به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرورزشی، علیرضا فغانی؛ این بهترین عبارت برای معرفی فردی است که در داوری همه قلهها را فتح کرده است و شاید تنها یک جای خالی در کلکسیون افتخاراتش داشته باشد: قضاوت فینال جام جهانی.
علیرضا فغانی برای کمک به داوری ایران راهی کشورمان شد تا بعد از دربی در بازیهای حساس به میدان برود. قضاوت او در دربی بهانهای شد تا دوباره با داور پرافتخار کشورمان درباره موضوعات مختلف به گفتوگو بنشینم. مصاحبهای که از دربی شروع و به شهرری، خاستگاه این داور بزرگ کشیده شد. گفتوگوی ما چالشهایی هم داشت تا عنصر جذابیت هم به گفتوگوی صمیمی ما اضافه شود. این گفتوگو را از دست ندهید.
اجازه بدهید گفتوگو را از دربی شروع کنیم. بازی را چطور دیدید؟ برای همه کسلکننده بود، برای شما چطور؟
برخی افراد دنبال فیلمها و بازیهای هیجانی هستند اما برای داوری بهترین اتفاق این است که بازی با آرامش همراه باشد و از نظر من بازی خوبی بود. لازم است من از همکاری تیمها، مربیان و بازیکنان تشکر کنم که اجازه دادند بازی مسیر طبیعی خود را طی کند. بعد از بازی ردهبندی جام جهانی بین بلژیک و انگلیس که تیمها با تیم داوری فوقالعاده همراه بودند، این بازی دومین بازی بیدردسر من بود که تیمها نهایت همکاری را داشتند.
و آن صحنه خطای ارسلان مطهری؟
اشتباه من این بود که در آن صحنه اخطار ندادم. اینکه میگویم تیمها همکاری کردند، همین است. تیمها میتوانستند از آن دقیقه تا پایان بازی از مسیر مسابقه خارج شوند و بروند دنبال تنش و درگیری و حاشیهسازی اما چنین کاری نکردند.
بعد از بازی هواداران پرسپولیس میگفتند مطهری باید اخراج میشد.
دو عنصر در اخراج باید در نظر گرفته شود؛ محل ضربه و شدت ضربه. اگر ضربه مطهری خشنتر و شدیدتر بود یا پایش بازتر بود و یا اگر به گردن یا صورت وارد میشد، حتماً اخراج داشت اما اگر فیلم را ببینید متوجه میشوید که اینگونه نبود.
در میان کارشناسان هم فقط یک نفر اعلام کرد مطهری باید اخراج میشد.
من برای کارشناسان داوری احترام زیادی قائلم اما برای بررسی عملکرد یک داور باید داوری در همان سطح نظر بدهد. افرادی که کارشناسی میکنند، قبل از کارشناسی باید رزومه بدهند که کجا و در چه سطحی داوری کردهاند. اگر به سخنوری و داشتن معلومات داوری باشد، این سوپر سر محل ما در شهرری هر دو را دارد!
