از کندی روند واکسیناسیون در ایرانکه بگذریم، حالا چالش دیگری بر سر راه واکسیناسیون عمومی قرار گرفته است؛ چالشی به نام کمبود واکسن و فاصله زمانی که بین تزریق دوز اول و دوم واکسن کرونا اتفاق افتاده است.
شهروندان بالای ۷۰ سالی که دوز اول واکسن کرونا را تزریق کردهاند، حالا با پرسشها و نگرانیهای زیادی برای تزریق دوز دوم واکسن مواجهاند، اگرچه مسئولان وزارت بهداشت این اطمینان را دادهاند که بهزودی محمولههای جدید واکسن خارجی وارد کشور میشود. اما موضوع دیگری که سؤالات زیادی برای مردم به وجود آورده، امکان جایگزینی واکسن ایرانی بهجای خارجی در مرحله دوم واکسیناسیون است.
نیما طائفه شکر، دکترای ایمونولوژی از انگلستان، فوق دکترای ایمونولوژی از دانشگاه وسترن کانادا و محقق ایرانی در زمینهٔ مکانیسمهای کووید۱۹ در سیستم ایمنی بدن ، به پرتکرارترین پرسشهای این روزهای مردم درباره فاصله زمانی بین تزریق دوز اول و دوم واکسن کرونا، طولانی شدن فاصله تزریق دو دوز واکسن و عواقب آن، استفاده از دو نوع مختلف واکسن در دوز اول و دوم و عوارض احتمالی واکسنهای کرونا پاسخ میدهد.
تمام واکسنهایی که فعلاً برای مقابله با ویروس کرونا در دنیا استفاده میشود، بهغیراز واکسن جانسون - جانسون، دو دوز با فاصله زمانی سه تا چهار هفته دارند. دوز اول واکسن، دوز اصلی و شروعکننده پاسخ ایمنی است و دوز دوم واکسن بهعنوان تقویتکننده مطرح میشود که باعث تقویت پاسخ ایمنی در بدن شده و پاسخ ایمنی قوی (از لحاظ کمی و کیفی) و ماندگارتری ایجاد میکند. بدون در نظر گرفتن جهشهای ویروس، با تزریق دوز اول واکسن ایمنی نسبی در حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد ایجاد میشود، اما برای ایجاد ایمنی کامل حداقل باید دو هفته از تزریق دوز دوم واکسنها گذشته باشد تا ایمنی بدن بتواند کامل شود، بنابراین تزریق هر دو دوز واکسن توصیه میشود. این موضوع یکی از دلایلی است که برخی افراد بعد از تزریق دوز اول واکسن دوباره به ویروس کرونا آلوده میشوند و یا بعد از گذشت مدت کمتری از تزریق دوز دوم واکسن به ویروس آلوده میشوند. در موارد نادر برخی افراد بعد از تزریق دوز دوم و باگذشت دو هفته بازهم آلوده میشوند، اما بیشتر این افراد فرم خفیف و بدون علامت بیماری را میگیرند.
خیر، حتی با تزریق دوز دوم واکسن کرونا هم افراد باید پروتکلهای بهداشتی را همچنان رعایت کنند تا درصد زیادی از جامعه واکسینه شود.
این مسئله پیچیده است و راه درازی در مطالعات پیش رو دارد تا پاسخهای علمی و قابل قبولی برای آن داشته باشیم، اما ایمنیزایی و ایمنی حفاظتی دو مسئله مجزا هستند، به این معنا که ایمنیزایی یعنی تولید پاسخ ایمنی ممکن است حفاظتی نباشد و در حضور پاسخهای ایمنی که ایجاد میشود، ایمنی محافظتی نباشد و نتواند جلوی عفونت را بگیرد. این مسئله در افراد مختلف میتواند متغیر باشد و مطالعات نشان داده پاسخهای ایمنی حتی در جوامع ثروتمند در مقایسه با جوامع فقیر و کمدرآمد میتواند متفاوت عمل کند. بدون در نظر گرفتن فاکتور واکسن شامل نوع واکسن، دوز واکسن، محل و راههای تزریق، سایز سوزن، زمان تزریق دوزها و فاصله آنکه مهم است، بهصورت کلیتر فاکتورهای اصلی دیگری نیز داریم که باعث تغییرات متفاوت پاسخ ایمنی در افراد میشود، ازجمله فاکتورهای رفتاری مثل مصرف الکل و سیگار، تغذیه و ورزش، فاکتورهای محیطی مثل مکان جغرافیایی، فصلها، سموم، اشعه، فاکتورهای میزبان شامل سن، جنس، ژنتیک و سابقه بیماری، فاکتور میکروبیومهای روده (میکروارگانیسمهایی که بهصورت همزیست در دستگاه گوارش انسان زندگی میکنند و نقش مهمی در سلامت انسان ایفا میکنند) و نهایتاً ایمنی پایه یا ایمنی آموزشدیده به این معنی که فرد به ویروسهای مشابه مبتلا شده باشد، این فاکتورها دلایل پیچیدهای هستند که باعث میشود افراد پاسخهای ایمنی متفاوتی در مقابل واکسیناسیون داشته باشند.
