طبق آخرین آماری که شرکت مدیریت منابع آب ایران منتشر کرده است، تا اول خرداد ماه ۱۴۰۰ میزان بارندگی هایی که اتفاق افتاده ۳۶ درصد کمتر از میانگین ۵۲ ساله بوده است و بدترین وضعیت را حوضه آبخیز بخش شرقی دارد که در تقسیم بندی وزارت نیرو به آن مرز شرقی می گویند و حدود ۵۵ درصد نسبت به میانگین بلند مدت کمتر بوده است. بهترین وضعیت را نیز حوضه آبریز دریاچه ارومیه دارد که میزان ریزش های آسمانی آن فقط ۷ درصد کمتر از میانگین بلند مدت است. این در حالی است که پژوهش ها و تجربیات دنیا ثابت کرده است؛ خشکسالی پدیدهای است که اگر به موقع برای آن راه حل پیدا نشود، ممکن است در آینده باعث بروز مسایل و مشکلات دیگر بصورت سلسله مراتبی شود و حتی ممکن است منجر به تنشهای اجتماعی و خشونت شود. توجه به این نکته سبب شده، بسیاری از محققان و کارشناسان معتقد باشند که علاوه بر کنترل مصارف آب خانگی باید مصارف کشاورزی هم کنترل شود. زیرا در بسیاری از موارد الگوهای کشت نامناسب سبب صرف مقدار زیادی از آب خصوصا آبهای زیرزمینی و حتی آبهای سطحی میشود. امری که حتی بیشتر از مصارف خانگی ما را دچار بحران کم آبی و خشکسالی کند.
با توجه به اهمیت این مساله یعنی کنترل مصرف آب در بخش کشاورزی و اصلاح الگوی کشت، پژوهشگر ایرنا با "سروش طالبی اسکندری"، پژوهشگر پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف به گفت و گو نشست که مشروح ا آن را در ذیل میخوانید:
ارتباط مشکل اصلی کم آبی با نحوه مصارف کشاورزی
طالبی اسکندری پیرامون کم آبی و دلایل آن اظهار داشت: مشکل اصلی کم آبی از اینجا نشات میگیرد که ما از منابعی که در اختیار داریم، بیشتر از ظرفیت تجدیدپذیری استفاده میکنیم و این امر باعث میشود که ذخیره منابع آب زیرزمینی و مقدار آبی که در آبخوان ها داریم کاهش پیدا کند و همچنین دریاچه ها و تالاب ها خشک شود.
وی در ادامه گفت: از طرفی میدانیم بیشترین میزان مصرف آب هم در بخش کشاورزی است و در این هیچ شکی نیست. در مناطق شهری هر چند با اصلاح الگوی مصرف می توان به کاهش مصارف آب امیدوار بود، اما با توجه به رشد جمعیت، اما این امر بسیار محدود است. همین وضعیت درباره محدود بودن ظرفیت کاهش مصارف آب در بخش صنعت نیز وجود دارد. شکافی که بین منابع و مصارف وجود دارد در واقع ما را مجبور میکند که مقدار مصارف آب در بخش کشاورزی را هم کاهش دهیم.
طالبی اسکندری افزود: کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی میتواند به صورت آگاهانه و عامدانه انجام شود یا اینکه در نهایت طبیعت به ما حکم می کند که با توجه به شرایط موجود مثل کاهش آبدهی چاه ها و رود ها مقدار مصرف مان را کاهش دهیم.
راهکارهای کاهش مصرف آب در کشاورزی
طالبی اسکندری در خصوص کشاورزی و نحوه کاهش مصرف آب در این بخش توضیح داد: کاهش مصرف آب کشاورزی از دو طریق امکانپذیر است: یا باید مقدار زمین زیر کشت را محدود کرد یا اینکه الگوی کشت را تغییر داد و محصولاتی را که مقدار آب بیشتری را مصرف می کنند را حذف و محصولات کم آب بر کاشته شود.
وی در پاسخ به این پرسش که ما چگونه میتوانیم به این سمت حرکت کنیم؟ پاسخ داد: جواب های مختلفی به این سوال داده میشود. برای مثال یک الگو این است که دولت موظف است الگوی کشت در راستای دستیابی به آن اهداف را تعیین کند. در واقع دولت بر اساس صلاحدید خود و بر اساس محدودیت های آب مشخص کند که در کجا چه چیزی کشت شود، اما واقعیت این است که ما وقتی به شرایط ایران نگاه میکنیم چنین الزامی میتواند بی معنا باشد. زیرا واقعا ظرفیت و اقتداری در دولت برای صدور چنین حکمی وجود ندارد.
وی بیان داشت: تجربه چنین چیزی در گذشته وجود داشت. برای مثال گفته میشود که در شهرهای شمالی برنج کاشته نشود و در حوضه ارومیه چغندر محدود شود، اما در عمل میبینیم که هیچ گونه توانایی برای کنترل آن وجود ندارد. در حقیقت این مکانیسم بازار است که تعیین میکند که کشاورز چه چیزی بکارد و چه چیزی نکارد. شما نمی توانید به کشاورز بگویید و تعیین کنید که چه چیزی بکارد یا نکارد. زیرا ممکن است به هر دلیلی وی ضرر کند و در این زمان شما و یا دولت هستید که باید پاسخگو شرایط به وجود آمده و ضررها و زیان های ناشی از آن باشید. حتی اگر دولت الگوی کشت محصولی را تعیین کند، با تلاش برای اعمال آن هزینههای سیاسی و اجتماعی که به دولت تحمیل میشود، بسیار بالا خواهد بود.
این پژوهشگر در پایان تاکید کرد: بطور کلی ما ناچاریم که به سمت کاهش مصرف در کشاورزی پیش رویم. اما به جای ایجاد یک الگو و هنجار از بالا به پایین لازم است با توجه به شرایط آن محیط و منطقه عمل شود. در واقع باید محلی تر اقدام شود و توافقاتی از پایین شکل بگیرد. تصمیمگیری برای کشت محصول در سطح محلی صورت میگیرد و برای این منظور کشاورزان درون نهادهای محلی خودشان میتوانند برای استفاده عادلانه، بهرهوری و پایدارتر آب برای کشاورزی به توافق برسند. البته در این زمینه دولت هم ماموریتهایی دارد و باید به جای تکلیف اینکه چه کسی چه چیزی بکارد، زمینههای رفع خلاها در زنجیره ارزش یا ارائه اطلاعات مفید از عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی را در اختیار کشاورزان قرار دهد تا تصمیمگیری آنها بهبود پیدا کند.