به گزارش خبرنگار مهر جلسه داوری کتابهای حوزه حکمرانی نخستین جایزه کتاب روایت پیشرفت با حضور مصطفی زمانیان، پژهشگر حوزه سیاستگذاری و رئیس پژوهشکده آیندگان، مسعود دیانی، کارشناس برنامه سوره شبکه 4 سیما، حسین قرایی، فعال فرهنگی و کارشناس حوزه تاریخ شفاهی و محمد نمازی دبیر علمی جایزه برگزار شد. در این جلسه داوران درباره ایده روایت پیشرفت و کتابهایی که در این بخش داوری شدند گفت و گو کردند. کتابهای راه یافته به مرحله داوری نهایی بخش حکمرانی این جایزه عبارتند از:
مسعود دیانی پژوهشگر حوزه روایت و دینپژوهی گفت: اصولا در فضای امروز کشور ما خلق روایت پیشرفت شدنی نیست. اگر کسی پیشرفت را روایت کند یا روایت پیشرفت بنویسد، ایثار بزرگی کرده است. چون جامعه منتظر شنیدن روایت پیشرفت نیست و در این اتفاق هم همه موثرند. بر اساس پژوهشی که در چند سال اخیر درباره ادبیات داستانی کشور داشتهام، میگویم: اگر نویسندهای بخشی از پیشرفت ایرانیان یا توانایی ایرانیان را در هر حوزهای بنویسد، آن نویسنده ابتدا از سمت دوستان خودش طرد میشود، بعد از سمت دستگاههای مسئول در جامعه و بعد از طرف مردم! ما حتی از پر افتخارترین وقایعی که داشتهایم نمیتوانیم روایت کنیم، چون نمیخواهیم و نمیگذاریم!
وی ادامه داد: حتی در همین حوزه هنری که این جلسه برگزار میشود، آثاری که از آنها بیرون میآید، دیگر روایت پیشرفت نمیبینیم، روایت نِق میبینیم. حتی در حوزه دفاع مقدس، دیگر کتابها حرفی از پیشرفت نمیزنند، تقریبا همه معتقدند که ما در جنگ اشتباه کردیم! حتی اگر تعارفات را کنار بگذارند یا منتقدان به طور جدی با آنها صحبت کنند، برخی معتقدند ما در انقلاب هم اشتباه کردیم! ما بعد از اشتباه هم اشتباه کردیم! ما در همه چیز اشتباه کردیم! جناحهای سیاسی هم به هم میگویند در این سالها جز خوردن و بردن و اختلاس و ضعف مدیریتی و آنچه جناحها در ایام انتخابات به هم منتسب میکنند، چیزی نداریم.
دیانی در ادامه گفت: از طرفی هم هجمهها ضد انقلابها را داریم. آنها با شعار کاری ندارند؛ روایت را هدف گرفتهاند. آنها سعی میکنند پرافتخارترین کارهای انقلاب اسلامی را هم به نقطه ضعف تبدیل کنند؛ مثل اتفاقی که امروز در مورد واکسن، در حال رخ دادن است. این اتفاقی است که در ایران در حال رخ دادن است. حتی اگر کسی در یک حوزه کوچک مانند زندگی خانوادگی، مسیر شغلی و مانند اینها بگوید راه را درست رفتم و شد و توانستم! این حرفها دیده نمیشوند. حتی در برخی کتابهایی که در این همین جایزه مورد توجه داوران قرار گرفتهاند هم به دلیل نقدهایی که در آن داستان نسبت به یک حرکت در کشور بیان شده، مقبول واقع شدهاند!
