مهسا بهادری: پرداختن به موضوع کودکان و برنامه سازی برای آنها یکی از مهمترین مسائلی است که در رشد و آگاهی رسانی به فرزندان آینده جامعه تاثیرگذار است. اما چند سالی است که برنامه سازی در این حوزه کمی ضعیفتر شده و البته سازندگان هم از بابت این موضوع گله مندند. عدهای نداشتن دغدغه لازم در این زمینه توسط مسئولان و عدهای نبود بودجه لازم را عامل اصلی این ماجرا میدانند.
به همین بهانه با مسلم آقاجانزاده(تهیه کننده برنامه «کلبه عموپورنگ»)، محسن مناجاتی،(تهیه کننده برنامه«دست کی بالا»)، گیتی خامنه(مجری برنامه «دست کی بالا») و ملیکا زارعی، (مجری برنامه «خاله شادونه در کلبه کوهستانی») به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
کودکان و توجه به آنها مهمترین مسئلهای است که جامعه فرهنگی و هنری باید به آن بپردازندو روی آن سرمایه گذاری کنند، اما این شرایط کمی تغییر کرده است.
مسلم آقاجانزاده درباره وضعیت برنامه سازی کودک گفت: «وضعیت برنامه سازی کودک خیلی وقت است که خوب نیست، هم در حوزه تلوزیون، هم سینما، هم تئاتر، متاسفانه کودک در جایگاه اولویت مسؤلین فرهنگی نیست.»
مسلم آقاجانزاده: وضعیت برنامه سازی کودک خیلی وقت است که خوب نیست
محسن مناجاتی درباره کمبود برنامه سازی کودک گفت: «برنامه سازی در حوزه کودک خیلی کم است. با توجه به شرایط کرونا که بچهها همه در قرنطینه هستند قاعدتا باید برنامه کودک خیلی بیشتر باشد تا بچه بتوانند سرگرم باشند. اگر من تصمیم گیرنده بودم در همه شبکهها و بین هر برنامه بزرگسال یک برنامه خردسال و کودک پخش میکردم.»
گیتی خامنه هم درباره میزان توجه به برنامه کودک گفت: «راستش را بخواهید به نظر من کمترین توجه انجام میشود، البته همیشه اینگونه نیست. اما به یقین پاسخ به این سوال هم مثل همه پاسخهای دنیا همه یا هیچ نیست. عملکردها در این زمینه در خور تحسین و گاه در خور انتقاد است.»
در گذشته توجهها به ساخت برنامه برای کودکان بیشتر بود اما حالا به نظر میرسد که این توجهها کاهش پیدا کرده و برنامهها توان لازم برای الگوسازی بین مخاطبان را ندارند.
آقاجانزاده درباره سختی ساخت کار برای کودکان گفت: «متاسفانه برنامه سازی در این چند سال و به مرور زمان خیلی سخت شده است. الان برنامه سازی نه تنها در حوزه کودک بلکه برای سریال سازی در حوزه بزرگسال هم سخت شده است. شما حجم رسانههایی که اضافه شدند را در نظر بگیرید؛ قدیم یک تلویزیون و دو شبکه بود و رسانه گسترده نبود. مردم خوراکهای دیداری و شنیداریشان را از اینها میگرفتند. الان رسانههای ما در فضای مجازی و .. باعث شدند که تمرکز از بین برود یعنی تنها یک تلوزیون نیست. البته فکر نکنید در دنیا هم آنها هر روز یک شخصیتی را پیدا میکنند و وارد بازار میکنند؛ مثلا باب اسفنجی شخصیتی است که خیلی سال پیش ساخته شد و اگر اشتباه نکنم قدمتی ۲۰ ساله دارد. اما بازهم توان ساخت را دارند.»
