به گزارش ورزش سه ۶۵ امتیاز هدفگذاری شدهی سپاهانیها در نهایت با بردن استقلال در هفتهی آخر حاصل شد اما آنها را به هدف اصلی که همان قهرمانی بود نرساند. امتیازی که با آن حدس زده میشد سپاهان بتواند لیگ بیستم را تصاحب کند اما آنها رقیبی به نام پرسپولیس داشتند که انگار از قهرمانی و قهرمان شدن سیر نمیشوند.
حکایت لیگ بیستم برای زردهای اصفهانی حکایت دویدن و نرسیدن بود. تیمی ساختارمند و تاکتیکی که بیشترین گل را زد اما از شانس بدش رقیبی داشت که که دچار خزان نمیشود. اگر سپاهان یکی دو فصل در پنج شش سال اخیر، روی یک نوار ثابت قرار داشته آن طرف پرسپولیس در این سالها میانهای با لغزش نداشته و یک بار هم که در لیگ نوزدهم به رقبایش فرصت داد آنها قدرش را ندانستند و در آخر با یک اختلاف امتیاز زیاد آن لیگ را فتح کرد.
شاید سپاهانیها حالا حسرت از دست دادن امتیاز مقابل تیمهای پایین جدول را میخورند و پیش خود محاسبه میکنند که چگونه میتوانستند آن دو امتیاز فاصله را خیلی قبلتر از آنکه به امید بردن پیکان مقابل پرسپولیس بنشینند با بردن نفت مسجد سلیمان و یا ماشین سازی جبران کنند. همچون قرمزها در لیگ پانزدهم که پس از بازی با راهآهن گلهای مفتی که مقابل حریفان نه چندان مطرح دریافت کردند را به ذهن میآوردند و از تفاضل گلی که آنها را از قهرمانی نا امید کرده بود، مینالیدند.
همین پرسپولیس هم یک بار دوید و دوید اما لیگ را به تفاضل گل داد و رفت. اما آن حسرت تلخ و آن گریههای روز بازی با راهآهن تبدیل به پنج سال قهرمانی شد و چه بسا این نمایش فوقالعاده سپاهان در لیگ بیستم سرآغازی بر شروع ماجراجویی آنها در لیگ باشد. کادر فنی این تیم برای سال اول، عملکرد فوقالعاده ای داشت و بنابراین برای تداوم روند خوب فنی میتوان روی تجربه و دانش و جدیت آنها حساب باز کرد. هر چند بخشی از هواداران سپاهان نتوانستهاند با کادر فنی و محرم نویدکیا در فهم راه قهرمانی همسو شوند و نتوانسته اند خشم خود را از موفقیتهای اخیر پرسپولیس از ربط دادن این موفقیتها به عواملی غیر فنی جدا کنند، اما مجموعه فکری حاکم بر این باشگاه راهش را برای ایستادن مجدد بر قله فوتبال ایران پیدا کرده.
این حکایت سپاهان در لیگ بیستم بود. دویدن و جنگیدن تا آخر اما نرسیدن. اما قرار همیشه بر دویدن و نرسیدن نیست. چه بسا این ناکامی در رسیدن به قهرمانی زیر باران آزادی، شروعی برای آغاز یک عصر طلایی باشد.
سپاهان پس از مدتها دوباره دارای یک سازمان مدیریتی و فنی اصولی شده و این خود مهمترین عاملی است که میتوان آنها را از همین الان یکی از مدعیان فتح لیگ بیست و یکم دانست. محرم نویدکیا به خوبی قادر بوده که تیمش را به ساختاری مناسب از نظر فنی برساند و از آن طرف با آگاهی از نقاط ضعف تیمش و با دست پری که مدیران برای خرید بازیکن دارند قادر خواهد بود که بازیکنان مناسب را جذب کند. هر چند جدایی چند بازیکن کلیدی این تیم اجتنابناپذیر است و برخی قطعی هم شده، اما مهم آن است که نویدکیا در قامت سرمربی همچون دوران بازی خوشفکرانه عمل میکند و بنابراین بعید نیست که بتواند پس از سالها، سپاهانی مربیمحور بسازد که تا سالها نان زیربنایی که او در تیم گذاشته را بخورد.
نویدکیا برخلاف بسیاری از مربیان و مدیران، شایستگیهای فنی پرسپولیس را دیده و به آن هم اذعان داشته و این خود یک نکته مثبت برای اوست که بتواند با نهادینه کردن تفکر فنی در تیم و یکدست کردن تیمش از لحاظ فکری بازیکنانش را برای هدفی که جز قهرمانی چیزی نخواهد بود سوق دهد. محرم نشان داد که جنم و شخصیت تبدیل شدن به معماری مقتدر در ساخت یک سپاهان نوین را دارد و او قابلیت این را دارد که آغازگر عصری طلایی برای سپاهان باشد.
حجت شفیعی