همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: کتاب پیشنهادی برای مطالعه در پایان این هفته، اثری با عنوان «حوری نساء» نوشته عبدالرضا شریفینیا، روایت زندگی دو خواهر است که برای مدت طولانی از هم دور ماندهاند و در این مدت هریک از آنها سرگذشتهای متفاوتی را از سر گذرانده و در نهایت یک ماجرای خانوادگی آنها را دوباره در کنار هم قرار میدهد. حوری نساء نخستین داستان عبدالرضا شریفینیا است. این داستان در مرحله داوری آثار رسیده به مسابقه «خودنویس» توانسته است به مرحله نهایی راه یابد و برای داوری عمومی در اختیار کاربران قرارگیرد. داستان درباره دو خواهر به نامهای جایز و ماهی است. آها در حد فاصلِ بینِ رودبار و سیستان و بلوچستان زندگی میکنند. ماهی در نوجوانی و اوایل بلوغش با فروشنده دورهگردی از مشهد آشنا میشود و با او ازدواج میکند و برای زندگی به مشهد میرود. همین موضوع باعث میشود تا او و خواهرش سالها از هم دور باشند تا اینکه برادرشان را در یک تصادف از دست میدهند. حالا بر مزار برادرشان جمع شدهاند. جایز دختری به نام حوری نساء دارد و ماهی نیز پسری به نام رضا. دیدار این خانواده بعد از گذشت سالها ماجراهای بسیاری را برایشان رقم میزند. در بخشی از این داستان میخوانیم: «ما دخترانآبادی در روز دو بار درحاشیه قنات برای شستن ظرفها و لباسها جمع میشدیم و خاطرات روزمرّه را به حرف مینشستیم. روانی آب و طنین دلپسندش ما را در ردیفهای کوچکی کنار هم مینشاند. سوزنکهای سرخ و آبی نیز هرازگاهی از علفهای بلند روی آب، بهروی شانههای ما میجستند و دوباره زیگزاگی بهروی آب شیرجه میزدند. البته پشههای کوچک و زبل و زنبورهای شلوغ و قورباغههای بازیگوش هم از بومیان این برکه آرام بودند. وقتیکه غروب، قالی زردش را از شانه میلفرهاد، همان صخره اسطورهای روستا، بر دل صحرا میکشید، گلّههای تشنه گوسفندان و گاوها بلافاصله در فراخی قنات دیده میشدند. قنات ما ازاینکه آبشخور گوسفندان بود، غروبهایش جلوه بیشتری داشت.»