در حالیکه هاج و واج بر جایمان میخکوب شده و تسلیم محض اراده خداوند بودیم و چارهای جز انتظارِ سرنوشت و تقدیر او نداشتیم، تنها پس از چند ثانیه، صدای هولناک دیگری، ما را به این سو و آن سو کشاند...
با تکانهای شدید ساختمان، یقین پیدا کردم که زلزلهای با بالاترین درجه ریشتر رخ داده است و با پس لرزههای پیاپی منتظر فروریختن ساختمان بر سر خود و دیگر ساکنان آن بودم.
راه نجات برایم متصوّر نبود. تلاش کردم با همسرم که در تهران به سر میبُرد با ارسال پیامکی کوتاه خداحافظی بکنم!.
دقایقی بعد اما ماراتن گمانهزنیها در فضای مجازی آغاز شد:
انفجار دفتر حزب کتائب، بمباران هوایی بیروت توسط رژیم صهیونیستی و ...
و پس از مدتی که دیگر تقریبا همه لبنانیها در بیروت و جنوب و شمال با فاصله دهها کیلومتر از محل حادثه که به نحوی صدای انفجار را شنیده و سراسیمه به خارج خانههایشان روی آورده بودند، مشخص شد که حادثه ناشی از انفجار حدود ۲۷۵۰ تن نیترات آمونیوم در انبار شماره ۱۲ بندر بیروت رخ داده است؛ بندری که ریه تنفسی پایتخت لبنان و قلب تپنده آن به شمار میرفت و ۷.۴ کیلومتر از محل دفتر ما قرار دارد.
رسانهها، مردم را به ترک پایتخت و بستن پنجره خانههای خود و استفاده از ماسک جهت مصونیت از آثار مخرب مواد شیمیایی که اینک ابری بزرگ و دود ناشی از انفجار، روزِ بیروت را به شب تبدیل کرده بود؛ فرا خواندند.
این حادثه هولناک و رویداد بزرگ و بیسابقه در لبنان، از همان آغاز، سوژهای برای جریانهای متنازع سیاسی داخلی و ابزاری برای رقابت کشورهای خارجی قرار گرفت. اتهام زنیها طبق معمول، مقاومت و حزبالله را هدف قرار داد. درخواستهای تشکیل کمیتههای بینالمللی حقیقتیاب جهت بررسی علل حادثه و محاکمه عاملان از پیش تعیینشده!!! (حزبالله) اوج گرفت.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور تنها شش ساعت پس از حادثه وارد بیروت شد و از ویرانیهای بندر بازدید به عمل آورد و بعد هم به بهانه کمک به آسیب دیدگان نیروهای نظامی فرانسه و سپس آمریکاییها بدون دریافت هیچگونه مجوزی از مراجع قضایی کشور، وارد بندر بیروت شدند و تحقیقات به اصطلاح بینالمللی خود را آغاز کردند.
امروز پس از گذشت یکسال، بهرغم درخواستهای مکرر خانوادههای شهدا و آسیبدیدگان و فشار فوقالعاده احزاب، جریانهای سیاسی و افکار عمومی و نگارش صدها مطلب و یادداشت تحلیلی، هنوز هیچگونه اظهار نظر رسمی بیان نشده و علل آن همچنان در هالهای از ابهام قرار گرفته و واقعیت ماجرا مخفی نگه داشته شده است. گمانهزنیها و اتهامات اما به شدت ادامه دارد و به نظر میرسد این وضعیت تا انتخابات سال آینده پارلمان و ریاستجمهوری این کشور ادامه خواهد داشت.
آنچه تاکنون اعلام شده، این است که داستان از جایی آغاز شد که کشتی حامل نیترات آمونیوم، مادهای با قدرت انفجار بالا، در سال ۲۰۱۳ به بندر بیروت رسید و به دلیل وجود مشکلات فنی، کشتی مذکور برای دریانوردی نامناسب تشخیص داده شده و از حرکت مجدد آن جلوگیری به عمل آمده بود.
با اینکه کشتی مذکور حامل مواد شدیدالانفجار بود، دولتهای بعدی لبنان و نخستوزیرهایشان یعنی نجیب میقاتی، تمام سلام و سعد الحریری هیچ واکنشی به آن نشان ندادند که این خود باعث میشود به کوتاهی در این مسئله و کشاندن کشور به سوی این فاجعه متهم شوند.
آنچه در این نوشتار مورد نظر نگارنده است، نه ترسیم تصویر هولناک و غمانگیز این فاجعه بسیار بزرگ و نه اظهار نظر و اتخاذ موضع نسبت به علل عدم اعلام نتایج تحقیقات کمیتههای حقیقتیاب داخلی و بینالمللی پس از گذشت یکسال، بلکه صرفاً نگاهی متفاوت به این فاجعه و بررسی کوتاه تأثیر آن بر میراث فرهنگی لبنان است.
