پرویز شاپور؛ کاریکلماتورهای ماندگار/ فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود

عصر ایران جمعه 15 مرداد 1400 - 12:40
22 سال پس از مرگ پرویز شاپور اگر نام او همچنان مطرح است به خاطر این نیست که 5 سال همسر فروغ فرخ‌زاد بوده یا حداقل به این دلیل نیست. به خاطر کاریکلماتورهای اوست...

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 22 سال پس از مرگ پرویز شاپور اگر نام او همچنان مطرح است به خاطر این نیست که 5 سال همسر فروغ فرخ‌زاد بوده یا حداقل به این دلیل نیست.

پرویز شاپور؛ کاریکلماتورهای ماندگار/ فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود

  حتی به سبب آن نیست که یک چند در روزنامه‌های محلی خوزستان می‌نوشته یا در مجلۀ توفیق همان کامی و مهیار و مهدخت بوده یا حتی در «خوشه» احمد شاملو یا تنها به این دلیل نیست.

  شهرت ماندگار پرویز شاپور به خاطر همان جملات کوتاه طنزآمیزی و یک یا دو خطی است که احمد شاملو برای آنها تعبیر «کاریکلماتور» را ابداع کرد: تلفیق «کاریکاتور» و «کلمه»!

ک  اریکلماتورهای او در 8 کتاب و شاید بیشتر چاپ شده و می‌توان حدس زد اگر در این روزگار بود در فضای مجازی و شبکه‌های ا‌جتماعی بازنشر می‌شد و به کتاب نمی‌رسید. زیرا کوتاه و مینی‌مالیستی است. برخی از آنها:

- برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.
- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به‌بزرگی آسمان می‌سازم.
- دلم به‌حال ماهی‌ها می‌سوزد، چون هیچ‌کس اشکشان را نمی‌فهمد.
- وقتی عکس گل‌محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.
- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است.
-به یاد ندارم نابینایی به‌من تنه زده باشد.
-هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.
-به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
-روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
-غم، کلکسیون خنده‌ام را به‌سرقت برد.
-بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
-قطره باران، اقیانوس کوچکی است.
-قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.
-به‌نگاهم خوش آمدی.
-پایین آمدن درخت از گربه.
-زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.
-جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند.
-فواره و قوه جاذبه از سربه‌سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند.
-باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.

-فاصله بین دوباران را سکوت ناودان پر می‌کند.
-فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود.
-همه مردم جهان به یک زبان سکوت می‌کنند.
-زبان هم فیلتر دارد.

کمترین فایدۀ این نشوته این است که اگر تعابیر بالا را دیدید مطمئن باشید از پرویز شاپور است و به حسین پناهی نسبت ندهید. دکتر شریعتی و پرفسور سمیعی و کورش کبیر که جای خود دارند!

نام پرویز شاپور البته سه سال پیش و 19 سال پس از مرگ او دوباره در رسانه ها مطرح شد و آن به خاطر مرگ فرزند او فروغ – کامیار- بود که روایت پدر دربارۀ فروغ را بر آن همه شهرت و محبوبیت مادر ترجیح داد و 66 سال در این جهان زیست و تنها کسانی می دانستند او پسر فروغ است که می دانستند پدرش روزگاری همسر فروغ بوده است: «یادمه بچه بودم و در خونه ای در آذربایجان فعلی (حشمت‌الدوله سابق)، یه روز عصر در اتاق نشیمن نشسته بودیم و صحبتی شد که من به پدرم گفتم تو چرا بر نمی‌گردی به فروغ اما دیدم پدرم و مادربزرگ ام اخم کردند. این اولین خاطره برخورد اون ها با من درباره فروغ بود. بعدها یه بار یادمه من توی دبیرستان فیروز بهرام درس می خوندم که فروغ اومد اون جا دیدن من و با هم تا چهارراه یوسف آباد قدم زدیم و فروغ گفت بریم خیابون حافظ تو یه کافه تریا بشینیم؛ ولی من گذاشتم اومدم و حتی پشت سرم رو نگاه نکردم.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.