به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، همه ما دروغ میگوییم. اگر تاکنون به کودکی گفته اید دندانش را که افتاده است زیر بالش بگذارد و صبح پری دندانی برای او هدیه میآورد، دروغ مصلحتی گفتید.
به گزارش very well mind، این ضرب المثل که همیشه باید واقعیت را بگویید اکثراً درست است، اما در بعضی شرایط دروغهای مصلحتی هدف دارند.
دروغهای مصلحتی برای اهداف مفید به کار میروند. کاملا صادق بودن در بعضی موارد باعث ایجاد موقعیت ناخوشایند یا توهینآمیز میشود. برخی، دروغهای مصلحتی را نشانه تمدن میدانند. دروغهای واقعی بیشتر خودخواهانه عمل میکنند و ممکن است منجر به پیامدهای منفی برای خود و دیگران شوند.
اگر به نفع افراد دیگر دروغ بگوییم، دروغ مصلحتی گفته ایم. مثلا: دانشجویی هفته اول حضور در دانشگاه را به سختی پشت سر گذاشته بود، اما به والدینش گفت که حال خوبی دارد تا نگران نشوند.در این شرایط، او به احساسات پدر و مادر خود فکر میکرد و با آنها همدل و مهربان بود. هفته دوم که با شرایط جدید سازگار شد، خوشحال بود که زود پدر و مادرش را ناراحت نکرده است.
دانشمندان این دروغ پردازیهای خوب را دروغهای اجتماعی یا مردمی میدانند و با دروغهای ضد اجتماعی که برای منافع شخصی گفته میشود، متفاوت است. طبق تحقیقات، دروغهای اجتماعی میتوانند در واقع اعتماد و احساس خیرخواهی را در بین مردم ایجاد کنند.
هدف دروغ واقعی غالبا خودخواهانه است و مخربترین نوع دروغ است. اگر دوستتان درمورد لباس جدیدش از شما نظر میپرسد و فکر میکنید بسیار گشاد است، اما برای تقویت اعتماد به نفس وی بگویید که عالی است، دروغ مصلحتی گفته اید، اما تعریف از او به این دلیل که میخواهید در مهمانی بهتر از او به نظر برسید، رقابتی است و بشتر نشاندهنده قصد خودخواهانه شما است. وقتی صحبت از گفتن حقیقت، فریب و اعتماد میشود، دروغهای واقعی میتوانند مخرب باشند.
قبل از اینکه تصمیم بگیرید یک دروغ مصلحتی یا یک دروغ واقعی بگویید، به این موارد توجه کنید.
• هدف و نیت را ارزیابی کنید
وقتی کسی به خاطر نوع دوستی برای محافظت از دیگران دروغ میگوید، دروغ مصلحتی است و قابل قبول محسوب میشوند. این دروغها معمولاً به نفع شنونده است.
به عنوان مثال، اگر همسایه شما به دلیل سرطان در حال مرگ است، به جای اینکه پسر خردسالتان را با مرگ قریب الوقوع وی بترسانید، بگویید او اکنون حال خوبی ندارد.
• پیامدهای بلند مدت را در نظر بگیرید
در حالی که دروغهای مصلحتی اغلب جزئی یا بینتیجه هستند، دروغهای واقعی تأثیرات گستردهای دارند. این دروغها در ابتدا نیز به نفع دروغگو هستند.
به عنوان مثال، شخصی دادههای همکار خود را جمع کرد و پروژه را به عنوان داده خودش ارائه داد. وی آشکارا دروغ گفته و به روشی خودمحور و غیرصادقانه عمل کرده است. وقتی ناظر حقیقت را فهمید، او را به بخش منابع انسانی فرستاد.
چرا مردم دروغ میگویند؟
۱- با ملاحظه بودن
دروغ گفتن میتواند به معنای محافظت از احساسات شخص دیگری، به خاطر حفظ دیپلماسی یا حفظ ثبات در روابط ما باشد. این دروغهای مصلحتی متداول است و به ما کمک میکند با همسر، خانواده، دوستان و همسایگان خود هماهنگی برقرار کنیم. به عنوان مثال اگر فرزند شما تازه شروع به یادگیری ویولن کرده و بد مینوازد، ممکن است برای تشویق او بگویید فوق العاده به نظر میرسد.
