به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: سحرگاه روز 18 تیرماه 1359، خلبانی زنگ منزل آیتالله خامنهای، امام جمعه تهران را به صدا درآورد. خبر مهمی بود. اتفاق سنگینی قرار بود در همان شب بیفتد که کیان نظام نوپای جمهوری اسلامی را تهدید میکرد.
آیتالله خامنهای ماجرای دیدار آن خلبان با ایشان در آن سحرگاه را چنین توضیح میدهند:
«... یک شبى من حدود اذان صبح دیدم که در منزل ما را مىزنند... مىگویند که یک ارتشى آمده و میگوید با شما کار واجب دارد... دیدم یک نفر همان دم در تکیه داده به دیوار، با حال کسل و آشفته و خسته و سرش را فرو برده بود... گفتم: شما با من کار دارید؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم: چکار دارید؟ گفت: کار واجبى دارم و فقط به خودتان مىگویم... یک جایى گوشه حیاط نشستیم... آثار بیخوابى و خیابانگردى و خستگى و... ضمنا هم سراسیمگی و هیجان در او پیدا بود... خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان اجتماعى تشکیل شده و تصمیم بر کودتایى گرفته شده... و پولهایى به افراد زیادى دادهاند، به خود من هم پول دادهاند... جماران و چند جاى دیگر را بمباران میکنند... پرسیدم: «کى قرار است انجام بگیرد این کودتا ؟» گفت: امشب... من دیدم مسئله خیلى جدى است و باید آن را پیگیرى کنیم...»1
اســناد گویای آن است که کلیه برنامهها تا قبل از کودتا بهطور دقیق پیش رفته بود تا آنکه درســت سه روز قبل از موعد مقرر یکی از خلبانان عملیات کودتا، متوجه شد مأموریتش، بمباران بیت امام است و به او گفته شده که در طی عملیات کودتا تا ۵ میلیون نفر کشته میشوند.2
گویا خلبان یاد شده در مقابل نوع مأموریت خود و کثرت کشتار مردم غافلگیر و مردد شد، اما بهدلیل ترس از ســران کودتا نمیدانســت چه باید بکند. وی آن شب موضوع کودتا را با مادرش در میان گذارد و مادر وی را به پرهیز از چنان جنایتی و اطلاع به مقامات تشویق نمود.3 سخنان مادر موجب شد تا در نیمههای شب چهارشنبه
18 تیر 1359 خلبان یاد شده تصمیم خود را گرفته و با قبول هرگونه خطری، ماجرای کودتا را افشا کند.
به این ترتیب به فاصله چند ساعت قبل از انجام عملیات کودتا، در حالی که طبق برنامههای دقیق تعیین شده عدهای از خلبانان برای عزیمت به طرف پایگاه هوایی نوژه همدان، در حال تجمع در پارک لاله بودند، بیش از 200 نفر از جمله منوچهر قربانفر4 در منزلی حوالی جامجم با لباس نظامی اجتماع کرده تا با دریافت علامت رمز به تصرف صداوسیمای جمهوری اسلامی اقدام نمایند و از طرف دیگر در پایگاه نوژه هم همه شرایط آماده شده بود، عملیات ضربتی و گسترده ضد کودتا آغاز شد و انقلاب از خطری که در چند قدمیاش کمین کرده بود، رهایی یافت.
البته بعضی از ارگانهای نظامی و امنیتی از جمله واحد اطلاعات سپاه و همچنین برخی در نیروی هوایی نیز از طرق مختلف در جریان کودتایی احتمالی قرار گرفته بودند اما از کیفیت و روز اجرای آن، اطلاعی نداشتند.
بر اساس مدارک و اسناد بدست آمده و همچنین اعترافات سران و عوامل اصلی اجرای کودتای نوژه، این کودتا از لحاظ تجهیزات نظامی که قرار بود از داخل و خارج در جریان آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهای جهان بیسابقه به شمار آمده و چنان دقیق طراحی گردیده بود که سازمان سیا موفقیت آن را قطعی میدانست. امید به موفقیت کودتا تا بدان حد بود که حتی اعلامیه پیروزی آن نیز آماده شده بود.5
اما جستوجوی علل انجام کودتا بر اساس اسناد و مدارک مستند داخلی و خارجی حکایت از آن دارد که پس از شکست حمله نظامی به طبس، دو طرح برای پاسخ به آن شکست از سوی کاخ سفید در نظر گرفته شد:
الــف) انجام یک کودتــای نظامی با هدف ســرنگونی نظام جمهوری اســلامی با همکاری فرماندهان سابق ارتش شاهنشــاهی، نیروهای ساواک، گروههای ضدانقلاب، متحدین آمریکا در منطقه و از طریق دریافت کمکهای مالی، نظامی و فنی آمریکا و اعوان و انصارش.
