هدی زرباف، هنرمند ایرانی مقیم کانادا، در سن ۳۸ سالگی درگذشت. هدی مدرک کارشناسی ارشد انیمیشن داشت و نمایشگاههای انفرادی و گروهی بسیاری را در داخل و خارج از کشور برگزار کرده بود.
حساب رسمی سایت «گالری اینفو» و «بهرنگ صمدزادگان» ـ نقاش و عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران ـ خبر درگذشت هدی زرباف را تائید کردهاند.
هدی زرباف متولد ۱۳۶۱ در تهران بود.
گالری اینفو درباره این هنرمند نوشته است: «هدی زرباف لیسانس نقاشی و فوقلیسانس انیمیشن را از دانشگاه تهران اخذ کرد و چند سال پس از آن ۱۳۸۷ لیسانس هنرهای زیبا را از دانشگاه وینزر کانادا دریافت کرد. او نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۳۸۹ و در گالری آرت لیبل کانادا برگزار کرد و پس از آن با دیگر گالریها در کشورهای آلمان و کانادا همکاری داشت. علاوهبر حضور بینالمللی، این هنرمند در ایران نیز نمایشگاههای انفرادی و گروهی برگزار کرد که از جمله میتوان به همکاری وی با گالریهای دستان، پروژههای آران، طراحان آزاد، باوان و نک اشاره کرد.»
بهرنگ صمدزادگان نقاش و عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران در صفحه اینستاگرام خود خبر از درگذشت این هنرمند داد و در تشریح رویکرد هنری هدی زرباف نوشت: «مجسمه های او از تصاویر، صداها و اشیای بازیافته ساخته می شد که ردی از تماس انسان در آن ها باقی مانده بود. هنرمند از اشیا استفاده می کرد تا همزمان مسئله خاطره را در کنار عدم حضور صاحبان پیشین این اشیا مطرح کند.»
او افزود: "نگاه و جهان بینی این هنرمند در آثارش به مسائل، پوچ و پیچیده بود، از آرزو و درد سخن می گفت. او در آثارش به مسئله حافظه و روح اشیا اشاره دارد. عروسک های رها شده، لباس های متعلق به خود، اسباب بازی های قدیمی، موی انسان، قطعات سرامیکی، صداها و تصاویر دیجیتالی همه گویای فضای فراموش شده و دلتنگی او بود."
به نوشته صمد زادگان "هدی زرباف به دنبال دستیابی به یک لایه متضاد در کنار یکدیگر بود. بخیههای آشفته ای که در عین نفی کمال، وحدت ایجاد می کنند. مبلمان قدیمی که با وجود شکنندگی شکلهای نرم مجاور، ثبات و دوام ایجاد می کنند، نمونه ای از نمایش دوگانگی هستند. بالاتر از هر چیز دیگری که در کار هدا اتفاق می افتد، زن همیشه در مرکز و در خلوت است. زن باید با انبوه احساسات مقابله کند: حافظه، درد و یا لذت و هدا این زنان را در نقش ها یا حالت های مختلف وجودی نشان می دهد."
آثار هدا زرباف را میتوان در هنر مفهومی دستهبندی کرد. امیال، تعلق، نوستالژی، تنهایی و مالیخولیا بخشی از تمهای موجود در سلسله کارهای او هستند. نگاه و جهانبینی این هنرمند به مسائل، پوچ و پیچیده و از آرزو و درد سخن میگوید. او در آثارش به مسئله حافظه و روح اشیا اشاره دارد؛ عروسکهای رها شده، اسباب بازیهای قدیمی، قطعات سرامیکی، صداها و تصاویر دیجیتالی همه گویای فضای فراموش شده و دلتنگی اوست.