مجیدی و گلمحمدی در کنفرانسهای بعد از دربی با احترام از شما تمجید کردند. بازیکنانی هم که هر هفته با یک اوت و سوت به داور حمله میکنند، برابر شما کاملاً مطیع بودند. سایر داوران که اسم بزرگ علیرضا فغانی را ندارند، چهکار کنند تا جامعه داوری به آرامش برسد؟
من از پدرم، پدرخانمم و پیشکسوتانم یک درس بزرگ آموختهام؛ اینکه در بازی هر چیزی دیدم را عیناً بگیرم. مصحلت و آرامش یک ورزشگاه و یک شهر برایم اصلاً مهم نیست، چه رسد به خواست این و آن که برایش حقیقت را قربانی کنم. همه فوتبال ایران متوجه این موضوع شدهاند که برای من فقط واقعیت و حقیقت اهمیت دارد. یک چیزی در قدیم میگفتند که از نظر من حرف نادرستی بود. اینکه میگفتند ۵۰-۵۰ها را به سود میزبان سوت بزن. این حرف یعنی چه؟ مهمان به امید عدالت داور آمده در این شهر بازی کند. آن وقت سوتها را به ضررش بزنم؟ من هیچوقت مهمان را قربانی این قانون نانوشته نکردم و همه متوجه این شدهاند. من هم اشتباه میکنم اما همان را که دیدم، سوت میزنم و همه میپذیرند که غرض نیست. من همیشه این را میگویم. مربیان جوان به بازیکنان جوان میدان میدهند و در صورت اشتباه، دست به سرشان میکشند تا آنها برای بازیهای بعد روحیه داشته باشند. خب چرا این نگاه در مورد داوران جوان وجود ندارد؟ چرا مربیان به داوران جوان، اعتماد بهنفس و روحیه نمیدهند؟ چرا با آنها محترمانه برخورد نمیکنند؟ همه ما انسان هستیم و حق اشتباه داریم. اعتراض به جامعه داوری فقط التهاب و تنش را بیشتر میکند و در چنین فضایی هیچ فردی سود نمیبرد.
در چند هفته اخیر اعتراض به داوری به اوج خود رسیده بود که شما رسیدید.
من فکر میکنم باید با آنها که اعتراض و التهاب را باب میکنند، برخورد قاطع شود. با همه. نه اینکه مربیان گمنام را محروم کنیم و از برخورد با مربیان نامدار بترسیم. داوران اگر بدون توجه به اسم و چهره افراد و تیمها قانون را اجرا کنند، به نفع خودشان است.
میتوانی تا ۵ سال آینده سوت بزنی و این شانس تو را برای رکورددار شدن در قضاوت دربی بالا میبرد. چه حسی داری؟
هیچ! شاید یک روزی برایم رؤیا بود که رکورددار قضاوت در دربی باشم اما حالا بازیهایی را سوت زدهام و به قلههایی رسیدهام که رکورد دربی اهمیت چندان بالایی برابر آنها ندارد. همه داوران ما توانایی قضاوت دربی را دارند. باید به آنها اعتماد به نفس داد. من فکر میکنم حتی داوران ملی ما هم توانایی قضاوت دربی را دارند.
کدام داور فعلی ما میتواند به اندازه علیرضا فغانی رشد کند؟
همه عالی هستند اما سن بعضیها برای رشد بینالمللی در آسیا و جهان بالا رفته. داورانی که در آکادمی هستند همه از فیزیک خوب برخوردارند و تسلط کاملی به زبان دارند. آنها آینده خیلی خوبی خواهند داشت.
از دربی قبل که قضاوت کردی تا این دربی ۶ مسابقه فاصله بود. دعوتتان نکردند یا خودتان نیامدید؟
یا در استرالیا بازی داشتیم یا مشکلات دیگر بود. نشد دیگر و این بار خواستند و شد!
زمانی که نبودید، زورشان به علیرضا فغانی نرسید و نام امیر عرببراقی برادر همسرتان را از فهرست خارج کردند.
این ظلم در حق فوتبال ایران بود. امیر سالها با هزینه فدراسیون فوتبال ایران راهی کوالالامپور شد تا در کلاسهای داوری شرکت کند. او به حدی رسید که از نظر AFC شایستگی الیت شدن را داشت اما حذفش کردند و داوری را جایگزینش کردند که هم سن بالایی داشت، هم قضاوتهای بزرگ در کارنامهاش نداشت. آقای اصفهانیان ۸ سال رئیس کمیته داوران بود و متأسفانه عملکردش به شدت قابل نقد است. ایشان و همکارانشان، حال داوری را خراب کردند تا کار برای خداداد افشاریان و حسن کامرانیفر به شدت سخت شود. اتفاقات عجیبی در گذشته افتاد و زد و بند کاری (نه زد و بند مالی) وضعیت را خراب کرد. آنها اجازه ندادند اسماعیل صفیری کار بکند و فقط برگشت به کمیته داوران تا مرا از لیست درآورد!
