یک گشت و گذار در بازار سنتی یاسوج که نصفش را دستفروش ها قرق کرده اند و نصف دیگرش نیز در اختیار حراج هاست به خوبی مشخص می کند نرخ شکنان تقلبی چه بر سراین بازار آورده اند که هم نرخش شکسته و هم سرش؛ آنچنان که رمقی برای ادامه حیاتش نمانده است.
حراجی هایی این بازار نام حراج را یدک می کشند اما فرصتی برای فروش اجناسی شده اند که پس از تخفیف آنچنانی همچنان نمی ارزند زیرا از ابتدا آنقدر نرخ گذاریها بالا بوده که پس از تخفیف ۶۰ درصد هنوز هم به نسبت کیفیت، گران هستند به عبارتی مفتشان هم گران است.
رضایت کاذب از تحفیف های قلابی
گشت و گذار در بازار نکات جالبی دارد، تبلیغات ارزانی ها آنقدر جذاب است که حتی اگر قصد خرید هم نباشد باز هم جذب می کنند آنچنان که مشتری بدون اینکه بخواهد وارد مغازه و فروشگاه می شود ،با دست پر و راضی از خرید بیرون می آید. کلمه «حراج» و «تخفیف» گمراه کننده هم هست به گونه ای که بیشتر مشتریان پس از خرید فراموش می کنند بررسی کنند آیا واقعا تخفیف گرفته اند و آیا این خرید ارزشش را داشته است یا نه.
این ارزانی ها فقط مخصوص پوشاک و کالاهای غیر خوراکی نیست. فروشگاه های خوارو بار هم برای جذب مشتری از این شیوه تبلیغاتی بهره می برند. قیمت کالاها در برخی از فروشگاه ها ظاهرا از قیمت روی جلد هم پایین تر است. که البته آنچنان که مدیر کل تعزیرات استان در یکی از بازدیدهایش گفته بود« برخی از تولید کنندگان نرخی که روی کالا درج می کنند سفارشی است و برای راستی آزمایی این تخفیفات باید فاکتورهای خرید را دید» که البته کمتر فروشگاهی حاضر به ارایه فاکتور خرید می شود.
در نتیجه فروشند گان با اعمال تخفیف های آنچنانی و فروش کالا به قیمت بازار و گاهی بیشتر از بازار احساس رضایت در مشتری ایجاد می کنند؛ رضایتی کاذب که یک سمت بازار را رونق می دهد و سمت دیگرش را کساد می کند.
جلوی یکی از این فروشگاه ها وانت نیسان در حال تخلیه تخم مرغ است و راننده می گوید همه فروشگاه ها روزی دو کارتن تخم مرغ خالی می کنند ولی این فروشگاه روزانه یک بار کامل تخم مرغ می فروشد.
باید نماینده تولیدی تخم مرغ از این وضعیت خوشحال باشد اما می گوید رونق فروش این فروشگاه بدان معناست که فروشگاه های دیگری در گوشه و کنار شهرمشتری خود را از دست داده اند .وقتی فروشگاهی برای ۵۰۰ هزار تومان سود ،روزانه ۵۰ میلیون تومان کالا می فروشد پس این طبیعی است که بسیاری از فروشگاه های اطراف این فروشگاه تعطیل شوند.
نبض شهر یاسوج در دست بی مجوزها
این بازارگردی ما را به یکی از فروشگاه های زنجیره ای می رساند. اول ماه است و سبدهای خرید هم پر است. جمعیت در آن زیاد است.روغن و برخی کالاهایی که به سختی در بازار پیدا می شوند در این فروشگاه فراوان است.
خانواده ای خوشحال از ۳۰ هزار تومان تخفیف روی خرید ۴۰۰ هزار تومانی بیرون می روند. نفر بعدی هم ۵۰۰ هزار تومان خرید کرده است و به نفر پشت سرش می گوید «در خیابان عمده فروشها جای پارک نیست و بهترین جا برای خرید همینجاست».
مشتری دیگر هم می گوید «برای مغازه ام در شهر سی سخت همه خریدم را اینجا انجام می دهم.»
