مرتضی رضایی: خلوتی فرودگاه؛ورود به شهر مردگان و یک حس تنهایی.این توصیفی ساده از شهری است که قرار بود یکی از بهترین المپیکهای تاریخ را برگزار کند اما نشد.یعنی کرونا این اجازه را نداد و اتفاق های پس از آن دست در دست هم دادند تا المپیک را ساده کنند.ساده تر از آنچه که بشود فکرش را کرد.یک طرف مردم ژاپن و اعتراض های گستردهشان و طرف دیگر اسپانسرها که پا پس کشیدند.خیلی از برندهای معروف گوشهای از کار را گرفته بودند اما کرونا که آمد بیخیال شدند.از همان روزهای نخست که مسئولان گفتند “لغو”آنها هم دست حمایتشان را از پشت ژاپنیها برداشتند و فقط ماندند اسپانسرهای داخلی.اسپانسرهایی که حالا مشخص شده به دلیل اعتراضهای مردم و برای اینکه بازارشان را در آینده از دست ندهند کنار آنها ایستادهاند.
فضای توکیو المپیکی نیست.نه شوری دارد نه هیجانی.حسابی هم سفت و سخت گرفتهاند.طوری که هر تاکسی فقط مجاز است یک نفر را سوار کند.تاکسی ها بزرگ ۶ نفره!تست هم که سه روز یک بار از مسافران می گیرند تا به مردمشان این اطمینان را بدهند که حواسشان به همه چیز هست و آنها خیالشان راحت!با این حال انگار که مردمشان باور ندارند.هر تستی که مثبت میشود انگار دلسوزه میگیرند.آنها نمیخواستند میزبان المپیک باشند.اینجا خبر زیادی هم از تکنولوژی نیست.قرار بود خیلی از کارها را مثلا رباتها انجام بدهند،خیلی از کارها با فناوری روز پیش بروند و به قول ما ایرانیها “بترکانند” اما…
امروز مراسم افتتاحیه است و عیار میزبانی ژاپنیها آنجا مشخص خواهد شد.۴ سال قبل و در برزیل،آنجا که میخواستند میزبانیشان را به رخ بکشند وعده هزار و یک کار را داده بودند اما تا این لحظه که ذرهای از آن وعدهها دیدهنشده است.میزبانی اجباری از مهمترین رویداد ورزشی جهان آن هم در شرایطی که هنوز هم صدای اعتراض مردمشان شنیده میشود اصلا دلچسب نیست.
258 251