مطالعات زیادی در این مورد نداریم، در حال حاضر مطالعهای وجود ندارد که فاصله بیش از چهار ماه بین تزریق دوز اول و دوم واکسن کرونا را بررسی کرده باشد، البته مطالعات محدودی داریم که در مورد واکسن فایزر و آسترازنکا وقتی دوز دوم واکسن با فاصله زمانی سه ماه از دوز اول تزریق میشود ایمنی سلولی و آنتیبادی بهتری تولید میشود. علت این موضوع بهصورت کلی این است که در این فاصله زمانی بین تزریق دوز اول و دوم، سلولهای ایمنی یا پاسخ ایمنی بلوغ بهتری پیدا میکنند، بنابراین وقتی فاصله زمانی بیشتر میشود و دوز دوم را بعد از سه ماه دریافت میکنیم، پاسخ ایمنی بهتری ایجاد میکند. اینکه ایمنی یک دوز واکسن چقدر میتواند ماندگار و اثربخش باشد کاملاً مشخص نیست، البته در مورد سینوفارم و اسپوتنیک مقالهای نیست، فقط در مورد اسپوتنیک در یک خبرگزاری یکی از مسئولان انستیتوی تحقیقاتی گامالیا در مسکو گفته بود دوز دوم با فاصله سه ماه میتواند تزریق شود، اما بهطورکلی در مقالهای در مورد این دو واکسن وجود ندارد و فعلاً توصیه بر دریافت دوز دوم با فاصله سه تا چهار هفته است.
خیر، اینطور نیست که اگر مثلاً بهجای سه ماه، سه و یک هفته از تزریق دوز اول واکسن کرونا بگذرد ایمنی بهطور محسوس پایین بیاید، البته نظر کلی محققان این است که چهار تا شش ماه بعد از تزریق دوز اول واکسن، این احتمال وجود دارد که بهصورت معناداری پاسخ ایمنی کاهش پیدا کند، حتی اگر دوز دوم تزریق نشود، اما بازهم این به مفهوم ناپدید شدن کامل پاسخ ایمنی نیست که در دوز اول ایجاد شده است. بنابراین توصیه میشود در صورت وجود دوز دوم واکسن حتماً تزریق شود و این کار عمداً به تأخیر نیفتد. شنیدهام برخی افراد تزریق دوز دوم را عمداً به تأخیر میاندازند چون معتقدند تزریق دوز دوم واکسن بعد از سه ماه اثر دهی بهتری دارد، اما همانطور که پیشتر اشاره کردم با توجه به فاکتورهای مختلفی که میتواند اثرگذار باشد مثل سن، جنس، ژنتیک و... این کار لزومی ندارد و به نظرم اشتباه است. مطالعات هم در شرایط پاندمی و برای پاسخ دادن به سؤالات در شرایط پاندمی انجامشده تا محققان ایدهای داشته باشند که اگر واکسنی در دسترس نبود و فاصله بین دوزها افزایش پیدا کرد وضعیت ایمنی به چه صورت خواهد بود.
اگر افراد زیادی دوز دوم واکسن را تزریق نکنند و فاصله بین دوزها در افراد زیادی افزایش پیدا کند، این احتمال وجود دارد که ایمنی نسبی بهطور مؤثر ویروس را از بین نبرد و باعث میشود ویروس زنده بماند، جهش پیدا کند و پیکهای بعدی شدیدتری داشته باشیم
بله، صد در صد باید تعادل را نگهداریم و درحال حاضر تمرکز بیشتر کشورها افزایش تزریق دوز دوم است. در این زمینه مهمترین مسئله جهشهای ویروس است، بهعنوانمثال جهش هندی را داریم که در ایرآنهم دیده شده است. جهش هندی (دلتا) نشان داده در بین گونههای ویروس قابلیت بالایی در گریز از سیستم ایمنی و انتقالپذیری دارد، تحقیقات نیز نشان داده با یک دوز واکسن آسترازنکا و فایزر در جهش هندی فقط ۳۰ درصد اثربخشی در جلوگیری از بیماری علامتدار دارد و این مقدار با دوز دوم به ۸۰ درصد میرسد، بنابراین حتماً تزریق دوز دوم واکسن ضروری است. این جهش جدید ویروس در آمریکا و انگلیس بیشتر در افراد واکسینه نشده و افرادی که یک دوز واکسن را گرفتهاند دیده شده که نشان میدهد ایمنی نسبی با یک دوز واکسن در مقابل این جهش کم اثرتر است.