بنابراین علاوه بر خسارت وارد شده به بیش از یکهزار واحد مسکونی، یکصد و یازده بیمارستان و بیش از دویست و چهل مدرسه و مرکز آموزشی و آوارگی و سرگردانی یکصد و هفتاد هزار دانشجو و دانشآموز، این انفجار منجر به آسیب شدید و یا تخریب شمار فراوانی از بناهای تاریخی، باستانی و میراث فرهنگی لبنان شد و این خود ضربه سنگینی به صنعت گردشگری و فرهنگ این کشور وارد کرد و آثار مخربی بر میراث فرهنگی آن گذاشت.
ارزیابیهای اولیه صورتگرفته نشان داد دست کم هشتهزار ساختمان در مناطق تاریخی «جمیزه» و «مار مخایل» تحت تاثیر این انفجار قرار گرفتهاند و بر اساس گزارش یونسکو، حدود ۶۴۰ مورد از این ساختمانها، تاریخی به شمار میروند و حدود ۶۰ مورد از این ساختمانها در خطر ویرانی کامل قرار دارند و براساس بررسیها و آمار وزارت فرهنگ لبنان، ۸۲۰ ساختمان تاریخی مستقیما در معرض موج انفجار قرار گرفته بود. ۸۲ مورد از این ساختمانها در خطر ویرانی قرار و به ترمیم جزئی و یا کلی نیاز دارند.
از سویی دیگر براساس گزارش منتشر شده بانک جهانی با همکاری سازمان ملل و اتحادیه اروپا، انفجار بندر بیروت منجر به خسارات اقتصادی بین ۶.۷ تا ۸.۱ میلیارد دلار شده است که بخش مسکن و فرهنگ و ازجمله مکانهای مذهبی، بناهای باستانی و ملی، آمفی تئاترها و کتابخانهها بیشترین خسارات را متحمل شدهاند که سهم زیانهای فرهنگی حدود سه ملیارد دلار برآورد شده است.
در جریان این انفجار مهیب، چندین گالری و موزه هنری واقع در محلههای مار میخائیل و جمیزه و مناطق همجوار نیز با خسارات شدید مواجه شدند. گالریهای بزرگ هنری از جمله گالری «مرفا» در نزدیکی بندر بیروت و گالری «تانیت» متحمل خسارات سنگینی شدند. انفجار همچنین، به گالریهای «رمیل»، «آرت لاب» و «المؤسسة العربیة للصورة»(انجمن عربی عکس) و ساختمان تاریخی (حافظه بیروت )خسارات کلان مالی وارد کرد.
شعبه بیروت گالری اپرا(Opera) نیز با خسارت شدیدی مواجه شد. در جریان این انفجار، موزه ملی لبنان و موزه «سرسق» که ساختمان آن از کاخهای سده ۱۸ بجای مانده است؛ آسیب اساسی دید. بسیاری از آثار هنری این موزه نیز آسیب دیدهاند. شماری از کارکنان ومدیران گالریهای هنری بر اثر این انفجار کشته و یا زخمی شدند.
علاوه بر مدیر جوان گالری «لیتیسا»، دو گالری معروف «صالح برکات» و«اجیال» نیز برخی از کارکنان خود را از دست دادند.
علاوه بر گالریهای هنری، چندین تئاتر از جمله تئاتر «الجمیزة» و تئاتر «مونو» و «بلاکبوس» با خسارات شدید مواجه شدند.
انتشار کتاب در لبنان طی یک سال گذشته تقریبا متوقف شده است؛ بنابراین در حال حاضر، بازار کتاب در این کشور به دلیل بحرانی بودن حوزه نشر، کساد است. این شرایط را کشوری تجربه میکند که در حوزه چاپ و انتشار کتاب سرآمد کشورهای شرق بود.
گرچه پس از مدتی، برخی از گالریهای آسیب دیده، ترمیم و بازسازی شدند، وبلافاصله نمایشگاههای مختلفی را برگزار کردند و نشان دادند حتی در شرایط سخت و بحرانی، فعالیتهای فرهنگی و هنری در بیروت ادامه خواهد داشت تا ثابت کنند این مقاومت است که واقعیت را رقم میزند.
اما بدون شک، انفجار بندر بیروت، ضربات سنگین و مخرب مادی و معنوی به بیروت و میراث فرهنگی آن وارد کرد. بیروت پس از انفجار دیگر آن شهر رؤیایی برای هنرمندان خلاق خود نیست چراکه بسیاری از آنان به اجبار در اندیشه سفر و ترک شهر و دیار خود هستند.
این درحالی است که بخش فرهنگی لبنان، با بحرانهای متعددی در سالهای اخیر دست به گریبان بود. بنابراین، این بخش قبل از وقوع انفجار نیز به دلیل بحران اقتصادی و همچنین وخیم شدن اوضاع اقتصادی پس از تعطیلی سراسری به دلیل شیوع ویروس کرونا در کشور، با مشکلات جدی روبرو بود. اما وقوع انفجار ویرانگر در بندر بیروت، اندک امید لبنانیها برای برونرفت از بحران موجود را از بین برد.