ب) حمایت از طرح حمله نظامی و تجاوز گسترده صدام به خاک ایران.
زبیگنیو برژینسکی (مشاور امنیت ملی کارتر)در کتاب خاطراتش، بحثهای خود با کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا و دیگر اعضای کابینه وی، به لزوم انجام یک عملیات تلافیجویانه در مقابل شکســت طبس اشــاره کرده و مینویسد:
«... براون (وزیر دفاع آمریکا) و ترنر (رئیس سازمان سیا) با عملیات تلافیجویانه در صورت شکســت مأموریت نجات (عملیات طبس) موافــق بودند... در هر حال، در پایان ایــن گفتوگوها به ما اجــازه داده شــد طرحهایی را برای عملیــات تلافیجویانه در نظر بگیریــم، ولی تصمیم اجرای این نقشهها به بعد موکول شد....»6
همچنین اعترافات برخی از ســران دستگیر شــده کودتای نوژه نیز نشاندهنده آن است که آن دو طرح یعنی کودتا و جنگ، در میان طراحان و استراتژیستهای آمریکایی مطرح شد و آنچه بهعنوان محل اختلاف طرح گردید، تقدم و تاخر آنها بود. ســرانجام قرار شــد طرح کودتا که کمهزینهتر، مؤثرتر و سریعتر بهنظر میرسید، اجرا شده و در صورت شکست آن، راهحل طولانیتر و پرهزینهتر یعنی تحمیل جنگ بهوسیله صدام (که بیش از یکسال تدارک آن را دیده بود) مورد استفاده قرار گیرد.
در واقع پس از ســفر سرهنگ بازنشسته احسان بنیعامری(از ســران کودتا) به پاریس، سفیران آمریکا و انگلیس در فرانسه با بختیار ملاقات و تقدم انجام کودتا نسبت به طرحهای دیگر، چگونگی اجرا و تاریخ وقوع آن را مشخص کردند.7
نام کودتا را «نقاب» مخفف «نجات قیام ایران بزرگ» گذارده بودند و با یک شاخه نظامی به سرکردگی
سپهبد سابق مهدیون و سرتیپ سابق آیت محققی، همچنین شاخه سیاسی با مسئولیت رضا مرزبان و قادسی قرار بود شاپور بختیار را بهعنوان اصلیترین مهره آمریکا برای هدایت رژیم پس از کودتا، به حکومت برسانند. از همین روی مجموعهای از اعوان و انصار داخلی و خارجی و بهخصوص منطقهای آمریکا، بختیار را از لحاظ مالی و نظامی حمایت میکردند.
مارک گازیوروسکی، نویسنده و پژوهشگر معروف آمریکایی در کتاب «کودتای ایرانی» که مجموعهای از مقالات و مصاحبههای او با مقامات سیاسی و امنیتی و نظامی کشورهای مختلف است،درباره ارتباطات خارجی بختیار مینویسد:
«... در طول این دوره، بختیار با دولتهای خارجی در ارتباط ماند. اصلیترین ارتباط خارجیاش با عراق بود... از طریق رابطش در CIA ارتباطش با ایالات متحده برقرار بود... به بنیعامری گفت ایالات متحده حامی عملیات نظامی اوست... بختیار همچنین در کل این دوره ارتباطش را با دولتهای اسرائیل، بریتانیا و فرانسه حفظ کرد...»8
اما درباره کمکهای مالی به بختیار و میزان آنها، منوچهر رزمآرا از همراهان شاپور بختیار گفته است:
«... اول کسی که به دکتر بختیار کمک کرد، شادروان اسداله رشیدیان 9 بود، 500 هزار دلار داد، والاحضرت اشرف 500 یا 700 هزار دلار داد، خیامی بود که 700 هزار دلار داد، عربستان سعودی 3-4 میلیون دلار داد، عراق در حدود 60 میلیون دلار داد...»10
و این افراد و نیروها یا نمایندگان آنها در شورای حامیان بختیار و کودتا حضور فعال داشتند. نصیرخانی یکی از خلبانانی که قبل از کودتا در جلسهای با بختیار ملاقات داشت، در یک مصاحبه حاضرین آن جلسه را چنین معرفی کرد:
