به گزارش ایسنا، اگرچه همگی افسردگی را با غمو اندوه میشناسیم اما موضوع فراتر از آن است، چرا که علائم زیادی حتی در جسم نیز ایجاد میشود یعنی علاوه بر روح، جسم فرد دچار اختلال میشود.
یک مشاوره و روانشناس بالینی در همدان گفت: خیلی از افراد تعریف درستی از افسردگی به شکل علمی ندارند بهطوریکه متأسفانه احساس میکنند با نشانههای افسردگی آشنا هستند و میتوانند علائم افسردگی را فهرست کنند.
الهه خرازیان در گفتوگو با ایسنا، تصریح کرد: کم نیستند افرادی که درباره بیماری افسردگی و آثار آن، به تشخیص خود به درمان افسردگی هم میپردازند، با وجودی که صورت این سوأل، بسیار ساده به نظر میرسد، اما جواب آن چندان واضح و ساده نیست.
وی ادامه داد: کتابهای مختلفی، برای توضیح افسردگی و آثار آن نشانههای متفاوتی را بیان کردند، اما ویژگی مشترک همه انواع اختلالات افسردگی این است که فرد، از نظر خلق، وضعیتِ غمگینی، احساس تهی بودن یا زودرنجی را تجربه میکند، بهطوریکه بر توانایی فرد برای عملکرد روزمره و ساده، تأثیر منفی میگذارند.
وی با بیان اینکه ریشه به وجود آمدن این اختلال میتواند متفاوت باشد، خاطرنشان کرد: افسردگی جدی و حاد، یک اختلال ساده نیست که بسیاری از ما حس کنیم گرفتار آن شدهایم یا آن را به عنوان یک برچسب، برای خودمان یا وضعیت اطرافیانمان بهکار ببریم.
این روانشناس در ادامه گفت: اگر منظورمان از افسردگی اشاره به بیماری افسردگی است، باید بهخاطر داشته باشیم که این بیماری، نشانههای مشخص و متعدد دارد و به سادگی، به زندگی هر انسانی راه پیدا نمیکند و اینکه ما ناراحت، غمگین، بیانرژی، یا بیانگیزه هستیم، لزوما به معنای افسرده بودن نیست.
خرازیان یادآور شد: افراد از نظر استعداد ابتلا به افسردگی از نظر وراثت بیولوژیکی خود و والدینشان، طرز فکر، مهارتهای مقابلهای که کسب میکنند یا در خود پرورش میدهند و همچنین از نظر اینکه چقدر کنترل افکار را دارند، متفاوت هستند.
وی با بیان اینکه مطالعات نشان میدهند که افسردگی بیشتر وابسته به عوامل اضطرابزای متعددی است که در زندگی تجربه میشوند و اثراتشان تجمعی است، تصریح کرد: هرچه در طول زمان اضطرابهای بیشتری تجربه شوند، احتمال افسرده شدن بیشتر است که از جمله آنها می توان به از دست دادن یک رابطه مهم بهدلیل مرگ یا طلاق یا تنهایی وحتی از دست دادن شغل یا تهدید از دست دادن شغل اشاره کرد.
این روانشناس بالینی با تأکید براینکه متأسفانه افراد در غیاب مهارتهای مقابله، حتی مشکلات کوچک در مسیر زندگی تبدیل به عوامل اضطرابزای محیطی برایشان میشود، ادامه داد: افرادی که ویژگیهای شخصیتی، مثل تمایل زیادی به نگرانی بیش از حد، اعتماد به نفس پایین، ایدهآلگرایی، حساس به انتقاد، نقد از خود و منفی بودن، را داشته باشند، در خطر ابتلا به افسردگی قرار میگیرند.
وی تأکید کرد: مطالعات نشان میدهد که زنان بعد از طلاق و مردان بعد از مشکلات مالی، شغلی(از دست دادن شغل) یا حقوقی، در معرض ریسک بالایی از افسردگی قرار دارند.