موضوع دیگر مقاومت ویروس و به وجود آمدن ویروسهای جدید است، اگر افراد زیادی دوز دوم واکسن را تزریق نکنند و فاصله بین دوزها در افراد زیادی افزایش پیدا کند، یعنی یک جمعیت میلیونی در مدتزمان زیادی منتظر دوز دوم واکسن باشند، و یا افرادی که بعد از تزریق دوز اول دوباره آلوده شدند، این احتمال وجود دارد که ایمنی نسبی بهطور مؤثر ویروس را از بین نبرد و باعث میشود ویروس زنده بماند، جهش پیدا کند و پیکهای بعدی را شدیدتر داشته باشیم. بنابراین شاهد یک نوع مقاومت ویروس و جهش خواهیم بود که البته بهطورکلی کم اتفاق میافتد، اما اگر در جوامعی که میزان عفونت بالاست واکسن کم تزریقشده و یا فاصله دوز اول و دوم در افراد زیادی طولانی شده، آثار مخربتری بهجای میگذارد.
برخی افراد فکر میکنند با تزریق دوز اول واکسن در برابر بیماری ایمن شدهاند.
فاصله بین تزریق دو دوز واکسن کرونا باعث میشود برخی افراد دچار اشتباه شوند و فکر کنند دوز اول واکسنها مؤثر است، ایمنی حاصلشده و نیاز به تزریق دوز دوم نیست، درن تیجه باور اشتباهی در جامعه به وجود میآید و راضی کردن این افراد برای تزریق دوز دوم هم سختیهای خاص خودش را دارد. این اتفاق در کشوری مثل آمریکا افتاد، البته فاصله دوزهای دوم طولانیمدت نبود و مثل بقیه کشورها برای تأمین واکسن مشکلات آنچنانی نداشتند، اما نزدیک به ۱۰ درصد از مردم آمریکا که میلیونها نفر میشود دوز دوم را تزریق نکردند. در کشورهایی مثل ایران که واکسیناسیون قطرهچکانی است و دوز دوم با مشکلاتی مواجه شده این مسئله جدیتر خواهد بود و احتمالاً افراد زیادی موفق به دریافت دوز دوم واکسن نمیشوند، این یعنی جهشهای جدید ویروس و از دست دادن زمان زیاد برای ایمنی جمعیت در برابر ویروس.
باید توجه داشت که پاسخهای ایمنی فقط مربوط به سیستمهای ایمنی بهاصطلاح ضعیف و قوی در افراد نیست، تعداد ویروسهای در حال گردش در جامعه نیز مهم و تعیینکننده است، درحالیکه ایمنی وسیعتر و گسترده بهوسیله واکسیناسیون و تزریق بهموقع دوز دوم واکسن، گردش و انتقالپذیری ویروس را بهصورت محسوس کاهش میدهد.
در مجموع تزریق یک دوز واکسن از دیدگاه اپیدمولوژیک در کوتاهمدت فوایدی دارد و میتواند در بخش زیادی از جامعه ایمنی نسبی ایجاد و از بستری و مرگ جلوگیری کند، اما این فاصله دوز اول و دوم باید تعادل حفظ شود و طولانیمدت نشود، چون اگر فاصله دوز اول و دوم طولانی و ایمنی حاصل از دوز اول قوی نباشد که گفته شد در مورد جهشهای ویروس به این صورت است، باعث میشود پیکهای بزرگتری داشته باشیم. این درحالیکه است که احتمالاً دوز سوم واکسن را هم در مورد افراد سالمند و دچار نقص ایمنی داشته باشیم و مطالعاتی در چندین کشور در مورد دوز سوم واکسن با فاصله زمانی ۱۰ تا ۱۲ هفته در حال انجام است که دوز سوم باهدف قرار دادن جهشهای آفریقایی در مطالعات بالینی نتایج خوبی نشان داده است.
در کشورهایی مثل ایران که واکسیناسیون قطره چکانی است و دوز دوم با مشکلاتی مواجه شده، احتمالاً افراد زیادی موفق به دریافت دوز دوم واکسن نمیشوند، این یعنی جهشهای جدید ویروس و از دست دادن زمان زیاد برای ایمنی جمعیت در برابر ویروس.
