به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، مرتضی نظری کارشناس مسائل حوزه ورزش و جوانان خراسان رضوی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم خراسان رضوی قرار داده در ارتباط با وضعیت مدیریت ورزش استان و کشور نقطه نظرات خود را بیان کرده است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
یکی از شاخصههای اصلی بیانیه گام دوم انقلاب، حضور نیروهایی است که بتوانند تغییر رویکرد جمهوری اسلامی را هم در زیربنا و هم در روبنا تغییر دهند. بیانیه گام دوم یک نگاه ایجابی با معنایی سلبی دارد، آنجا که برای نیروهای انقلاب چشماندازی تعریف میکند که قرار گرفتن در آن، شاخصهایی ورای شاخصهای گذشته میطلبد.
دولت منتخب که آلترناتیو دولت گذشته است قطعا با ساختار فعلی و با نیروهای سازنده یا پرورشیافته در این ساختار نخواهد توانست اتفاق تازهای را رقم بزند. وقتی شکست ساختار و کارگزار به روشنترین شکل ممکن عیان شده، آیا نیروهای این ساختار، آن نیروهای مورد نظر بیانیه گام دوم هستند؟ آیا بانیان وضع موجود در ورزش کشور میتوانند صرفا با تغییر مواضع در بیان؛ تیم، تشکیلات و از همه مهمتر خود را منطبق با گام دوم انقلاب بنمایند؟
پر واضح است که شتاب پیشرفت ورزش در ابعاد مختلف ،در چند سال گذشته پایین و گاها منفی بوده، البته شتاب توسعه و پیشرفت مادی بعضی از مدیران ورزش به نسبت قبل از مسئولیتشان بسیار بسیار عالی بوده است. بنابراین وضعیت این طور است که در آن «با مدیرانی روبهرو هستیم که شتاب پیشرفت عمومی پایین دارند اما پیشرفت شخصی و تیمیشان بسیار بالاست». این گونه مدیران همواره در همه دولتها جزئی از سطوح عالی مدیریت هستند؛ چرا که در اصطلاح عامیانه این مدیران، بازی را بلدند!
در عین حال، خیر و منافعی هم برای انقلاب ایجاد شده که همین هم اگر موشکافی شود، به طور عمده ثمره فداکاری قهرمانان ورزشی یا مدیران گمنام میانی است که جایگاه طبقاتی تعریف شدهای دارند و معمولا امکان ظهور نمییابند. در اثبات این مدعا میتوان به دورههای مختلف انتخاب وزیر ورزش توجه کرد که یک تعداد معدود همواره مطرح شدهاند و دیگران بهعنوان حلقههای زیرمجموعه در تیمها مطرحاند.
اخیرا که نام چند جوان انقلابی و مومن برای وزارت ورزش و جوانان مطرح شده، جریانهای مذکور بهشدت احساس خطر کردهاند؛ چرا که با ورود نیروهای پاکدست، انقلابی و متفکر قطعا جریان آنها بعد از سالهای متمادی هم منقطع خواهد شد و هم ریشهشان خشکانیده میشود. جالب آن است که امروز تئوری میدهند که «ورزش گرفتار مدیر سیاسی نشود». اول مغلطه درست میکنند که ورزش دچار مدیران سیاسی نشود، خود را خارج از این مغلطة بحرانخیز معرفی مینمایند و بعد هرکس که رقیبشان باشد را داخل این مغلطه تخریب میکنند.
نکتة دیگر این است که نیروهای جوان و انقلابی داخل کادر اداری ورزش کشور توسط جریانهای ذینفوذ، کاملا سرکوب یا هضم شدهاند. امروز هم میبینیم نام هیچ مدیر جوانی از کادر اداری ورزش و جوانان مطرح نیست؛ چرا که یا اجازه ندارد یا نگذاشتند از مانع روزمهسازی بگذرد.
در آخر بهنظر نگارنده، هم افکار عمومی و هم نخبگان فکری و سیاسی باید به این هژمون طبقه حاکم که گردانندگان اصلی بازیهای سیاسی میباشند؛ مسلط شوند. گاهی این پروپاگاندای رسانهای از بیخگوش خودمان تغذیه فکری و مالی میشود! مسببین وضع موجود که در حال حاضر رزومههاشان را ارائه میدهند، باید بیشتر پاسخگو باشند تا طلایهدار. امید است دچار خطای شناختی در برخورد با سلبریتیهای مدیریتی نشویم، قطعا دیگر نه مردم و نه انقلاب، تاب و تحمل مدیران شاهنشین را ندارند.
انتهای پیام/281/ ز