" نئو مخملباف " عنوان جدیدی است که برخی تئوریسین های اصولگرا به فیلمسازانی همچون مهدویان و امثالهم نسبت داده اند .اشتباه فاحشی که دوباره قصد تکرار شدن دارد ؛در صورتیکه عرصه هنر فراتر از بازی های سیاسی و جناحی است و هیچ وقت قابل مقایسه نیست .
هنر با افکار و اندیشه سر و کار دارد وهر لحظه دچار تعابیرو تفاسیر مختلف است که گاه قوانین هم کارساز نیست اماچه بسا در سایر عرصه ها میتوان با تکیه به قانون قائله را ختم کرد .
شناخت وضعیت موجود و تاثیر هنر در افکار عمومی یک تحلیل جامعه شناسانه و تخصصی نیاز دارد بخصوص فیلمی که جنبه داستانی دارد را نمیتوان با یک نما و یا حتی با یک سکانس تفسیر کرد بلکه تاثیرات و خروجی آن مهم است. فیلم داستانی که پیام های اخلاقی به همراه دارد همانند دولبه تیغ اند که با نگاه منفی به فیلم مبتذل نسبت داده می شود و با نگاه ژرف و عمیق به نتیجه مثبت منتهی میشود و صد البته مسیر مبتذل سازان و منحرفان که از هنر سواستفاده کردند و میکنند بحث دیگری است.
بقول مرحوم استاد اکبر عالمی کسی که با هنر دنبال اخلاقیات و معنویات میگردد فرصت نمیکند به موسیقی مبتذل و یا فیلم مزخرف نگاه کند مگر آنکه خودش بخواهد.
مهدویان به عنوان نسل جدید سینماگر ایرانی در مسیر هنری اش آثار بسیار ارزشمند و ماندگار ارایه داده و در مسیر جدیدش با شناخت از جامعه امروز با فیلم شیشلیک و زخم کاری تجربه جدیدی را آزموده است از این رو نباید او را تخریب و تخطئه کرد و با انگ نئو مخملباف او را از جمع راند بلکه باید به او اعتماد کرد و با بحث و گفتگو به جمع بندی مطلوب و مناسبی برای آینده سینمای انقلاب اسلامی رسید .
باید بدانیم این نسل براحتی بدست نیامده که به راحتی انگ بخورد . اگر مسیر غلطی راهم طی کرده باشد تماشاگر او را رها خواد کرد و اصلا فرصت جولان ندارد. همانند مخلباف که با فیلم "توبه نصوح" اش فرصت احیای سینمای دینی را فراهم آورد ولی متاسفانه با برخی آثار بی شرمانه اش ( و البته به همت برخی کج اندیشان )به فلاکت و بدبختی دچار شد که اصلا از او دیگر نامی نیست .
هنوز آن فتوای امام راحل درباره سریال پاییز صحرا را همراه دارم که فرمودند " بیننده خودش را اصلاح کند " . قدری تامل کنید . مهدویان سرمایه گرانبهایی است. خوب و بد بودن یک سریال بحث دیگری ست.