مناجاتی دلیل اصلی کاهش برنامه سازی کودک را کمبود افراد دغدغه مند در این زمینه دانست و گفت: «بیشتر نوع تفکر است. قبلا برنامهای که میخواست ساخته شود در بحث محتوایی بسیار روی آن کار میشد یعنی یک برنامهای یک دفعه مصوب و ساخته نمیشد و تا جایی که بخاطر دارم یک تیم تحقیقاتی پشت برنامه بود که فکر میکردند و نگارش انجام میدادند و بعد از نگارش، بازنویسی میکردند. شاید حالا نگاه به برنامه کودک آنقدر دقیق انجام نمیشود که این اتفاق رخ دهد، نگاه به برنامه کودک خیلی نگاه عمیقی نیست و شاید باور، باوری کودکانه نباشد. در صورتی که کودکان ما اگر از کودکی آب دیده شوند و به خیلی از مسائل آنها پرداخته شود خیلی آینده بهتری خواهند داشت اما متاسفانه بحث محتوا مقداری سرسری گرفته شده است و این فقط در بخش سازمان نیست، مگر الان سینمای کودک داریم؟ یا یک کتاب کودک درست و حسابی داریم؟ پس اصلا بحث صدا و سیما نیست. در کشور ما به کودک خیلی نگاه نشده است یعنی شاید آدم هایی که دغدغه کودک داشته باشند کمتر شدهاند.»
ملیکا زارعی: الگوسازی نداریم و رقابت با الگوهای غربی سخت است
ملیکا زارعی درباره عدم توانایی در الگوسازی گفت: «الگوسازی در دهههای قبل امکان پذیرتر بود. چراکه دسترسی به برنامههای دیگر از طریق اینترنت یا فضای مجازی غیر ممکن بود اما امروزه با توجه به وسعت رسانهای و بمباران اطلاعات در شبکههای مجازی، این کار به شدت دشوار و یا حتی غیر ممکن شده است.
الگوهای وارداتی و غیر بومی، معمولاً به ابزار جنگ نرم تبدیل شدهاند و با توجه به هدفگذاری سازندگان آن به شدت جذاب و دوست داشتنی هستند. در این شرایط و با توجه به امکانات و یا تعریفی که مدیران و مسئولان از برنامهسازی برای کودکان دارند، قطعا رقابت الگوی بومی با آنها سخت شده است. مگر اینکه مدیران به این نتیجه برسند که باید برای تربیت نسل آینده، متخصصان آگاه و بدون تعصب و مسلط به اصول روانشناسی را در خدمت برنامهسازان قرار دهند تا بتوانند الگوهای تمیز و دوست داشتنی را در ظرفی زیبا و رنگارنگ به ذهن کودکان وارد کنند. »
موضوعی که وجود دارد و به نظر میرسد که علت کمبود برنامه سازی کودکان به آن ارتباط دارد، عدم توانایی رقابت، نداشتن نیروی ماهر و نداشتن ابزارآلات لازم است، اما تهیه کنندهها آن را رد کردند و علت اصلی را نبود توجه کافی به کودکان و نبود بودجه لازم دانستند.
آقاجانزاده درباره نبود بودجه برای برنامه سازی کودک گفت: «ما از لحاظ تکنیکی در انیمیشن سازی بسیار قوی هستیم. خیلی از هنرمندان خودمان را میشناسم که داخل ایران هستند که متن انیمیشن را میگیرند و اینجا میسازند و تحویل آن کمپانی میدهند. میخواهم بگویم اینجا کار فنی و ساخت انیمیشن صورت میگیرد یعنی بچهها خلاق هستند ولی چون بودجه ندارند، این بچهها عملا و رسما برای کمپانیهای خارجی کار میکنند بنابراین ما در ایران کم نداریم کسانی را که خلاق باشند! نباید اینگونه بگویم که چون الان در دوره آقای علی عسگری است این اتفاق افتاده است و بودجه صدا و سیما کم شده است، متاسفانه از دهه ۸۰ به اینطرف یواش یواش سریال سازی و یک دوره تله فیلم سازی اینها به کارهای کودک چربید.»