«... ساعت 5 بعدازظهر در پاریس به منزل دکتر بختیار رفتم، از ما بازرسی بدنی شد و بعد وارد اتاق شدیم. علاوه بر دکتر، آقای منوچهر قربانیفر و 4 نفر دیگر هم بودند که یکی از آنها را برادر صدام معرفی کردند. آنها اسامی کامل شرکتکنندگان در کودتا را میخواستند که با مخالفت من بهدلیل سری بودن اسامی روبهرو شدند، برادر صدام ناراحت شد و خواست اتاق را ترک کند ولی با اصرار دکتر بختیار باز نشست و آقای قربانیفر، اسامی و طرح کودتا را به آنها داد...»11
یکی از کارشناسان بیبیسی(رسانه سلطنتی بریتانیا) در برنامهای راجع به کودتای نوژه در شبکه یاد شده گفت:
«... حضور برزان تکریتی، معاون سازمان امنیت عراق، برادر صدام حسین، حتی اعتراض خلبانان ایرانی را که میخواستند در کودتای نوژه شرکت کنند، برمیانگیزد... این داستان بسیار جالبی هست، یعنی بختیار در کارنامه سیاسی خودش و در راستای کسب قدرت هر کاری را حاضر بود بکند»12
یکی دیگر از کارشناسان شبکه یاد شده نیز اضافه میکند:
«در آن طرح اولیه که تهران را میگرفتند، پیشبینی اینکه چه تعداد در بمبارانها کشته میشوند، یک رقم وحشتناکی بود...»13
بختیار خود از صحبت درباره همکاری با خونخوارترین دشمنان مردم ایران همچون صدام ابایی نداشت و اعتراف کرد:
«... منافع مشترکی هست مابین افکاری که من دارم و دولت عراق (صدام)، ما هر دو مخالف رژیم خمینی هستیم...»
او در پیامی وحشیانه از عراق گفت:
«... ایران را از پای درآورید، عیب ندارد که یک میلیون یا دو میلیون ایرانی بمیرند، ایدهآل ما، ایده آل دیگر و بزرگتری است...»14
اما همه آن تدارکات دهها میلیون دلاری و حضور چندین کشور در منطقه و فرامنطقه برای حمایت مالی و نظامی و لجستیکی از آن و با وجود طراحی بسیار دقیق و اما به فضل الهی این توطئه آمریکا نیز شکست خورد و با شکست کودتای نوژه، تقدم دوم طرح توطئه علیه انقلاب و نظام اسلامی یعنی جنگ تحمیلی صدام در دستور کار قرار گرفت که حدود دو ماه و نیم بعد بهطور گسترده به مرحله اجرا درآمد.
______________________________
1- کودتای نوژه- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی- چاپ چهارم- بهار 1384- صفحه 266 و 267
2- همان- صفحه 263 3- همان- دستنوشتههای خلبان افشاءکننده کودتا- صفحه 264 4- عضو شبکه اداره هشتم ساواک و رفیق قدیمی منوچهر هاشمی رئیس آن اداره که با پیروزی انقلاب به غرب پناهنده شد ولی سعی در نفوذ امنیتی و خرابکاریهای تروریستی در جهت براندازی نظام داشت و از جمله مسئولیت شاخه تدارکات کودتا و تهیه سلاحها و مهمات شبکههای آمریکایی و اسرائیلی، پول، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای خرابهکاری در ایران را بر عهده داشت. 5- همان 6- قدرت و اصول: خاطرات برژینسکی مشاور امنیت ملی 1977- 1981- ترجمه مرضیه ساقیان- وزارت امور خارجه- چاپ اول- 1380
7- کودتای نوژه- پیشین 8- مارک گازیوروسکی- کودتای ایرانی- ترجمه بهرنگ رجبی- نشر چشمه- چاپ اول- 1398- صفحه 120 9- فردی که در اسناد ساواک و همچنین منابع خارجی به جاروکش سفارت انگلیس معروف بود و از عوامل کودتای 28 مرداد محسوب میشد 10- مستند شاپور بختیار- ساخته حسن یوسفی- خانه تولیدات جوان- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 11- همان 12- همان 13- همان 14- همان