ترکیب واکسیناسیون مسئله جدیدی نیست و قبلاً این مسئله را در مورد واکسنهای آنفلوانزا و هپاتیت B داشتیم، اما در مورد واکسنهای کووید دلیل اصلی این ترکیب، کمبود برخی واکسنها و کمک به افزایش واکسیناسیون در کشورها است، البته عوارض نادری که در مورد لخته خون در آسترازنکا دیده شد دلیل دیگری بود که برخی از کشورها به این روش روی بیاورند. چهار مطالعه مهم در انگلیس، اسپانیا، آلمان و کانادا نشان داد امکان این کار وجود دارد و عوارض جدی هم گزارش نشده، یعنی افرادی که واکسن آسترازنکا را در دوز اول دریافت کردند وقتی واکسن فایزر را در دوز دوم دریافت کردند ایمنی بهتری در مقایسه با دو دوز آسترازنکا ایجاد شد و عوارض کوتاهمدت مثل واکسنهای قبلی بود.
ترکیب واکسنهایی که اشاره شد بر اساس مطالعات بالینی بود که انجام گرفت، اما ضمن ستایش تلاشهای محققان داخلی و اینکه در طولانیمدت برای کنترل کامل کرونا واکسنهای داخلی یک ضرورت است، اینکه برخی از مسئولان چنین صحبتی مطرح کرده که بعد از دوز اول واکسن خارجی میتوان دوز دوم را واکسن ایرانی تزریق کرد بسیار تعجببرانگیز است، چون کمترین اطلاعاتی در مورد فازهای بالینی واکسنهای ایرانی نداریم و اثربخشی و عوارض واکسنها مشخص نیست، حتی در مورد برخی واکسنها، فازهای بالینی تکمیلنشده و مثلاً واکسن فخرا هنوز در فاز دوم بالینی است. در این شرایط چطور میتوانیم حرف از ترکیب و تزریق واکسن ایرانی بهعنوان دوز دوم بزنیم، آنهم در جمعیت زیاد که کار غیرعلمی و غیراخلاقی است!
مسیر علمی واکسیناسیون در دنیا مشخص است و شامل انجام آزمایشها پیش بالینی، بالینی، گزارش نتایج، بررسی و انتشار آنها و سپس تزریق همگانی واکسن میشود. از سوی دیگر شفافسازی و جلب اعتماد عمومی برای پذیرش واکسن بسیار مهم است، اما چطور میتوان بدون در نظر گرفتن این موارد مهم به واکسیناسیون همگانی و کنترل پاندمی بهصورت مؤثر امیدوار باشیم؟ بنابراین امیدواریم با انتشار نتایج، شفافسازی و جلوگیری از شتابزدگی و تحتفشار قرار دادن سازمانهای مربوطه مثل سازمان غذا و داروی کشور و وجود اطلاعات کافی بهتر بتوانیم در مورد واکسنهای ایرانی اظهارنظر کنیم.
اینکه برخی از مسئولان اعلام کردهاند میتوان واکسن ایرانی را به عنوان دوز دوم تزریق کرد تعجببرانگیز است، چون کمترین اطلاعاتی در مورد فازهای بالینی واکسنهای ایرانی نداریم و اثربخشی و عوارض واکسنها مشخص نیست، حتی فازهای بالینی برخی واکسنها تکمیلنشده است.
درباره خاصیت آهنربایی بدن افراد و ارتباط آن با تزریق واکسن توضیح دهید.
بعد از مطالعات ادوارد جِنِر و شروع گسترده واکسیناسیون در اوایل ۱۸۰۰ میلادی که اثرات آن را در جلوگیری از بیماریهای مختلف و نجات میلیونها انسان در سال را دیدیم؛ همیشه شایعات و اطلاعات غلط بخشی از سیر تاریخی و علمی واکسیناسیون بوده است و خاصیت آهنربایی نیز اولین و آخرین مورد نخواهد بود. ترکیبات واکسن مشخص است و در ترکیبات و فرمولاسیون واکسنها مادهای که قابلیت ایجاد میدان مغناطیسی و جذب فلزات در بدن را داشته باشد وجود ندارد، شرکتهای سازنده نیز این شایعات را بهکلی رد کردهاند. اگر مادهای با خاصیت جذب مغناطیسی در واکسن بود و در بدن منتشر میشد باید باعث ایجاد مسمومیت و آسیب به اندامها و ارگانهای مختلف بدن میشد، درحالیکه چنین چیزی ندیدهایم. در چنین مواردی توصیه میشود افراد به منابع معتبر و افراد متخصص حوزههای مربوطه مراجعه کنند، چون درست کردن اینگونه شایعات و همکاری در نشر آن نتیجهای جز به مخاطره انداختن سلامت مردم و جامعه به همراه نخواهد داشت.