به گزارش برنا؛ قطع برق در نقاط مختلف کشور از‌جمله روستاها و تاریکی ناشی از آن، باعث شده تا حیوانات درنده با سوء‌استفاده از خاموشی به برخی روستاها حمله‌ور شوند. یکی از این نقاط، روستای ازوندره در شهرستان کبودرآهنگ است که ساکنانش تاکنون دوبار هدف حمله‌گرگ قرار گرفته‌اند. اولین حمله گرگ به اهالی روستا، 16 تیرماه امسال رخ داد.
مهدی طلعتی، پسر 21 ساله این خانواده در مورد حمله‌گرگ به می‌گوید:« آن روز برق رفته و روستا تاریک بود. من و مادرم و پدرم در حیاط خانه بودیم‌که ناگهان گرگ با توجه به تاریکی روستا، وارد حیاط شد و به مادرم حمله و پشت پای او را با دندان‌هایش مجروح کرد. من و پدرم بلافاصله به کمک مادرم رفتیم و او را نجات دادیم و بعد هم او را به مرکز بهداشت بردیم تا واکسن کزاز بزند اما این پایان کار نبود و چند روز پیش هم دوباره همین گرگ به خانه ما حمله کرد. آن شب ساعت 10، 11 بود و حدود 20 نفر در بالکن و دور سفره نشسته بودیم و داشتیم شام می‌خوردیم. گاو و گوسفندان‌مان هم در حیاط خانه بودند. من و دختر دایی‌ام که یک کودک هفت ساله است، کنار هم بودیم که ناگهان گرگ مخفیانه وارد حیاط شد و کتف دختر دایی‌ام را از پشت به دندان گرفت و سعی کرد او را با خودش ببرد که گرگ را با سر و صدا و چوب فراری دادیم. بعد دختردایی‌ام را به مرکز بهداشت بردیم تا واکسن کزاز تزریق کند.»
او ادامه می‌دهد:« پس از اولین حمله گرگ که به مادرم رخ داد، از بهورز و دهیار روستا درخواست کردم نامه‌ای در این خصوص تنظیم و به من بدهند تا به دست فرماندار، بخشدار یا اداره محیط‌زیست برسانم تا حیوان را کنترل کنند اما آنها به من گفتند خودمان نامه‌نگاری می‌کنیم. با گذشت چند روز از این ماجرا، خودم موضوع را به بخشدار و رئیس محیط‌زیست کبودرآهنگ اطلاع دادم ولی آنها گفتند کسی در مورد حمله گرگ با ما صحبت نکرده است. بعد هم رئیس محیط‌زیست کبودرآهنگ گفت درهای خانه را محکم ببندید که در پاسخ گفتم ما درها را محکم ببندیم، بقیه روستاییان چه کنند؟ آن‌قدر به این موضوع بی‌توجهی شد که گرگ این‌بار به دختردایی‌ام حمله و او را زخمی‌کرد. چند شب پیش هم گرگ دوباره وارد حیاط خانه چند نفر از روستاییان شد که حیوان را فراری دادند.»
به گفته طلعتی، روستاییان گرگ‌ها را می‌شناسند و گرگ مهاجم به روستای آنها یک گرگ ماده و پیر حدود 80 کیلویی است که برخی روستاییان آن را بارها با چند توله که کنارش حرکت می‌کنند، دیده‌اند:« برخی از گرگ‌ها حاصل جفت‌گیری گرگ و سگ هستند، برای همین سگ‌های روستا به این گرگ‌ها کاری ندارند و همین باعث شده تا راحت به روستا رفت و آمد کرده و جان اهالی را به خطر بیندازند.»
ابوالفضل رحیمی، یکی دیگر از اهالی روستا با اشاره به ناامنی ایجاد شده در روستا ادامه می‌دهد:«قبل از حمله گرگ ، اهالی، دام‌های‌شان را همراه با بچه‌ها به صحرا می‌فرستادند اما با حمله گرگ دیگر نمی‌توانند این کار را انجام دهند. در کنار هر پسربچه‌ای که در حیاط خانه‌اش بازی می‌کند، یک فرد بالغ هم می‌ایستد تا در صورت حمله احتمالی گرگ، او را نجات دهد. این در حالی است که قبل از آمدن گرگ، بچه‌ها در حیاط خانه‌ها یا کوچه‌ها دور هم جمع می‌شدند و بازی می‌کردند. اگر بار اول که گرگ به یک خانم خانه حمله کرد، مسؤولان اقدامات مقتضی را انجام می‌دادند، دیگر این اتفاق رخ نمی‌داد.»
یکی دیگر از روستاییان می‌گوید:« من که کشاورز هستم، می‌ترسم به صحرا بروم؛ حتی جرات نمی‌کنیم بچه‌های‌مان را به مغازه بفرستیم که مبادا هدف حمله گرگ قرار بگیرند.»
