امروز جامعه ایران در وضعیت بی اعتمادی بالایی قرار دارد. رئیسی نیز این را خوب می داند.او در مراسم تنفیذ خود گفت "اعتماد مردم آسیب دیده است".
نمونه هایی از بی اعتمادی جامعه را می توان در عبارات زیر به خوبی دید.
"صدحیف که این آمد و صد شکر که او رفت ؛ دوره لعنت به روحانی تمام شد؛ وارد دوره صد رحمت به روحانی می شویم؛ برای ما چه فرقی می کند وقتی بار همان بار است؛ هر سال دریغ از پارسال."
وقتی بی اعتمادی در جامعه نهادینه می شود، کار دولت ها بسیار سخت و مسیر اعتمادسازی نیز دشوارتر می شود.
در این وضعیت بی اعتمادی؛ برخی ها اعتقاد دارند هر روحانی که رئیس جمهور باشد برای کشور فرقی ندارد و نحله های فکری همه آنها در نهایت یکی است. آنها حتی خاتمی را نیز "سوپاپ اطمینان" نظام می خوانند و نمی خواهند بین او و دیگر روحانیون رئیس جمهور فرق بگذارند.
جریان اصلاحات اما غیر از این می گوید .خاتمی کارنامه ای دارد که هرگز دو روحانی قبل وبعد از او در ردای رئیس جمهوری نداشته اند. همین طور که حسن روحانی نیز بنظر می رسد حداقل در دو مورد بسیار مهم، تفاوت دیدگاه بنیادینی با ابراهیم رئیسی داشته باشد.
اگر نخواهیم از دایره انصاف خارج شویم حسن روحانی در این حوزه فرا تر از انتظار ظاهر شد. او ۸ سال نبرد نابرابری با نهادهای قدرت به خاطر ضریب نفوذ اینترنت داشت که بارها وبارها این نبرد رسانه ای نیز شد. آمارها می گوید ضریب نفوذ اینترنت در دوره روحانی ۱۱۲ درصد داشته است.
بر اساس آمارهای جهانی، در سال ۲۰۱۳ که حسن روحانی نخستین دوره ریاستجمهوری خود را آغاز کرد، میانگین سرعت دسترسی به اینترنت در ایران معادل ۳۷ کیلوبایت بر ثانیه بوده است. این عدد در جهان آن روز بسیار خنده آور ودر جهان امروز بسیار فاجعه آمیز است. به تازگی محققان ژاپنی موفق شدند با استفاده از فناوری جدید فیبر نوری و با ثبت نرخ انتقال ۳۱۹ ترابایت بر ثانیه، رکورد سرعت اینترنت را در جهان بشکنند.
روحانی به قدر اختیاری که داشت؛ مقابل مخالفان سنتی و قدرتمند اینترنت در ایران ایستاد و جهش بی سابقه ای در این بخش ایجاد کرد.اما این روزها آینده اینترنت کشور با طرح مجلس در هالهای از ابهام قرار دارد و پیوند اندیشه های محدودگرا وتاریک مجلس انقلابی با دولت رئیسی نیز دور از انتظار نیست.
امروز کسانی که از آگاهی مردم می ترسند مخالف توسعه اینترنت و شبکه های اجتماعی هستند. همان شبکه های اجتماعی که دولت روحانی برای اولین بار از بستر آن استفاده کرد و میزان بودجه تمام نهادهای سیاسی، مذهبی را به صورت شفاف بر روی آن قرار داد و بسیاری از تندروها را به خشم آورد وبرخی از آنها را نیز برای اولین بار در مورد این بودجه های هنگفت نهادهایشان پاسخگو کرد.
فراموش نمی کنیم چگونه در بستر همین شبکه های اجتماعی، سخنان مشاور دولت روحانی منتشر شد که می گفت" برخی ها کل بودجه مملکت را به خاطر یک ردیف بودجه نهاد خودشان به گروگان می گیرند." آیا این روشنگری ها در دولت رئیسی ومجلس انقلابی نیز تکرار خواهد شد؟!