خرازیان به افسردگی بعد از بازنشستگی اشاره کرد و گفت: افسردگی پس از بازنشستگی بیشتر در افرادی دیده میشود که هیچ آمادگی برای ورود به این دوره از زندگی را ندارند. حتی در کسانی که شغل آزاد دارند این نوع افسردگی دیده می شود.
وی در ادامه اظهار کرد: نظریهپردازان بزرگی همچون اریکسون بحران این مرحله از زندگی را به عنوان انسجام در برابر نا امیدی، مینامد چرا که بازنشستگی تنها به معنای کار نکردن نیست و در کنار خود جریانات و چالشهای زیادی را به همراه دارد که ازجمله آنها میتوان به کاهش توان جسمی به نسبت گذشته، تنها شدن در گذر زمان، ترس از مرگ و احساس کارآمد نبودن اشاره کرد.
این روانشناس گفت: اگر فرد نتواند در این دوره از زندگی به پذیرش برسد و برای زندگی خودش معناهای جدید خلق نکند دچار افسردگی میشود و همین موضوع ممکن است عامل زمینهساز بیماری آلزایمر و یا کاهش حافظه در فرد شود.
خرازیان یادآور شد: نتایج در مقالات بررسی شده نشان میدهد اضطراب در میان بازنشستگان بیشتر بوده و این امر با بیماری آلزایمر و افسردگی رابطه مستقیم دارد، بنابراین حمایت روانی- اجتماعی برای بازنشستگان امری ضروری است.
وی با بیان ینکه حمایت از بازنشستگان در وحله اول باید از سمت خانواده شروع شود، تصریح کرد: نگرش خانواده و اطرافیان نسبت به افراد بازنشسته بر احساساتی که آنها از خود دارند، تأثیر میگذارد و در صورتیکه جامعه و اطرافیان بازنشستگی را بهعنوان نوعی ازکار افتادگی طلقی کنند، فرد به نوعی انزوای اجتماعی دچار میشود که با شروع بازنشستگی خلاءهای روانی در فرد بیشتر میشود.
وی ادامه داد: باید به این افراد اجازه داده شود که برنامه منظم و روزانه داشته باشند که از جمله آنها میتوان به بیرون رفتن گروهی، ملاقات با دوستان و آشنایان، رفتن به اجتماعات و گروههای همسالان که میتواند آنها را در مقابله با تنهایی و انزوا یاری دهد، اشاره کرد.
این روانشناس با بیان اینکه در صورتیکه خانواده خواستند به فرد کمک کنند، اما فرد در مقابل آنها مقاومت کرد، با ملایمت با او برخورد کنند و او را به بودن با جمع ترغیب کنند، یادآور شد: خانوادهها میتوانند به این افراد کمک کنند تا مهارت جدید یاد بگیرند و فرد به دنبال فعالیتهای جدیدی برود که همیشه آرزوی انجام آنها را داشته است که به این ترتیب فرد احساس پویایی میکند و ممکن است فعالیت جدید بتواند، خلاقیت فرد را شکوفا کند و روحیه آنها را تغییر دهد همچنین نقش خلق فرد و تجربههای گذشته در پویایی فرد و تغییر شرایط زندگی کنونی بسیار حائز اهمیت است.
وی در پایان گفت: برای آن که بازنشستگان بتوانند در این دوره از زندگی فرصتهای خود را بشناسند، نیاز به تغییر نگرش و مرور زندگی دارند و در این راه با کمک یک روانشناس میتوانند به خودشناسی برسند و انگیزهها و اهداف جدیدی برای خود تعیین کنند.
به گزارش ایسنا، اگر عضوی از خانواده شما به این مرحله از زندگی وارد شد، شما آنها را حمایت کنید چرا که دورهای وی تعهد و مسئولیت شما را عهده دار بوده، پس نوبت شماست که این عزیزان را حمایت کنید.
انتهای پیام