ریشه این اختلافات با علیرضا فغانی در چه بود؟
نمیدانم. نمیتوانم بگویم حسادت محض. آقایان وقتی در آسیا سمت گرفتند، به جای آنکه برای حضور نماینده ایران بجنگند، دنبال این افتادند که نام فغانی را از فهرست پاک کنند. من پدرکشتگی با کسی ندارم اما زد و بند هم ندارم. شاید حسادت باعث شده این کارها را بکنند، شاید هم دلیل دیگری دارد که من خبر ندارم.
خیلی از پدران میگویند اجازه نمیدهم پسرم وارد این حرفه شود اما پسر شما سپهر داور شده است.
وقتی در ایران بودیم، سپهر وارد داوری شد. ۱۶ ساله بود که وارد این حرفه شد. درست مثل خودم. وقتی به استرالیا رفتیم، مدارک را ترجمه کردم و به کمیته داوری دادم. گفتند اینها را کنار بگذار، ما باید عملی ببینیم او چقدر تواناست. امتحان عملی داد و الان فعالیت میکند. در سطح ردههای سنی زیر ۲۳ سال و برای داوریهای آخر هفته پول نسبتاً خوبی هم میگیرد. وقتی به داییاش (امیر عرببراقی) زنگ میزند، به شوخی میگوید من برای یک بازی در آخر هفته آن هم در لیگ استانی کویینزلند، ۸ میلیون تومان (به پول ایران) دستمزد گرفتم و شما باید ۸ بازی در لیگ برتر سوت بزنی تا این پول را بگیری!
گفتید در ۱۶ سالگی داوری را شروع کردید. اولین داوری شما کجا بود؟
در لیگ شهرری. در زمینهای خاکی هاشمآباد. من ۱۶ ساله بودم. سال ۷۳ که آقای فنایی فینال جام جهانی ۹۴ را با مرحوم ساندرو پوهل قضاوت کرد، من وارد داوری شدم. خیلی آرزو داشتم در داوری رشد کنم. فکر کردم حالا که کمکداور در فینال جام جهانی داریم، من باید داور وسط باشم. آمدم وارد چرخه داوری شدم و خدا کمک کرد تا به اینجا رسیدم.
داوری در ازدواج شما هم نقش داشت!
پدرم و پدرخانمم همیشه کنار هم بودند. پدر خانمم داور وسط بود و پدرم کمکداور. اهالی داوری به آنها میگفتند دوقلوها. رفت و آمدهای خانوادگی آنها موجب آشنایی ما شد.
تحصیلات شما چیست؟
الان دکترا دارم اما به وقتش، به تحصیلاتم نپرداختم. من با دیپلم ردی رفتم خدمت سربازی. بعد دیپلم و فوقدیپلم و لیسانس و فوقلیسانس و بعد هم دکترا را گرفتم اما حالا دکتر دکتر گفتن، دردی از من درمان نمیکند.
برسیم به انتخاب استرالیا. تصمیمت حرفهای بود یا شخصی؟
شخصی و حرفهای.
چرا استرالیا؟ شما که میتوانستید به هر کشور دنیا که دوست دارید، بروید.
در جام ملتهای استرالیا دوستان بسیاری پیدا کردم که مرا تشویق کردند به استرالیا بروم. ضمن آنکه سپهر هم میتوانست دانشگاه برود. خانواده هم راحتتر بودند. من هم شهوت قضاوت در فلان لیگ را که نداشتم، پس استرالیا را برگزیدم. تا رسیدیم، به من پیشنهاد دادند که تماموقت در سطح اول باشگاهی استرالیا داوری کنم و من هم با کمال میل پذیرفتم و اکنون دو فصل است در استرالیا سوت میزنم.
چرا به بریزبن رفتید؟
سیدنی شهر شلوغی بود. ترافیکش مثل تهران بود. ملبورن هم هوایش یا سرد است یا گرم. بریزبن هم شهری ارزان و نسبتاً خلوت است، هم هوای خوبی دارد.