وزارت فرهنگ لبنان پس از انفجار ویرانگر بیروت، کمیته بحران تشکیل داد و شمار بسیاری از مهندسان، کارشناسان و متخصصان ساختمانی داوطلبانه به این کمیته پیوستند و این کمیته، ضمن بهرهگیری از تجربیات اعضا در حیطه ترمیم و بازسازی ساختمان، رایزنی با همه کشورهای کمککننده به این کشور پس از انفجار را آغاز کرد و از این کشورها خواست تا به یاری مردم لبنان بشتابند و به آنها در بازسازی و ترمیم بناهای آسیبدیده کمک کنند. از سوی دیگر، از آنجا که بازسازی شهر بیروت و بناهای تخریب شده، بدون تلاش انجمنها، سازمانهای محلی و بینالمللی، ساکنان و حتی مهاجران مقدور نیست؛ برنامهای برای ترمیم و بازسازی بناهای تاریخی و باستانی تخریب شده با عنوان (Adopt a House) طراحی و ارائه شد.
خسارتهای مادی و معنوی انفجار به بخش هنر و فرهنگ لبنان، به خودی خود ندای استغاثهای بود برای جامعه جهانی برای حمایت از میراث این کشور از طریق فراهم کردن کمکهای اولیه فرهنگی به موسسههای فرهنگی و هنری بیروت که در جریان انفجار دچار خسارت شدهاند؛ تا جایی که بسیاری از موزهها و سازمانهای بینالمللی برای حمایت از موسسههای فرهنگی و هنری و میراث لبنان اعلام آمادگی کردند.
ما هم برای گرامیداشت یاد قربانیان و همدردی با حادثه دیدگان و بازماندگان، با همت بنیاد فرهنگی - هنری رودکی با دیپلماسی هنری و در اقدامی بشر دوستانه و بی نظیر در نوع خود، و نیز با دعوت و اعزام جناب «آندره الحاج» رهبر ارکستر ملی لبنان به تهران، نماهنگی توسط ارکستر سمفونیک ملی ایران با رهبری ایشان و با عنوان «بیروت درد تو درد من است» و اشعار زیبایی با عنوان «بی تاب بلقیس» سروده آهورا ایمان و آهنگسازی فردین خلعتبری و خوانندگی حمیدرضا نوربخش، در فضایی صمیمی و با همدلی کامل، در تالار وحدت کشورمان به اجرا درآمد.
از لوح فشرده این اتفاق هنری فاخر ، طی مراسمی در مرکز فرهنگی - هنری یونسکوی بیروت با حضور اینجانب و عباس مرتضی وزیر فرهنگ لبنان، «آندره الحاج» رهبر ارکستر ، وعده ای از مسئولان، هنرمندان و اصحاب رسانهها رونمایی شد و این قطعه هنری دهها بار از شبکه های گوناگون تلویزیونی پخش و سپاس مقامات لبنانی از جمله رییس جمهور را بدنبال داشت .
آفرینش این اثر هنری مشترک ، تأثیر فوق العاده ای داشته و فراتر از مرزهای جغرافیایی رفته است، چرا که زبان موسیقی، زبانی جهانی است. و ترجمه اشعار این سرود نیز کمک شایانی به رساندن مفاهیم و واژه های آن به ملت لبنان نمود.
و این خود بهترین اقدامی بود که میتوانست همبستگی ملت ایران با ملت لبنان را پس از حادثه دردناک انفجار بندر بیروت نشان دهد. در تهران برج آزادی با نورپردازی مزین به پرچم لبنان و نواختن سرود ملی ونیز برج میلاد و پل طبیعت با نوشتن «سلام لبیروت» به نماد همبستگی تبدیل شدند و جوانان ایرانی در پارکها و در برابر سفارت لبنان در تهران، با روشن کردن شمع ، همدردی خود را با بازماندگان فاجعه بندر ، ابراز کرده و احساسات و دوستی خود را به ملت لبنان به نمایش گذاشتند .
به هرحال چهارم آگوست ۲۰۲۰ (۱۴ مرداد ۱۳۹۹)، تنها یک روز عادی برای لبنانیها نیست. انفجار مرگبار بیروت، این فاجعه دردناک و ویرانی بیسابقه و پیامدهای خطرناک آن، همواره در یاد و خاطره مردم این سرزمین باقی خواهد ماند و با تشبیه فاجعهای که در پایتخت کشورشان اتفاق افتاد به انفجار هستهای هیروشیما، نام آن را «بیروتشیما» میگذارند.
شهر بیروت تا ابد در سوگ صدها شهید و هزاران زخمی خواهد نشست، اما در عین حال، به نظر میرسد گرد و غبار و آثار مخرب این حادثه غمبار، چهره درخشان بیروت را تا أبد تیره وتار نخواهد کرد.
*رایزن فرهنگی ایران در لبنان
310 310