*فضا برای نوشتن روایت پیشرفت مناسب نیست
پژوهشگر حوزه روایت و دینپژوهی در ادامه خاطرنشان کرد: مساله دیگر این است که این کتابها را چه کسی میخواند! ما در ایران مدیریتهایی بسیار قوی داشتیم. حتی زمانی دغدغه راهبر انقلاب هم بود، تعبیر ایشان این بود که هر دو جناح با تضعیف مدیریت به نظام خیانت میکنند. ولی اگر گفته شود، در فلان بخش کشور دستاورد، شگفتی یا پیشرفت داشتهایم؛ کسی به آن توجه نمیکند. در جامعه ما هنوز کتاب هوندا؛ داستانی از کامیابی مدیریت ژاپنی در امریکا رابرت شوک خوانده میشود؛ این همه خلاقیت در جنگ و بعد از آن انجام شد؛ ولی روایتی از آنها برای خوانده شدن وجود ندارد. فضا برای نوشتن روایت پیشرفت مناسب نیست. تمام توان عدهای در داخل و دشمنان خارجی این است که القا کنند که ایرانی از سال 1357 به بعد اشتباه کرده است. در چنین فضایی خلق آثار روایت پیشرفت جای دست مریزاد دارد. ولی تا چیزهایی تغییر نکند، نمیتوان به این حرکت امید داشت.
دیانی همچنین با اشاره به سیاستگذاری فرهنگی کشور گفت: در این سالها بسیاری از آثاری که در جایزه جلال که جایزه بزرگ ما در حوزه ادبی است جایزه گرفتهاند، ضد ایران و ضد پیشرفت و ضد اعتماد به نفس ملی هستند. اگر در کتابی از موفقیت یک فرمانده در دفاع مقدس گفته میشود، آن فرمانده باید فقط و فقط شهید باشد. و عدهای هم معتقدند بسیاری از شهدا در اثر اشتباهات فرماندهان جنگ به شهادت رسیدهاند؛ اگر چنین حرفهایی در اثری نباشد؛ خوانده نمیشود! باید ضعف خودی و ناامیدی را گفت و گرنه کار دیده نمیشود. این چالشی است که اگر این انجمن قصد دارد در عرصه روایت پیشرفت کاری جدی بکند، باید فکری برایش داشته باشد. با توجه به اینکه فضا برای نوشتن روایت پیشرفت مناسب نیست، نویسندههای آثار این حوزه یا نویسنده محفلی میشوند، و از فضای کلی ادبیات و هنر کشور بیرون میمانند و به آنها وصله تبلیغاتچی چسبانده میشود و بعد در جامعه خوانده نخواهد شد. باید برای خوانده شدن این آثار فکری کرد و کار به شکلی پیش نرود که نویسنده اثر متهم شود که کار روابط عمومی یک نهاد دولتی را انجام داده است.
*کتابهایی که گزارش کار دادند
دیانی از آثار داوری شده انتقاد کرد و گفت: اکثر آثاری که از طرف گروه انتخاب آثار در اختیار ما قرار گرفت ویژگیهای روایت را نداشتند، بسیاری از این آثار ماقبل داوری بودند. اگر دوستان واژه روایت را به درست انتخاب کرده باشند، بعضی از آثار روایت نبوده و شبیه بولتن گزارشی یا گزارش کار بودند، گزارش کارهایی که ویژگی روایت را نداشند. روایتی که مبتنی بر تجربه و دارای فراز باشد. تجربه فردی یا تجربه یک جمع هویت یافته، الگو داشته باشد، و به مثابه یک متن ادبی نوشته شده باشد. به نظر میرسد برخی کتابها اصلا به نیست کتاب شدن، نگاشته نشده و بعدا کتاب شدهاند. در بین کتابها فقط یک کتاب به نظر من میتوانست مخاطب را جذب کند که تجربه یک مدیر را از روزهای آغاز انقلاب تا دورههای مختلف مسئولیت بیان کرده بود. آثاری هم ویژگی ادبی یا مبتنی بر تجربه بودن را داشتند. این سطح آثار، این را به ما یادآوری میکند که لزوما هر کسی که در حوزه خودش متخصص است، متخصص روایت آن حوزه نیست. برخی از آثار به این دلیل ضعیفند که نویسندهها کار غیر تخصصی خودشان را انجام دادهاند. اگر نیاز به روایت پیشرفت کشور داریم و قصد داریم این روایت به کار ما و آیندگان بیاید، باید از متخصصین روایت استفاده کنیم. گرچه خیلی هم متخصص روایت و تاریخ شفاهی در کشور نداریم، و نقدهایی به آثار آنها هم وارد است، ولی لازم است برای روایت حکمرانی در کشور ما این متخصصان روایت همراه شوند، و این تجربهها را به گونه مناسبی به رشته تحریر درآورند.