خانم جوانی که با وسواس در حال چک کردن تاریخ تولید و انقضای بستنی است می گوید:همانطور که گفته اند شاید جنس به درد نخوری را گران بخریم اما هیچ کس جنس خوبش را ارزان نمی فروشد. یک سال از تولید این بستنی گذشته است حالا اگر یک سال دیگر هم زمان انقضا داشته باشد باز هم نمی توان به آن اعتماد کرد و طبیعی است که باید فروشگاه تخفیف زیادی بدهد تا مشتری راغب به خرید آن شود.
این تنها یک شعبه است و فروشگاه های رفاه، اتکا، خانه و کاشانه، مادر و افق کوروش جانبو هر کدام چندین شعبه دارند و آنقدر در گوشه و کنار این شهر زیاد شده اند که گاهی سخت می توان از بین آنها انتخاب کرد.
با این حال این تخفیف های رنگارنگ و شعبه های بزرگ و فرصت توزیع کالاهای کمیاب و راهبردی و غیره هیچ کدام باعث واقعی شدن تخفیفات و قیمت هایشان نشده است و البته دستشان هم برای بسیاری از مشتریان و حتی مسئولان صنف رو شده است همین هفته گذشته نیز مدیر کل تعزیرات حکومتی استان در بازدید سرزده از برخی از این فروشگاه ها پرده از تقلب و فریب و تبلیغ خلاف واقع آنها برداشت.
وی گفت: این بازرسی به درخواست بازرسان اصناف و مردمی صورت گرفته که گلایه دارند فروشگاه های بزرگ در سایه تخفیف های فریبنده، پول بیشتری از مشتری می گیرند.
براتعلی صالحی به عنوان مثال به قیمت یک نوع برنج دانه بلند اشاره کرد که در این فروشگاه بیش از ۲۵۰ هزار تومان فروخته می شد. قیمتی که به گفته صالحی در هیچ کجای کشور قابل قبول نیست.
وی از میان سبد کالاهای پر تخفیف بسته ای عدس را بیرون کشید که قیمت مصرف کننده روی آن ۲۵ هزار و ۸۰۰ تومان درج شده بود اما برچسب قیمت کالا روی قفسه قیمت کالا را۳۲ هزارو ۹۰۰ تومان نشان می داد و فروشگاه با تخفیف۹ درصد آن را ۲۹ هزار و ۹۰۰ تومان می فروخت.
ارزان فروشی قانون دارد
موضوع ارزان فروشیها و نحوه کسب و کارشان این سوال را ایجاد می کند که آیا می توان کالا را به هر قیمتی فروخت؟ سوالی که کارشناس بازار در پاسخ به آن می گوید: تخفیف و ارزان فروشی قوانینی دارد اینطور نیست که هر فروشنده اجازه داشته باشد صبح بنری سر در فروشگاهش بزند و از تخفیف های آنچنانی بگوید.
پژمان سعیدی پور می افزاید: فروشگاه ها برای تخفیف یا ارزان فروشی باید با مراجعه به صنف خود و ارایه فاکتورهای خرید ،مجوز ارزان فروشی ، تخفیف و حراج بگیرند.
وی ادامه می دهد: در ابتدا فرد می تواند یک ماه مجوز تخفیف و حراج بگیرد و پس از آن می تواند یک ماه دیگر نیز آن را تمدید کند.
این کارشناس بازار یادآوری می کند: مغازه دار برای حراج باید کالا را نهایتا به قیمت خرید و فاکتور بفروشند هر چند برخی با ارایه فاکتورهای ساختگی مجوز حراج می گیرند و تبلیغات گسترده هم راه می اندازند ولی مشتریان پس از مراجعه گلایه دارند که قیمت ها از حالت عادی هم گرانتر است.
وی می گوید:جرائمی که در این زمینه برای متخلفان در نظر گرفته می شود بازدارندگی لازم را ندارد چرا که گاها در مقابل تخلفات بزرگ جرایم بسیار ناچیزی درنظر گرفته می شود.
به گفته سعیدی پور هر مغازه دار اجازه دارد کالا را حداکثر با ۲۲ درصد سود به مشتری بفروشد و اگر قیمت ها واقعی باشد این بهترین خدمت به بازار و مشتری است.