آنجا فوتبال هم بازی میکنید؟
بله. ایرانیان تیم دارند و من در فعالیتهای تفریحیشان بازی میکنم.
چرا فقط تفریحی؟
اگر رسمی شود، من مصدوم میشوم. غالباً بازیهای جدی را زیادی جدی میگیرم و همیشه مصدوم میشوم!
فوتبال در استرالیا چه حالتی دارد؟
یک حالت خانوادگی. اعضای خانواده برای آخر هفته بلیت میگیرند و همه با هم برای دیدن بازی میروند. غذا و امکانات با همان قیمت و کیفیت بیرون، در فروشگاههای داخل ورزشگاه هست. بطریهای آب معدنی هم هست اما به درون زمین پرتاب نمیشود. آنها فرهنگی ساختهاند که همه از فوتبال لذت ببرند اما ما اینجا فضایی ساختهایم که بعضیها برد را به هر قیمتی بخواهند و فوتبال برای دیگران بشود مایه عذاب. در استرالیا داوری از یک ایالت، قضاوت تیم آن شهر را هم برعهده میگیرد. شاید اشتباه هم بکند اما حاشیه و جنجال برای او درست نمیکنند.
در آخرین فصل حضور در ایران، فعالترین داور ایران بودید و برای ۱۸ قضاوت ۱۶ میلیون تومان گرفتید. این در مقایسه با پولی که الان در استرالیا میگیرید، اصلاً به چشم نمیآید.
یک قراردادی داریم که براساس آن حقوق ماهانه داریم و ۱۲ بازی موظفیم در طول سال قضاوت کنیم و برای بازیهای بیشتر، پول بیشتر میگیریم. این پولی که میگیریم، کلان نیست اما با هزینههای ما در استرالیا همخوانی دارد. یک زمانی در ایران هم تقریباً این همخوانی وجود داشت اما حالا وحشتناک شده. من دیروز قبل از ورود به فدراسیون، رفتم از سوپرمارکت کنار فدراسیون آدامس بخرم. یک آدامس خارجی همیشگی برداشتم، پول درآوردم که تراول ۵۰ هزار تومانی و اسکناس ۱۰ و ۵ هزار تومانی در میان آنها بود. اسکناس ۵ هزار تومانی دادم که فروشنده گفت؛ «تراول را بده. میشود ۳۰ هزار تومان». من هم با خنده گفتم آدامس ایرانی برمیدارم... با این هزینهها، یک میلیون و چند صدهزار تومان برای قضاوت لیگ برتری بسیار کم است.
سختترین بازی بینالمللی؟
بازی آرژانتین - فرانسه. خیلی هیجان و صحنههای پربرخورد داشت اما بسیار خوب از کار درآمد. بدون اشتباه و بدون نیاز به VAR.
قضاوت بازی چه تیمهایی برای شما سخت است؟
تیمهایی از آمریکای جنوبی و آمریکای شمالی. خیلی کار را برای داور سخت میکنند.
بزرگترین اشتباه داوری؟
اشتباهی که تا این حد بزرگ باشد، نداشتم.
به یادماندنیترین بازی؟
فینال المپیک. قهرمانی برزیل در ماراکانا بسیار باشکوه بود. انگار مردمشان تشنه این موفقیت بودند. در تمام برزیل جشن گرفتند.
بزرگترین بازیکنان را در زمین قضاوت کردید.
تقریباً همه بازیکنان بزرگ همعصر خودم را در زمین دیدهام. از مسی تا رونالدو و رونالدینیو و نیمار.
کدامش جذبتان کرد؟
مجذوب هیچ یک از آنها نشدم اما مسی خیلی رفتار جنتلمنانهای داشت. کاری به کار داوری نداشت، شبیهسازی نمیکرد و مشکلی نمیساخت.