دیانی افزود: اگر این جایزه بخواهد در سالهای بعد حرفی برای گفتن داشته باشد، باید به حوزه آموزش توجه ویژهای داشته باشد. آموزش دو طرفه، هم برای نهادهای و سازمانها که نسبت به نیاز و ملاحظات نویسندگان توجیه شوند و درک کنند که نویسندگان روابط عمومی آنها نیستند، قرار نیست فقط جنبه های مثبت کار آنها را گزارش کنند و هم نویسندگان ما با جنبههای مختلف پیشرفت اجرا شوند. گاهی نویسندگان ما این مشکل را دارند که درک درستی از مقوله پیشرفت نداشتند و نمیتوانند نقاط برجستهای که در تاریخ ما هست را به خوبی روایت کنند.
حجتالاسلام دیانی در پاسخ به این سئوال که روایت از نظر شما چیست گفت: روایت یعنی قصه گفتن. دو پرسش اصلی داریم. چه اتفاقی افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ روایت در مورد چگونه اتفاق افتادن است. قرار نیست بگوییم ما در کجا ایستادهایم. باید بتوانیم قصه بگوییم از روزی که چیزی نداشتیم تا روی که به موفقیتی در یک عرصه رسیدهایم. تعریف کردن چگونگی یک اتفاق مهم است.
دیانی به اشاره به کتاب برتر از نظر خودش گفت، ویژگی این اثر این بود که ما را باخودش همدل و همراه میکرد و حس همزاد پنداری با شخصیت کتاب را در انسان ایجاد میکرد. روایت باید بتواند چیزی را یاد بدهد. همه بعد از شنیدن صحبتهای مقام معظم رهبری از لزوم بیاثر کردن تحریمها حرف میزنند. اما چگونه باید تحریم را بی اثر کرد؟ اگر کسی قصه چگونگی بیاثر کردن تحریم را بگوید اثرگذار است، آن هم قصهای که در سطح نماند و با لایههای انسانی گره بخورد. هر کس در زندگی خودش با موانع مختلفی برای پیشرفت مواجه است، با خواندن یک روایت باید بتواند فرد صاحب تجربه، در لایههای مختلف چگونه از سد این موانع گذشته است. دانشمند یا نخبه ما چگونه با موانع در زندگی خانوادگی در اقتصاد در عواطف شخصی خودشان داشتهاند، اگر قرار است یک تجربه برای جوانی که قرار است راه را ادامه دهد، باید این خرده روایتهایی که پایش روی زمین است، گفته شود. چیزهایی که با زندگی مردم گره میخورد.
این پژوهشگر حوزه روایت افزود: کتابها باید بتوانند ما را به لایههای زیرین اتفاقات ببرند. در بسیاری از روایتها فقط به چهرههای سیاسی پرداخته شده است. گرچه یک روایت خوب میتواند چگونگی شکلگیری یک دیدگاه در یک شخصیت سیاسی را هم بیان کند، ولی اگر صرفا موضعگیری چهرهها بیان شود، روایت نیست.
اینکه نویسنده متخصص باشد یا نه، خیلی مهم نیست؛ ولی باید یک ویژگی دیگری داشته باشد که آن ویژگی یک دستاوردی برای دیگران داشته باشد. به نظر من آقای هاشمی رفسنجانی در بین همعصران خود به عنوان یک نویسنده یا پژوهشگر ویژه به حساب نمیآمده، ولی تمام تاریخ معاصر ما متاثر از یادداشتهای ایشان است؛ این به خاطر استمراری است که ایشان در این کار داشته است. همه ما در زمینی که ایشان تعریف کردهاند بازی میکنیم؛ میتوانیم روایتی را که ایشان از یک واقعه بیان کرده، بپذیریم و یا رد کنیم. به نظر من بیشتر کتابهایی که داوری کردیم، اگر به صورت یادداشتهای روزانه یک مدیر نوشته شده بودند؛ اثربخشی بیشتری داشتند. ولی وقتی تبدیل به گزارش کار یا بولتن تبدیل میشود برای هیچ کس قابل استفاده نیست.