اما چرا فروشگاه های زنجیره و نحوه ارایه خدمت و قیمت گذاری آنها تا این اندازه مهم است که این مساله به شرایط شهر یاسوج و به طور کلی استان کهگیلویه و بویراحمد بر می گردد.
کهگیلویه و بویراحمد و حتی یاسوج مرکز استان صنعتی و تولیدی نبوده و نیست و بعد از اشتغال دولتی خرده فروشی و سوپر مارکت ها بیشترین سهم را در ایجاد اشتغال دارند اما آنچنان که مسئولان اتاق اصناف استان می گویند به ازای هر شعبه از این نوع فروشگاه ها ۳۰ تا ۵۰ خرده فروش در محله ها تعطیل می شود.
ضمن آن که این فروشگاه ها در شهر یاسوج و حتی در استان مجوز و پروانه فعالیت هم ندارند.آنچنان که مسئولان استان در نشستهای مختلف بارها گفته اند این فروشگاه ها حتی در بانکهای این شهر و استان حساب هم ندارند.
در نتیجه این فروشگاه ها بخشی از فرصت اشتغال را از بین برده اند. اگر همه چیز واقعی و عادلانه باشد این تعداد فروشگاه برای شهری مثل یاسوج بسیار زیاد است چه برسد به حالا که نبض بازار را نیز در دست گرفته اند و تمامی کالاهای سهمیه ای، کمیاب و سبدهای کالا در این فروشگاه ها توزیع می شود و این خود فرصتی در اختیارشان گذاشته است که در عرصه رقابت چندین گام از فروشگاه های بزرگ و کوچک شهر جلو باشند.
این دلایل باعث می شود فروشگاه های زنجیره ای این روزها که بسیاری از اصناف خصوصا در زمان اعمال محدودیت های کرونایی تعطیل می شوند بیش از پیش به چشم بیایند و زیر ذره بین قرار بگیرند.
گرانفروشی قانون دارد اما نرخ شکنی نه!
اگر چه برای گران فروشی و یا تبلیغات غیر واقعی ، تکلیف مشخص است اما برای ارزان فروشی های غیر متداول و نرخ شکنی کمتر چاره اندیشی می شود.
واقعیت این است ارزان فروشی های بی مبنا و قاعده خطرناکتراز گران فروشی است. آنهایی که در بازه ای کوتاه با گذشتن از سود خود مشتریان را جذب می کنند ، باعث پایین آمدن کرکره هایی می شوند که در این بازار نابرابر توان رقابت ندارند.
در واقع این ارزانیها اگر چه به ظاهر به نفع مشتری است اما وقتی از بعد اجتماعی به آن نگاه کنیم متوجه می شویم نه تنها مشتری سودی نبرده بلکه ضرر هم کرده زیرا هم نظم بازار به هم ریخته و هم از بعد اجتماعی تبعاتی ایجاد کرده است.بخشی از فرصت های اشتغال را از بین می برند به لحاظ اقتصادی هم برای شهرستانها و نمایندگی هایشان سودی ندارند.
البته این همه دردهای این بازار نیست. بخشی از این بازار را نیز دستفروشان به مدد گریز از قانون به دست گرفته اند.
دستفروشان بدون هر هزینه ای نرخ بازار را می شکنند و در نهایت کمر بازار های رسمی را می شکنند اما آنقدر هم تعدادشان زیاد شده که هیچ نهاد ، سازمان و دستگاهی ریسک جمع آوری و تبعات اجتماعی و اقتصادی برخورد با آنها را به جان نمی خرد.
اگر دستفروشانی را که بدون هیچگونه مالیات و عوارض و اجاره و غیره بازار را به تصرف خود درآورده اند را به بی سامانی های این بازار اضافه کنیم تازه متوجه می شویم این ارزان فروشیها چرا برای بازار گران تمام می شود.
حدود ۳۰ هزار واحد صنفی در کهگیلویه و بویراحمد فعالیت می کنند که ۴۰ بازرس ویژه و ۳۰ بازرس افتخاری کار رصد بازارهای استان را بر عهده دارند.