به گزارش خبرنگار مهر، در پی اتفاقات تلخی که اخیرا در خوزستان رخ داد و مرگ تدریجی حیات در هورالعظیم، مرتضی حیدری آل کثیر دو شعر سروده است که در ادامه میخوانید؛
دست از نفس بشوی و بمیر ای (صُبورِ ) من
ماهم به گِل نشسته وخشکیده هورِ من
قایق کنار آمده با تشنه کامی ام
افتاده نعشِ خونیِ باران به تور من
بر روی نعش نخل جوانم نشسته رود
بختت بلند! دخترِ زنده به گورِ من !
..........................
هی فلانی! من به میزو منصبت کاری ندارم
یک کشاورزِ خسارت دیده هستم، دامدارم
چاه های نفت را بشکاف و پُرشو! نوش جانت!
من فدای مردم این سرزمینِ استوارم
بچه ی اینجایم آقا،بچه دارم ،زن گرفتم
لهجه دارم،بومی ام،ایرانی ام! جویای کارم
کارِ کارونم تمام! از دست رفت این رود عاشق
رخت بر بسته ست کرخه !من به بی آبی دچارم
جلگه ای سرسبز باید باشم اما خشکم اینک
هستی ام را می مکند از چارسو ...غرقِ غبارم
من بدم می آید از این نفت آه این گنج بدبو
تشنه هستم ...آبِ آشامیدنی را دوست دارم
شیعه هستم! خاک پای زائران اربعینم
از قضا،با شِمر بی تدبیری ات در کارزارم
گاومیشم را تلف کردند مشتی گاوسیرت
روی نعش نخل های خویش اینک اشکبارم
دارم از این مردم بی باک می گویم که عمری
مرزداری می کنند از میهن با اقتدارم
یک نفر مسئول می خواهم که دردم را بفهمد
یک نفر از جنس مردم! مردم ِ پر افتخارم
تا که حقم را بگیرد مثل هر شهری درایران
وا کند حقآبه ام را مثل شهر همجوارم
تا عدالت هم گلویی ترکند در سرزمینم
تا بروید از میان خاک و خاکستر بهارم