به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، برخی از تحلیل گران ترکیه، معتقدند که حزب حاکم این کشور، رفته رفته در جستجوی رهبر و رئیس جمهوری است که پس از اردوغان، سکان را در دست بگیرد.
اگر چه رجب طیب اردوغان در حال حاضر 57 سال دارد و شب و روز در حال فعالیت و سخنرانی است، اما آثار خستگی در رخسار و صدای او نمایان است و ظاهراً برای قدم نهادن در مسیر پسا اردوغان، هم در ائتلاف حاکم و هم در درون حزب عدالت و توسعه صحبتهایی شده است.
علاوه بر احتمال قوی شکست ائتلاف جمهور در اولین انتخابات، خستگی روحی و جسمی اردوغان عاملی است که جستجوی اسامی جایگزین را گریزناپذیر کرده و همین مساله موجب تنش هایی بین حزب و کابینه شده است.
یاشار آیدین، ستون نویس و تحلیل گر روزنامه بیرگون، یکی از نویسندگانی است که در مورد سرنوشت حزب حاکم در دوران پسا اردوغان قلم زده است.
تنش بر سر دورانِ پسا اردوغان
در مدت اخیر در محافل مختلف ائتلاف جمهور (ائتلاف اردوغان - باغچلی) و همچنین در برخی نشست های حزب عدالت و توسعه نه تنها در مورد فرد جایگزین اردوغان و سرنوشت آکپارتی در دوران پسااردوغان بحث شده، بلکه برخی افراد اقداماتی انجام داده و گام هایی برداشته اند. این مساله، دو دلیل اصلی دارد:
1.مشکلی به نام نظام معیوب ریاستی: رژیم ریاست جمهوری هم اکنون مانند کشتی ای است که سوراخ های بسیاری دارد و آب از هر طرف وارد آن شده است.
در همان سال نخست نظام ریاستی که همچون یک تحول مهم با شعارها و امیدهای زیادی به مردم ارائه شد شکاف های بزرگ پدیدار شد. شکست بسیار سنگین حزب عدالت و توسعه در انتخابات شهرداری ها و از دست دادن قلعه های مهمی همچون استانبول، آنکارا و آدانا روند شکست ها را سریع تر کرد و پس از آن نیز در روند همه گیری کرونا، وضع بدتر و بدتر شد.
نه تنها کسی انتظار نداشت که این نظام سیاسی - اجرایی، با این وضعیت، مشکلات را حل کند بلکه همه به این نتیجه رسیدند که اساساً علت العلل و مایه اصلی همه دردسرها همین نظام ریاستی است.
حتی اکثریت اعضای حزب عدالت و توسعه نیز با این تحلیل موافق هستند و خوب می دانند که ترمیم و رفوکاری در سیستم ریاست جمهوری فایده ای ندارد. حالا آن قدر آب وارد کشتی شده که در حال غرق شدن است و همه به این نتیجه رسیده اند که نه تنها حرکت کردن بلکه بر آب شناور ماندن این کشتی ناممکن است.
به عبارتی روشن، با این سیستم نمی توان کار را ادامه داد و حتی ماندن در سطح، دیگر غیرممکن شد. بنابراین هم نیاز به تغییر سیستم وجود دارد و هم نیاز به نیروهایی است که بتوانند در سیستم جدید کار کنند.
2.خستگی روحی و جسمی اردوغان: یکی دیگر از دلایل مهم برای جستجوی چهره پس از اردوغان، مربوط به وضعیت خود «رییس» است. اردوغان که به طور مداوم اعتبار بیشتری نسبت به حزب عدالت و توسعه داشته و از کل حزب خود قوی تر عمل کرده، در 6 ماه گذشته در همه نظرسنجی ها مسیر نزولی را طی کرده است.
تصور همیشگی این بوده که اردوغان همیشه مشکل اعضای حزب را حل می کند و به تعبیری خرگوش را از کلاه بیرون می کشد، اما این تصور، دیگر مانند گذشته یک تصور ماندگار و قوی نیست و دودلی و تردیدهای جدی در سطوح مختلف حزب و رای دهندگان ایجاد شده است.
دلیل اصلی این تردیدها این است که خستگی روحی و جسمی اردوغان به حدی رسیده که نمی توان آن را پنهان کرد. اردوغان که روزانه در چندین برنامه شرکت می کرد حالا ظاهر یک سیاستمدار را به تصویر می کشد که داستانش تمام شده و برخی عبارات و جملات را تکرار می کند و تنها کاری که از دستش برمی آید پرتاب کیسه های اهدایی چای برای طرفداران است.