بازیکنان محبوب خارجی؟
مارادونا را خیلی دوست داشتم. بازی پله را ندیده بودم اما او را دوست داشتم. از بازیکنان معاصر هم بکام و رونالدینیو را دوست داشتم.
رونالدینیو را که در جام باشگاههای جهان اخراج کردید.
قانون را اجرا کردم. همه کارشناسان متفقالقول گفتند تصمیم من درست بود.
و افراد محبوب در فوتبال داخلی؟
علی پروین، مرحوم ناصر حجازی، مرحوم منصور پورحیدری، مرحوم غلامحسین مظلومی، غلامحسین پیروانی و خیلیهای دیگر را دوست دارم. از بازیکنان چند سال اخیر هم بازی تیم ۹۸ و فعلی در تیم ملی ایران را خیلی دوست دارم و با موفقیتهایشان لذت میبرم اما در همین حد. اینها وارد دنیای داوری حرفهای نمیشود. هیچ وقت تمایلات رنگی نداشتم و خانوادهام هم به دلیل مشغله بالای من در فوتبال از این رشته متنفر هستند.
آنچه آزارتان میدهد؟
روزهایی که در ایران زندگی میکردم، هر بار که پایم را بیرون میگذاشتم، یک عده اذیتم میکردند. برایشان مهم نبود که من در کدام جایگاه قرار گرفتهام. حتی در شب بازی ردهبندی جام جهانی هم برایم حاشیه ساختند. خیلی سخت آموختم که چگونه کنار بیایم.
داوری را داریم که برای دیده شدن با یک بازیکن اسمی دربیفتد؟
اگر چنین بکند با آیندهاش بازی کرده است. اگر رونالدینیو را برای دیده شدن اخراج کرده بودم، به هیچ موفقیت دیگری نمیرسیدم. جام باشگاههای جهان میشد آخرین میدان من.
یعنی نشده به عنوان داور از یک بازیکن یا یک مربی حس منفی داشته باشی؟
داوران انسان هستند و نمیشود که حس نداشته باشند اما در دنیای حرفهای کار، آموختهاند که با ذهن پاک شده وارد زمین شوند.
اگر قرار باشد داوران برتر تاریخ ایران را معرفی کنید، چه اسمهایی به ذهنتان میآید؟
جعفر نامدار، اسفندیار بهارمست (که خیلی از موفقیتهایم را مدیون حمایت و کمک ایشان هستم) و محمد فنایی.
در مصاحبهای گفتید ریاست کمیته داوران فدراسیون فوتبال را نمیپذیرید. چرا؟
ترجیح میدهم بر نظارت و آموزش که علاقه من است، متمرکز شوم. اگر هم قرار است روزی به مدیریت فکر کنم، به بالاتر از کمیته داوران فکر خواهم کرد.
بهترین تیتری که برای شما زدند؟
من از زمینهای خاکی هاشمآباد در شهرری به همه چیز رسیدم. بعد از فینال المپیک، یک روزنامه شهرری برایم تیتر زد «پرواز از ری تا ریو».
با کدام داور صمیمیتر هستید؟
با همه داوران راحتم و صمیمی. با همه رابطه خوبی دارم و رفیقم.
و با کدام مربی؟
من ۲۰ سال در شهرداری کار کردم و آنجا با حمید مطهری همکار بودم. با او رابطهای خوب دارم ولی باز هم تأکید میکنم اینها برای بیرون زمین است.
به صورت قطعی برای جام جهانی انتخاب شدهاید؟
خیر. ۸ تیم هستیم که تلاش میکنیم به قطر برسیم. ۴ تیم از ما به صورت قطعی، دو تیم برای VAR و یک تیم به عنوان ذخیره به قطر میرسد اما تلاش همه برای آن ۴ سهمیه داوری است.
و حرف آخر؟
زدن داوران به ضرر فوتبال ماست. همانطور که ضعیف شدن مربیان و بازیکنان به ضرر فوتبال ماست. همه در کنار هم باید در عرصههای بینالمللی بدرخشیم.