حسن روحانی زمانی که تازه نامزد ریاست جمهوری بود، در مورد مذاکره با غرب و آمریکا با صراحت گفت" اروپا باید از آمریکا اجازه بگیرد پس ما هم باید بریم پیش کدخدا مذاکره کنیم." روحانی به وعده خود عمل کرد و حتی برای نخستین بار با رئیس جمهور آمریکا نیز به صورت تلفنی صحبت کرد.در دوره نخست دولت او گشایش های اقتصادی و دیپلماتیک خوبی برای کشور ایجاد شد و امید به جامعه بازگشت. اما تندروهای داخلی از یک سو؛ ترامپ و نتانیاهو نیز بعنوان دو قدرت های تندرو خارجی از سویی دیگر، همه چیز را به نقطه آغاز برگرداند.
اما ابراهیم رئیسی در نخستین نشست خبری پس از پیروزی در انتخابات، درباره پرسش خبرنگاری که از او در مورد سیاست خارجی دولتش و مذاکره با آمریکا توضیح خواسته بود؛ به صراحت گفت با آمریکا مذاکره نمی کند.پاسخی که برخی آن را غیر دیپلماتیک دانستند.
معلوم نیست رئیسی با رد مذاکره با آمریکا، چگونه می خواهد این کشتی طوفان زده را به ساحل نجات برساند وبرنامه هایی که " تحول خواهانه" می خواند را اجرا کند. او در مراسم تنفیذ خود گفت" برنامهی دولت، برنامهی تحول است و این تحول مستند است به سند بسیار ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی."
تنها به استناد این دو موضوع مهم که تاثیر مستقیمی بر توسعه کشور خواهد داشت، باید گفت روحانی با روحانی فرق دارد ومهم است کدام روحانی رئیس جمهور این کشور باشد. تشریح این دو مقوله مهم، ناظر بر عملکرد و سخنان رئیس جمهور سابق ورئیس جمهور فعلی است و گرنه نمی خواهیم پیشداوری کنیم و خدا کند که رئیسی بیش از آنکه انقلابی باشد ودر دام تندرو ها گرفتار شود؛ رفتاری دیپلماتیک از خود نشان دهد.
رئیس جمهور باید بداند، برای نجات منافع کشور ناچار است گاهی دست در دست آنچه "دشمن" می خواند بگذارد واتفاقا از او که " دوست" می پندارد همواره آسوده نباشد.
امروز موضوع مذاکره و گفتگو با غرب و به ویژه ایالات متحده از یک طرف و دنیای دیجیتال و اینترنت از طرفی دیگر، گرانیگاه فرصت برای کشورهای توسعه یافته محسوب می شود ودیگر کشورها با این دو عامل مهم منافع کشور خود را تقویت می کنند. اما هر دو این عامل بعد از گذشت ۴۲ سال از عمر انقلاب ایران، همچنان یک مسئله باقی مانده و به خاطر آنها هزینه های زیادی بر جامعه تحمیل شده است.
دستاورد غرب ستیزی و گفتگو نکردن با برخی دولت ها، اکنون در جلو چشمان ما قرار دارد. دستاورد مقابله با شبکه های نرم افزاری و دیجیتال جهانی و ماهواره واینترنت نیز برای همه ملموس است. حسن روحانی با همه انتقادهایی که بر عملکرد او وارد است، اهمیت این دو موضوع را به طور نسبی درک کرده بود.
رئیسی اگر نگران اعتماد از دست رفته جامعه است کمی فرزانگی کند ومحصول این دو عامل مهم ( مقابله با اینترنت و گفتگو نکردن با غرب) را با خود مرور کند.
آزموده را آزمودن خطاست وتنها فرصت های بیشتری را می سوزد و به انباشت نارضایتی ها منجر می شود. این نارضایتی ها گاهی وقت ها دولت ها را زمین گیر می کند. فرقی هم نمی کند کدام روحانی زمین گیر می شود؛ در هر صورت جامعه ایران تهدید می شود و کشور در منجلاب بیشتری فرو خواهد رفت.
27215