۲- برای حفظ تصور دیگران از خود
دلیل دیگر اینکه چرا ما حقیقت را نمیگوییم برای حفظ تصویر و شخصیتمان در نظر دیگران است. به عنوان مثال به جای اینکه اعتراف کنید شغل خود را از دست داده اید، ممکن است بگویید که استعفا داده اید.
۳- برای حفظ قدرت
به عنوان مثال به جای زیر سوال بردن برنامه جدید رئیس خود که به نظر شما جالب نیست، شما مجبور هستید که از آن حمایت کنید، زیرا میخواهید شغل خود را حفظ کنید.
مطالعهای که در سال ۲۰۱۶ در مجله Nature Neuroscience منتشر شد، نشان داد مغز با عدم صداقت سازگار میشود. هرچه شرکت کنندگان بیشتر درگیر عدم صداقت خود باشند، احتمال تکرار رفتار افزایش مییابد. اقدامات کوچک به تخلفهای بزرگتر تبدیل میشوند. دروغهای به ظاهر بی ضرر نیز میتوانند به یک عادت تبدیل شوند.
خطر دوم دروغ گفتن زیاد ممکن است عدم دریافت کمک در مواقع مورد نیاز باشد. به عنوان مثال، گفتن "من خوب هستم"، که به نظر یک دروغ بی ضرر است، این واقعیت را میپوشاند که شما هنوز هم در بسیاری از موارد در تلاش هستید و ممکن است مانع از این شود که دیگران به شما کمک کنند.
شما همیشه باید درمورد اینکه چه کار میکنید و چرا آن را انجام میدهید با خود صادق باشید. پس باید سعی کنید تا جایی که میتوانید با عزیزانتان نیز صادق باشید.
از این گذشته، اگر شریک زندگیتان از حقیقت شما آگاه نیست، شما را نمیشناسد. در آن زمان شما صمیمیت واقعی را تجربه نمیکنید. صمیمیت آسیب پذیری و صداقت را میطلبد. همچنین ممکن است خانواده خود را از این فرصت محروم کنید که نشان دهند شما را همانطور که هستید قبول و دوست دارند.
آنیتا کلی، استاد روانشناسی در دانشگاه نوتردام در طی تحقیقات خود کشف کرد شرکت کنندگانی که کمتر دروغ میگویند، سعی میکنند صادقانهتر زندگی کنند، روابطشان بهبود یافته و سلامت روحی و جسمی بهتری دارند.
بعضی اوقات مخاطرات زیاد است و دروغ برای محافظت از افراد لازم است. در این نوع شرایط، دروغ گفتن به منظور محافظت از خود یا عزیزان شما قابل قبول تلقی میشود:
۱- دروغ به سواستفاده کننده برای محافظت از خود یا افراد
۲- دروغ به سو استفاده کننده برای محافظت از کودکان در برابر کودک آزاری.
۳- دروغ به کسی که به مواد مخدر مصرف کرده است.
۴- دروغ گفتن به شخصی که به نظر میرسد در حوزه روان رنج میبرد.
اگر اقوام ما با مشکلات روحی و روانی روبرو شوند چه میکنند؟ گاهی اوقات دروغ برای کمک به آنها لازم است.
مردیت گوردون رزنیک، میگوید: مطالعات نشان میدهد، گاهی اوقات دروغ به افرادی که به زوال عقل شدید مبتلا هستند در صورتی که با دقت و ذهنیت انجام شود و اعتماد را خدشه دار نکند، ممکن است مناسب باشد. به چالش کشیدن فردی با اختلال شدید حافظه برای «روبرو شدن با حقیقت» در شرایط خاص -حتی شرایطی که برای دیگران خوش خیم به نظر میرسند- میتواند باعث تحریک و ترس شود و همچنین اعتماد را از بین ببرد.
بنابراین گرچه صداقت معمولاً بهترین سیاست است، اما موارد استثنایی نیز وجود دارد. در همه ادیان و نظامهای اعتقادی، فضیلت صداقت را بزرگ جلوه میدهند؛ بنابراین در اکثر موارد بهتر است تلاش کنید دروغ نگویید حتی مصلحتی.