مناجاتی هم علت اصلی رقابت نکردن برنامههای داخلی با دیگر برنامهها را نبود دغدغه جدی دانست و گفت: «ما توانستیم به نوبه خود استانداردها را رعایت کنیم. به لحاظ فنی و تفکر چیزی از غرب کم نداریم و فقط بحث دغدغه مطرح است که شاید دغدغه کودک چندان دغدغه جدی نیست. من در بحث کشورها خیلی اطلاعات ندارم ولی فارسیزبانهای آنطرف آب برای ما کار خاصی نکردند که بخواهند از ما سر باشند، ما در حوزههای مختلف در حوزه کودک با توجه به اینکه پشتوانه فکری ما بیشتر است، کم نگذاشتهایم؛ بلکه کار و تولید کم است ولی کارهایی که تولید میشود عملا کارهای بدی نیست، ما «کلبه عمو پورنگ» را داریم برنامه ایده آلی است و روی آن کار میشود و در شبکه پویا هم برنامههای نسبتا خوبی ساخته می شود. اما با در نظر گرفتن همه این موارد، کماکان معتقدم که دغدغه جدیای نسبت به کودکان وجود ندارد وگرنه ما هم توان رقابت با دیگر انیمیشنها را داریم.»
محسن مناجاتی: توان رقابت با برنامه سازان خارجی را داریم اما افراد دغدغهمند در این زمینه نداریم
ملیکا زارعی درباره تاثیر بودجه در جذب مخاطب و رقابت با دیگر انیمیشنها گفت: « قطعا بودجه و امکاناتی که در اختیار برنامه سازان قرار داده میشود، میتواند مخاطب را بیشتر با برنامه همراه کند، یعنی مجریان صرفا عامل تجلی اهداف برنامهسازان هستند و دخالتی در کیفیت برنامه نخواهند داشت. نکتهای که وجود دارد، این است که در این شرایط نابرابر، قطعا رقابت مفهومی پیدا نمیکند.»
بودجه و کمبود آن، مسئلهای است که هم سریال سازان با آن مواجه هستند و هم برنامه سازان کودک، سازمان صدا و سیما هم نتوانسته رضایت یکی از گروهها را جلب کند.
آقاجانزاده درباره یکسان نبودن بودجه برنامه کودک با سریال گفت: « برای تلویزیون سریال سازی اهمیت بیشتری دارد و مدتها است که برای سریال سازی سیاستهایی وجود دارد و سعی شده که در آن حوزه سرمایهگذاری بیشتری شود. ولی میزان توجه به برنامه کودک متاسفانه آنچنان نیست. در دهه ۶۰؛ بودجه سریال سازی با بودجه برنامه کودک یکسان بود. در دهه ۷۰ هم بودجههایی که برای برنامه کودک صرف میشد، بودجههای خوبی بود و واقعا با سریال سازی قابل مقایسه بود؛ اما یواش یواش سریال سازی سرعت بیشتری گرفت. به همان مراتب بودجههای برنامه کودک سقوط آزاد کرد.»
محسن آقاجانزاده: در دهه ۶۰؛ بودجه سریال سازی با بودجه برنامه کودک یکسان بود اما بودجههای حالا سقوط آزاد کرده است
مناجاتی درباره تامین بودجه برنامه سازی کودک گفت: «اگر برنامهای تولید میشود، بودجه آن را سازمان تامین میکند پس مشکل بودجه وجود ندارد. مشکل، نوع نگاه به برنامههای کودک است که در شبکهها یا خیلی جاها درست به آن نگاه نمیشود وگرنه سازمان مشکل بودجهای ندارد؛ چون اگر برنامهای تدوین شود بودجه آن را سازمان تامین میکند. شاید رویکرد یک بخشی از سازمان رویکرد کودکانه نیست و نگاهشان این است که شبکهای به نام شبکه کودک و نهال داریم ولی شبکههای کودک در همه جای کشور به نوعی گرفته و دیده نمیشود.»
گیتی خامنه درباره عدم سرمایه گذاری در حوزه کودک گفت: «کار کودک همیشه دچار این بلا بوده و معتقدم تا زمانی که سرمایهگذاران کارهای هنری تنها به برگشت سود مادی فکر میکنند، وارد تولید کار کودک نمیشوند. آنها که کار برای کودکان همیشه اولویتشان بوده همیشه به نوعی سرمایه گذاری معنوی در کنار موضوعات مادی اندیشیدهاند؛ چرا که داشتن تجربه در این زمینه به شما میگوید؛ قدردانی آدمها و یاد آوری تأثیر پذیری از شما و برنامههایتان در طی چند دهه با هیچ دستآورد ارزشمندی در دنیا قابل مقایسه نیست.»
۵۸۲۴۵