به نظر من ادبیات یا زبان، سس اضافه یک اثر نیستند که مثلا بگوییم یک اثر وجود دارد و بخواهیم آن را با افزوده زبان یا ادبیات هم بیاراییم. اتفاقا وقتی یک اثر میخواهد مایههای ادبی را به عنوان یک چیز اضافی به خود اضافه کند، به چیزی زننده تبدیل میشود. اینطور نیست آثاری که زبان نشاندار ندارند و مسجع نوشته نشده و در آنها از آرایه ادبی استفاده نشده است، اثر ادبی نباشد. از یک متن کوتاه 70 کلمهای تا اثری 40 هزار کلمهای، هر نقطهای که فرم در آن رعایت نشود، به شدت توی ذوق میزند و اصلا اجازه نمیدهد خواننده سراغ آن اثر برود. وقتی که ما که به عنوان داور ی که تعهد دادهای، مجبوریم یک کتاب را بخواینم، حوصله نکنیم کتاب را تا انتها تمام کنیم؛ خوانندهای که مجبور نیست، به هیچ وجه کتاب را نخواهد خواند. درست است که در مورد آثار سختگیری نکردیم، ولی اگر بنا بر سختگیری بود، به جلد کتابها تا شیوه انتشار تا صفحهآرایی و ... کتابها میشد انتقادهای زیادی مطرح کرد.
*روزنوشت برخی شخصیتهای سیاسی میتواند از آثار روایت پیشرفت باشد
حسین قرایی، فعال فرهنگی و پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی با تشکر از توجه به مساله روایت، آثار مورد داوری را به سه دسته تاریخ شفاهی، خاطره و گزارش تقسیم کرد و از دبیر جایزه پرسید تا چه حد میتوان اعتماد کرد که همه کتابهای این حوزه توسط کمیته انتخاب بررسی شدهاند؟
نمازی در پاسخ به این سئوال گفت: ما از چند راه آثار را انتخاب کردیم. نخست معرفی آثار توسط چند نفر از فعالان حوزه روایت پیشرفت شامل نویسنده و ناشر و محقق. دوم اعلام فراخوان. و سوم جست و جو در بانکهای اطلاعاتی کتاب از جمله بانک کتابخانی ملی ایران بر اساس موضوع کتاب. ما در بانک اطلاعاتی کتابخانه ملی بر اساس موضوع کتابها جستجو کردیم. فهرتس موضوعات جستجو شده بر اساس جمعبندی و حذف موارد مشترک در موضوع کتابهایی که مطمئن بودیم روایت پیشرفت هستند انجام شد. یعنی ما حدود 50 موضوع را در بانک کتابخانه ملی جیت و جو کردیم. البته در ادوره اول ین جایزه، کتابهایی که تجربه یک فعالیت شخصی بودهاند را در بین کتابها وارد نکردیم. بنابراین بسیاری از کتابهایی که روایت یک تجربه شخصی کارآفرینی در صنایع مختلف هستند، در این جایزه داوری نشدهاند؛ زیرا اولویت ما بر روایت تجربههایی بوده که جنبه اجتماعی یا نهادی در آنها پررنگتر بوده است.
قرایی گفت: روزنوشت برخی شخصیتهای سیاسی میتواند از آثار روایت پیشرفت باشد. احساس من این است که به خیلی از حوزههای هنوز پرداخته نشده است. مثلا روشنفکرها کتابهای زیادی درباره روایت پیشرفت دارند که شاید میشد در این جایزه آنها را وارد کرد. با صرف توان بیشتر میتوان کارهای بهتری در این حوزه انجام داد. حوزه زنان یا هنر میتواند از بخشهای قابل توجهی باشد که میشود به آنها پرداخت. به نظر من خیلی از کتابهای مورد داوری قابل توجه هستند و ارزش یک بار خوانده شدن را دارند. برخی کتابها خوب نوشته شده و خوب هم ویرایش شدهاند. در بعضی از کتابها اینکه راوی اهل سانسور نبوده قابل توجه هستند.
