دکتر غلامرضا محمدنسل، جرمشناس و استاد دانشگاه در تحلیل دلیل قمه کشی بانوان مطالبی مطرح کرد.
در یکی دو هفته اخیر ویدیوها و اخباری در مورد نزاع مسلحانه بانوان و با تیتر قمهکشی بانوان در رسانهها و فضای مجازی منتشر شده و واکنشهای مختلفی را به همراه داشته است. نگارنده در نظر دارد این پدیده کمسابقه و نوظهور را از دیدگاه جرمشناختی در چند بند به اختصار مورد بررسی قرار دهد:
۱. هرچند که نزاع گروهی بانوان با یکدیگر یا با آقایان و بانوان دیگر امر بیسابقهای در کشورمان نیست لیکن کیفیت درگیری و الفاظ و حرکات متنازعین قدری کمسابقه است و بیشتر دعواهای پسران و مردان معروف به اراذل و اوباش را به اذهان تداعی میکند و متأسفانه نشانههایی از ورود زنان و دختران هنجارشکن به عرصه به چشم میخورد که با ذهنیتهای قبلی ما در مورد رفتار و منش بانوان در جامعه مغایرت داشته و بسیار عجیب و غریب به نظر میرسد.
۲. از دید جرمشناسان فرهنگی این پدیده جدید در کشور ما نگرانکننده بوده و نشانه هایی از تغییرات فرهنگی زیرپوستی در میان زنان و دختران جوان است که ممکن است در آیندهای نهچندان دور شاهد گسترش و تعمیم آن در طیف وسیعی از دختران و زنان جوان در شهرهای مختلف کشور باشیم.
۳. در خصوص تبیین چرایی این رفتارها میتوان از چند نظریه جرمشناختی مدد گرفت. نخست میتوان به نظریه یادگیری اشاره کرد.
براساس این نظریه دختران جوان از طریق معاشرت و مجاورت با پسرهای خشن، رفتارها و حرکات خشونتآمیز آنان را از طریق مکانیسمهای تقلید و الگوپذیری یاد گرفته و در موارد مقتضی از خود بروز میدهند. علاوه بر آن نشر برخی کلیپها و فیلمهای مشابه در رسانهها و فضای مجازی میتواند ادبیات رفتاری و گفتاری خشن و لمپن را در سطح جامعه و میان جوانان و نوجوانان دختر و پسر عادیسازی نماید.
۴. نظریه نیاز نیز میتواند در تبیین این قبیل رفتارهای برخی از دختران و زنان جوان به مدد گرفته شود. امروزه با افزایش شمار زنان مجرد و مستقل، خوداتکایی و برخورداری از ابزارهای بازدارنده و قدرت فیزیکی در میان آنان رو به تزاید است و حمل سلاح و قدرتنمایی از آثار چنین وضعیتی هستند.
۵. برخی نیز ممکن است براساس نظریه فشار مدعی باشند که جهانیسازی و زیست در فضای مجازی انتظارات و خودانگاری جدیدی را در میان زنان و دختران پدید آورده است لیکن به دلایل مختلف این انتظارات و امیال برآورده نشده و اعمال محرومیت اجتماعی و خانوادگی بر دختران آنها را به کنش اعتراضی واقعی و گاهی نمادین در منظر عموم سوق میدهد.
۶. نظریه انتقال خردهفرهنگ بزهکاری نیز در این زمینه حرفهایی برای گفتن دارد. متأسفانه در سالهای اخیر با افزایش جمعیت زنان زندانی به سبب ارتکاب جرایم مختلف و ازجمله جرایم خشن مواجه بودهایم. بیتوته در زندان و همنشینی با زنان خشن و خلافکار موجب انتقال خردهفرهنگ بزهکاری و خشونت در میان زنان بزهکار تازهکار میشود.
۷. نظریه همنشینی افتراقی نیز در این میان دیده میشود. تعلق به گروه و تلاش برای کسب وجهه و موقعیت در میان معاشران و همسالان اگر با انتخاب دوستان و معاشرین بد همراه باشد، دختر و پسر جوان را در معرض لغزشهای اخلاقی و رفتاری فزاینده قرار میدهد. واقع امر این است که این معضل در حال گسترش است و باید به فکر چارهجویی بود. انکار مشکلات نمیتواند راهحل خوبی برای رفعورجوع آنها باشد.