشی از گسترش احتمالی محور مقاومت به خصوص پس از تحولات یمن نیست بلکه ناشی از فروپاشی مجموعه کنونی در کشورهای خلیج (فارس) است که حاشیه تحرک آمریکا و اروپا را در این منطقه محدود خواهد کرد که به حضور مستقیم اسرائیل نیاز دارد.
آنهایی که به امور منطقه آشنا هستند احساس میکنند اسرائیل دیگر به اطلاعات با واسطهای که از این کشورها دریافت میکند و نیز به دیگر شبکههای مزدوران با هر رتبه و درجه اکتفا نکرده است بلکه حضور سازمانهای ذیربط اسرائیلی در این کشورها به یک امر ضروری تبدیل شده است و همین ایجاب میکند مشروعیتی وجود داشته باشد تا بسیاری از اموری را که پیچیده هستند آسان کند و فرصتهایی که دولتها برای اسرائیل فراهم میکنند به تلآویو امکان تحرک میدهد.
مسئله دیگر به گروهی از سرمایهگذاران صهیونیست مربوط میشود که میخواهند به طور مستقیم به این بازار دسترسی داشته باشند یا از آن برای رسیدن به بازارهایی که ورود به آنها به صورت عادی دشوار است و از شرق تا افغانستان و از غرب تا آفریقا ادامه دارد استفاده کنند.
به همین سبب میتوان به سخن این دیپلمات مراکشی بازگشت و نقش اساسی و محوری عربستان را صرف نظر از آنچه که اکنون علنی شده است درک کرد. عربستان اینجا به سنگ بنای این ائتلاف جدید تبدیل شده است که مأموریتهای زیادی به دوش دارد. در همین چارچوب میتوان اقدام حکام سعودی به برداشتن گامهای تدریجی سیاسی و غیر سیاسی را در داخل و خارج عربستان با هدف تثبیت ستونهای این ائتلاف درک کرد.
انتهای پیام/