نمازی با اشاره به تقسیمبندی آقای قرائی درباره شیوههای روایت گفت: این جایزه یک جایزه ادبی نیست. هدف و دغدغه اصلی ما روایت چگونگیهاست. لذا شاید تقسیمبندیهای تخصصی و حرفهای در حوزه روایت یا تاریخ شفاهی در برخی از این آثار به طور دقیق رعایت نشده باشد.
قرایی گفت: نکته مهم این است که بهتر است نویسندهها اگر وارد این حوزه شدند، این کار را ادامه دهند و اینطور نباشد که یک کتاب بنویسند و سپس این کار رها کرده و سراغ کار دیگری بروند. نویسندگان این آثار باید در کنار بزرگان روایت باشند و از آنها آموزش ببینند.
* تجربههای شکست خورده میتواند برای ما قابل استفاده باشد
مصطفی زمانیان مدیر پژوهشکده سیاستگذاری آیندگان گفت: واقعا باید به چنین کاری که با همت چند جوان انجام شده است، غبطه بخوریم. بحثهای خودم را به طور دستهبندی شده بر اساس عبارت نخستین جایزه کتاب روایت پیشرفت بیان میکنم. اول اینکه آیا جایزه خوب است یا نه؟ من زمانی برای ارائه یک مشورت به سازمان اوقاف درباره مسابقات قرآن، پژوهشی کردم که آیاد در سیره اهل بیت علیهم السلام، مسابقه وجود داشته یا نه که به این جمعبندی رسیدم که اصل تسابق وجود داشته ولی اینکه بعد از مسابقه به عدهای گفته بشود آری و به عدهای نه، درست نیست. در نخستین جایزه حیف است که به کسانی که به هر دلیلی وارد این حوزه شدهاند، دست رد به سینهشان بزنیم. باید از هر کدام از این بزرگواران به اندازه ظرفیتشان حمایت کرد. حمایت میتواند از راههای مختلف مثل هدایت، توانمندکردن، آموزش نویسندگی و ... انجام شود. در حال صحبت درباره جایزه کتاب هستیم. به نظر من بخش قالبی از این آثار کتاب نیستند. بخشی از این آثار کتاب نبودند، بلکه گزارش یک پژوهش بودند. بنابراین یا نباید چنین آثاری در جایزه حاضر باشند و یا باید اطلاق "کتاب" از این جایزه برداشته شوند تا شامل گزراش پژوهش هم بشود. من متخصص حوزه روایت نیستم ولی تلقی من این است که روایت فقط محدود به تاریخ شفاهی یا مصاحبه نیست. در برخی کتابها حتی مصاحبه به یک متن منقح تبدیل نشده است. وقتی از پیشرفت صحبت میکنیم، بدیل آن لزوما پسرفت نیست. میتوان از بسیاری از پسرفتها درسهایی آموخت که پیشرفتهای آتی را برای ما فراهم کند. لذا تجربههای شکست خورده میتواند برای ما قابل استفاده باشد.
وی گفت: از منظر حکمرانی هم چند نکته را عرض می کنم. لزوما هر مساله بزرگی مساله حکمران نیست. تجربه هر حکمران تجربه حکمرانی نیست. بنابراین به نظر من روزنوشتهای آقای هاشمی رفسنجانی، تجربه حکمرانی نیست. وقتی درباره مساله حکمرانی صحبت می کنیم. تلقی ما یک مساله سیاستی در طراز حکمرانی است. انتخاب موضوع در کتابها خیلی مهم است. در برخی کتابها زحمت پژوهشگر و نویسنده برای موضوعی صرف شده است که اساسا قابلیت عبرت آموزی و تکرار ندارد. به نظر من یکی از شاخصهای نانوشته به نظر من این بود که باید موضوع مورد مطالعه باید انتصاب مشخصی به زیست بودم انقلاب اسلامی داشته باشد. وگرنه برخی از موضوعات کاملا مستقل از انقلاب اسلامی هستند و هر جای دیگری هم نوشته شوند، شاید تفاوت چندانی با تجربه ما نخواهند داشت. اصولا ما در ساختارهای بروکراتیک مان نمیتوانیم راه و روش پیشرفت را بیابیم.
