به هرحال همه اقشار خواستههایشان با یکدیگر هماهنگ نیست، انتظارات هم گوناگون است، حتی شاید جوامع خاص هم باز نظرات گوناگونی در رابطه با خواستههایشان از نوع مدیریت بازار ارز داشته باشند.
وقتی میگوییم انتظار، باید ببینیم از دید چه کسی میگوییم؟ آیا از دید یک کارشناس اقتصادی میگوییم؟ یا انتظار آحاد جامعه را ملاک قرار میدهیم؟ آیا خواسته قشری خاص مثلا جامعه صرافان را شاخص میدانیم؟ یا برآیند خواسته همه مردم را؟
به هرحال همه اقشار خواستههایشان با یکدیگر هماهنگ نیست، انتظارات هم گوناگون است، حتی شاید جوامع خاص هم باز نظرات گوناگونی در رابطه با خواستههایشان از نوع مدیریت بازار ارز داشته باشند. در ضمن خواستهها هم ممکن است با انتظارات هماهنگ نباشد، مثلا ممکن است خواسته شما برای ناهار از آشپز منزل، یک قورمه سبزی درجه یک باشد، ولی با توجه به امکانات و سوابق چنین انتظاری از او نداشته باشید و حداکثر منتظر یک آب دوغ خیار درجه ۳ باشید. انتظار از هر کسی طبعا میباید متناسب با امکانات و تواناییهای او باشد. مثلا شما نمیتوانید از یک آشپز جوان و تازهکار انتظار یک غذای عالی داشته باشید، در حالی که با قصاب محل قهر هستید، برنجفروش هم فعلا شما را تحریم کرده، بقال هم از ترس قصاب، حاضر به فروختن روغن به شما نیست، هر چقدر هم آشپز جوان و پر انرژی تلاش کند، شاید بتواند به زحمت نان و اشکنهای برای شما مهیا کند. ممکن است این اشکنه با خواستههای شما فاصله داشته باشد، ولی زمانی شما میتوانید انتظارات بیشتری داشته باشید که امکانات بهتری را برای او فراهم کنید، بنابراین فعلا بهتر است سطح توقع اعضای خانواده زیاد بالا نرود و در حد امکانات موجود باشد، و همینکه آشپز ادب و عدالت و خوش خلقی را راجع به همه اعضای خانواده رعایت کرد، از او خوشنود باشند.
در حال حاضر کشور در موقعیتی قرار گرفته که تهیه امکانات خیلی لوکس دشوار و منوط به تعامل با دنیا شده، دنیایی که بیشتر از اینکه اخلاقی باشد، حسابگر است، ولی در عین حال با همین امکانات موجود هم اگر درایت کافی به خرج داده شود، میشود کارهای بسیار مفید و اساسی برای اقتصاد کشور انجام داد، ولی همانطور که همواره گفتهام، نباید دو پیشنیاز را فراموش کنیم، دو پیشنیاز یعنی «اراده و جرأت».
راجع به جرات اینطور که از سوابق رییس دولت سیزدهم برمیآید و نزدیکان ایشان معتقدند، ظاهرا کمتر از اسلاف خود اهل ترس و احتیاط باشد، اما اینکه آیا اصولا ارادهای برای اصلاحات جدی و جراحیهای سخت، در مورد اقتصاد و مخصوصا ارز در کاریشان هست یا نه، این سوالی است که بهزودی جواب آن معلوم میشود.
البته این طور که از اولین مصاحبه ایشان بعد از انتخابات استنباط میشود، ظاهرا اراده هم برای برانداختن رانت از اقتصاد در ایشان هست، اگر فرض را بر صداقت ایشان بگذاریم و با توجه به جرات انجام، انتظار میرود شاهد فصل نوینی در اقتصاد کشور و در بازار ارز باشیم. در این صورت میتوانیم، انشاالله، انتظار اتفاقات مثبتی در اقتصاد کشور داشته باشیم، از جمله تجدیدنظر جدی در شیوه مالیاتستانی، هدفمند کردن یارانهها، تعدیل قیمتها، به سوی واقعی بودن، به خصوص در مورد حاملهای انرژی و درباره بازار ارز، «واقعی و واحد» شدن قیمتها و ایجاد فضای آزاد و رقابتی برای کسب و کار و برافتادن بازارهای انحصاری و رانتی و همچنین آسان شدن کسب مجوز برای انواع فعالیتهای اقتصادی و بهخصوص صرافی، و زیر پوشش قانونی قرار گرفتن همه علاقمندان به این حرفه و عدم صرفه انجام دلالیهای غیرقانونی و قاچاق.
با توجه به سیگنالهایی که مشاهده میشود، اینها که عرض کردم امیدهای ماست، نه آرزوها، و امیدوارم که مسوولان اقتصادی بعد از چندی امیدها را پررنگتر کنند، نه اینکه باعث شوند امیدها در قلب ما جای خود را به آرزوها بدهند.