فرارو: انتخاب و خط خوردن فرهاد قائمی از تیم ملی ایران با جنجال زیادی همراه بود. عدهای دعوت از او را دخالت فدراسیون در کار ولادیمیر آلکنو توصیف کردند و عدهای دیگر هم از رفتاری که با فرهاد قائمی در اردوی تیم ملی شد به شدت انتقاد کردند.
به گزارش فرارو، فرهاد قائمی هم بعد از خط خوردن از تیم ملی در مصاحبهای آتشین، آلکنو را تشبیه به عروسک خیمه شب بازی کرد و از این گفت که در تیم ملی هیچ کاره است و به فکر پولش است. او البته از تشکیل مافیا در تیم ملی هم حرف زد.
امروز، اما ولادیمیر آلکنو، سرمربی روس تیم ملی والیبال ایران، در کنفرانس خبری، نسبت به این صحبتها واکنش نشان داد. او در بخشی از حرف هایش درباره فرهاد قائمی گفت: قبلا این را یک بار گفتم بودم الان تکرار میکنم. از زمان شروع کارم در تیم ملی تاکنون همه تصمیمات را من میگرفتم. در مورد مسائلی که شک یا تردید داشتم دو همکار دارم که با آنها مشورت میکردم. در هیچ مسائلی نه رئیس فدراسیون و نه مسئول دیگری فشاری بر من وارد نکرده است. من از آن دسته مربیانی نیستم که کسی فشاری به من وارد کند.
در مورد فرهاد قائمی نمیخواستم صحبت کنم، اما از آنجایی که این مسئله در موردش صحبت زیاد شده است برخی مسائل را روشن میکنم. تفاوت بنیادی که بین من و این بازیکن و جود دارد این است که من بزرگتر از ایشان هستم. ایشان در مورد گذشته و عناوین صحبتهایی کرده است، اما یک صدم عناوینی که من کسب کرده ام را ندارد. تفاوت اصلی این است که من ایشان را جلوی خودم نشاندم و همه حرف هایم را زدم، اما او جوابش را در رسانهها داد.
در رابطه با قائمی من حدود یک ماه و شاید هم بیشتر سوال کردم. با سعید معروف در مورد او صحبت کردم. به کاپیتان گفتم که با کمال تاسف فیاضی به این مسابقات نمیرسد. دلم میخواست به فرم ایده آل خودش برسد، اما در این مدت نرسید. باید تاکید کنم که ایشان سعی و تلاش زیادی کرد که به فرم برسد، اما نرسید. از او به خاطر سعی و تلاشش تشکر میکنم.
به من گفته شد بازیکنی داریم که میتواند در دریافتها و سرویسها خیلی خوب است. او فرهاد قائمی بود. به من گفته شد که ایشان ازدواج کرده و به دنبال زندگی اش است. البته مصدومیتی هم دارد که مانع از حضور جدی اش در مسابقات میشد. با این شرایط مسئله قائمی منتفی شد، اما بعد از مسابقات لیگ ملتها که یک هفته به روسیه رفتم. بازیکنان هم استراحت کردند. دو روز قبل از آمدنم در تهران در روزنامههای روسی خواندم که این بازیکن به تیم ملی دعوت شده است. در حدود دو سه ساعت بعد که این خبر را خواندم دستیارم گفت خوش خبر زنگ زده و گفتم شما موافق هستید که قائمی به تیم ملی دعوت شود؟
من در جواب گفتم اگر این بازیکن در آمادگی کامل باشد و یک سروگردن از بازیکنانی که در اردو هستند آمادهتر باشد من مخالفتی ندارم. اگر ببینم این بازیکن میتواند به تیم ملی کمک کند حتما این بازیکن در لیست ما خواهد بود. درست همین شرایط را برای میرزاجانپور در نظر گرفتیم. در همان تمرین اول من جلوی همه بازیکنان به این دو بازیکن اشاره کردم و گفتم از آنجایی که تا زمان رفتن ما به المپیک ۸ تا ۱۰ جلسه تمرین باقی مانده است شما دو سه روز وقت دارید که خودتان را نشان دهید که یک سرو گردن از بازیکنانی که در اردو هستند بالاتر هستید و میتوانید در لیست باشید، اما بعد از تمرین اول مشاهده کردم که قائمی در شرایط مطلوب نیست.
میدانم که تمرین کرده بود ایشان، اما چیزی که من دیدم نمیخواستم ایشان را اذیت کنم. برای همین از آنجایی که نمیخواستم بدن ایشان را مورد اذیت قرار دهم بعد از تمرین او را صدا کردم و ضمن تشکر برایش آرزوی موفقیت کردم. اگر این موقعیت دو سه ماه قبل از المپیک رخ میداد حتما امکان و زمان بیشتری به ایشان میدادم که به آمادگی برسد، اما ۱۰ روز مانده به رفتن ما این امکان غیرممکن است. بسیاری تیمها از مدتها پیش با ۱۲ بازیکن تمرین میکنند. این تصمیم و انتخاب خودم بودم، اما همچنان ابهاماتی وجود دارد که گذاشته ام تصمیم آخر را خودم بگیرم.