*تا هزار سال از مرکز الگوی اسلامی ایران پیشرفت، روش پیشرفت در نخواهد آمد
رئیس پژوهشکده آیندگان گفت: ما روایت این تجربهها را برای فهم نقشه راه یا شیوه عملکرد شخصیت تجربه نمیخوانیم. به تعبیر استراتژیستها، سویه استراتژی حاکم بر نگاه صاحب تجربه مهم است. گاهی در آثار اینگونه نوشته شده است که به سمت اتفاقات شخصی و اقدامات قدم به قدم صاحب تجربه پیش رفته است. کاملا با دیدگاه شما موافقم که نظامهای توسعهای بر اساس تجربههایی خلق میشوند. تا هزار سال از مرکز الگوی اسلامی ایران پیشرفت، روش پیشرفت در نخواهد آمد. چون کسانی در حال نگارش الگوی پیشرفت هستند که از میدان عمل دورند. خودم تا یکی دو سال قبل چنین عارضهای داشتم. سالها پژوهشگر توسعه بودم ولی درگیر میدانی نداشتم. کنار مجموعههای مختلف ایستاده بودم و حرف خودم را میزدم. روش تحقیقهای امروز علوم انسانی هم میگویند تحقیق خوب باید مبتنی بر کشف واقعیتهای میدان باشد. مثلا یک محقق از آلمان به یک روستا در گرمسار میرود تا رابطه ارباب- رعیتی را کشف کند و همین باعث میشود که کتاب او در این زمینه ماندگار شود وگرنه از نظریهپردازی و نثر مسجع نوشتن، متن سیاستی تولید نخواهد شد.
زمانیان با توجه به نقد آقای دیانی درباره ضعف ادبی کتابها گفت: اگر میخواهیم مخاطب بخواند و ببیند باید الزامات انتقال محتوا در عصر حاضر را بپذیریم. روایتگری غیر از اینکه اقتضائات خاص خودش را دارد، گاهی انتخاب یونیفرم و فرم هم اهمیت پیدا میکند. مثلا اگر در همین انجمن روایت پیشرفت فرم دیگری علاوه بر کتاب انتخاب شود، شاید به بیشتر شنیده شدنش کمک کند. آدمهای زیادی هستند که روایت پیشرفتشان از منظری برای خیلیها قابل شنیدن باشد. موسسات که در دهه هشتاد شروع کردند به انتشار کتابهای مدیریت، تجربه جالبی داشتند. در مقطعی، مدیریت به عنوان یک علم معرفی میشد و کتابهایی مثل کتابهای مبانی و اصول مدیریت دکتر الوانی تدریس میشد. مردم در آن عرصه از مدیریت میترسیدند. گاهی کسی مدیر یک کارخانه بزرگ بود، ولی نمیتوانست کتاب دکتر الوانی را بخواند و بر اساس آن مدیریت منابع انسانی را یاد بگیرد. کسی مثل خانم فریبا لطیفی پیدا شد و گفت مدیریت یک تجربه زیست شده است. نهضت ترجمهای راه انداختند و کتابهایی مانند سنگفرش هر خیابان از طلاست، قورباغهات را قورت بده و ... منتشر شد. همزمان دورهMBA در دانشگاه شریف راه افتاد. این دوره در دنیا برای مدیرانی ایجاد شده بود که مدیر بودند و دوست داشتند با استفاده از تجربههای مدیریتی دیگران، دانش مدیریتی خودشان را ارتقا دهند. بنابراین مردم با خواندن مدیریت منابع انسانی جک ولش، رئیس و مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک، خیلی راحتتر از کتاب دکتر سعادت استاد تمام دانشگاه تهران، ارتباط برقرار میکنند. مردم دوست دارند تجربههایی مثل تجربه مستر تیستر را هم بشنوند. مقصود روایت پیشرفت باید مستقل از مصداقهایش دیده شود. مرحوم فضلی بنیانگذار گلرنگ و افق کوروش باید دیده شود. این آثار قبل از اینکه توسط ما که اصلا به معنایی جزئی از جامعه نیستیم، دیده شود، باید برای جامعه جذاب شود. امروز سخنرانی TED بیشتر از کتاب دیده میشود.