به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، محمد جواد آسمان از شاعران کشور همزمان با درگذشت محمد سرور رجایی شعری را در فراق این شاعر برجسته افغانستانی سرود.
روزِ ازل؟ کی و کجا بود، روزِ نخستِ آشنایی؟
روزِ نخستِ خونشریکی، روزِ نخستِ همهوایی
توی حیاطِ «حوزه» شاید، شعر، بهانه دستمان داد
چون دو کتابِ در قفس... نه! چون دو کبوترِ هوایی
حرفِ نخست، مطمئنّم... از طرفِ نگاهِ او بود
شرقی و گرم و بیتکلّف، جامعِ شرم و پارسایی
کَند دلِ مرا از اینجا، بُرد مزارگاهِ پَغمان
گفت: ببین! سعادتی نیست غیرِ رهایی و رهایی
گفتم: حرف را عوض کن! گفتم: ارمغان چه داری؟
او که شهیدِ زندهای بود، گفت: نوای بینوایی
آه کشید از شکنجه، آه کشید از تعصّب
آه کشید از سیاست، آه کشید از جدایی
گفت ز باغهای کابل؛ سوم حوت و آنهمه گُل
گفت ز حمله خزان و داعیه جهانگشایی...
گفت و... نگفتههای بسیار در دل تنگ خود نگهداشت
دایرةالمَعارفی بود سینه سَروَرِ رجایی
این شعر را در ادامه با صدای شاعر بشنوید:
انتهای پیام/