آیا حیات آکپارتی (AKP) بدون اردوغان ممکن است؟
اردوغان در مقام رهبر حزب عدالت و توسعه به خوبی می داند در حزب او چه خبر است و جستجو برای یافتن چهره جدید در داخل حزب آغاز شده است. به همین دلیل است که او اغلب اعضای حزب را جمع می کند و برای معکوس کردن روند موجود، مداوماً از ضرورت حفظ وحدت داخلی حزب صحبت می کند.
اما اغراق آمیز نیست اگر بگوییم سخنرانی های او تاثیری ندارد. برایش کف می زنند، اما بعد، همان مسیر قبلی را ادامه داده و دوباره ساز خود را می زنند.
با وجود همه اینها، سوال بنیادین و مهم این است: گذشته از ائتلاف جمهور، آیا حزب عدالت و توسعه می تواند بدون حضور بنیانگذار این حزب به کار خود ادامه دهد؟
واقعیت این است که نمی توان پاسخی کوتاه و سریع داد. اما دست کم می توان به این موضوع اشاره کرد که همین حالا هم در حزب عدالت و توسعه و همچنین در بدنه ائتلاف جمهور افرادی هستند که مداوماً این جمله را تکرار می کنند: نباید سرنوشت و حیات سیاسی خود را به اردوغان گره بزنیم.
جالب اینجاست که روز به روز به شمار این افراد افزوده می شود.
در حالی که در این چند سال مدام به نام های سلیمان سویلو (وزیر کشور) و برات آلبایراک (داماد ارشد اردوغان) اشاره می شد، حالا از عبدالحمید گل وزیر دادگستری، خلوصی آکار وزیر دفاع و خیلی های دیگر نام برده می شود. برخی از این افراد همچون سویلو و آلبایراک، بیشتر بر مهارت ها و قدرت فردی خود تکیه می کنند اما گل و آکار، چهره هایی هستند که یک تیم و جناح قدرتمند پشت سر آنهاست.
من شخصاً با تمام وجود با کسانی که می گویند «حیات آکپارتی بدون اردوغان امکان پذیر نیست» موافقم. اما می خواهم این را هم به شما یادآوری کنم که حالا این تیپ صحبت ها از چهارچوب حرف های محرمانه خارج شده و در پشت صحنه حزب عدالت و توسعه تبدیل به یک موضوع روزمره شده است.
جالب اینجاست که برخی خود را حاضر کرده اند تا اگر احیاناً اردوغان شخصاً وارد کارزار انتخابات نشد، او را به سوی خود جلب کنند و سلیمان سویلو هنوز هم به عنوان یک استثنا چنین امیدی دارد.
انگیزه اساسی، حفظ بقا و ماندن در قدرت
انگیزه اصلی اسامی و افراد و حلقه ها ماندن در راس قدرت است. بنابراین می توانیم بگوییم که دوره آینده نه تنها شاهد واگرایی ها، بلکه تقابل ها و ائتلاف های جدید نیز خواهیم بود. این قاعده حتی برای احزاب و نام هایی که امروز یکدیگر را به شدت مورد انتقاد قرار می دهند نیز صدق می کند.
امروزه، نه سلیمان سویلو و نه برات آلبایراک مطمئناً مانند مقاطع پیشین قوی نیستند. اما هر دو نام، می خواهند بمانند و قصد خروج از سیاست را ندارند. آنها سعی می کنند قدرت خود را از طریق وزارتخانه و بوروکرات ها تقویت کنند.
طبق اطلاعاتی که به دست ما رسیده است، آلبایراک آماده می شود تا در روزهای آینده کمی بیشتر بر صحنه نمایان شود و دوباره در قامت یک ولیعهد ظاهر شود.
گفته می شود که سایر تیم های درون حزب نه تنها با خود بلکه با گروه های خارج از حزب نیز در تماس نزدیک هستند. در این میان، علی باباجان رهبر حزب جهش و دموکراسی به شکل جدی و دقیق در حال رصد این تحولات است.
با توجه به شواهدی که به آن اشاره شد، باید این واقعیت را پذیرفت که ادامه کار کشور با اردوغان که در هر سو، شکست، ریزش و رکود اقتصادی و سیاسی ایجاد کرده ممکن نیست.
نزدیکترین افراد اردوغان نیز مانند ما از این وضعیت آگاه هستند. ممکن است در آینده با در نظر گرفتن احتمال کنار رفتن اردوغان ترکیه خود را مهیای یک دوران جدید کند و در آن دوران ترکیه شاهد این باشد که انشعاب و چند حزبی شدن در داخل حزب عدالت و توسعه روی دهد و چند حزب تشکیل شود.
انتهای پیام/