به گزارش خبرنگار مهر، بعد از بسته شدن پرونده کاروان ورزشی ایران در سی و دومین دوره بازیهای المپیک، نگاهی دقیق به نتایج رشتههای ورزشی اعزامی به این بازیها شاید کمکی باشد در مسیر تدوین برنامههای مورد نیاز برای المپیک بعدی که برخلاف ادوار گذشته تنها سه سال با آن فاصله داریم.
تکواندو یکی از همین رشته ها بود که میدان توکیو برایش خوش یمن نبود. تیمی که خود را یکی از قدرتهای برتر دنیا میداند بعد از شکست در رقابتهای جهانی منچستر ۲۰۱۹، میدان المپیک را نیز دست خالی ترک کرد تا از آن تکواندویی که روزی ادعای قهرمانی جهان داشت و قطب دوم دنیا بود، چیزی باقی نماند.
بررسی دلایل رسیدن به این نتیجه کار سخت و دشواری نیست، با نگاهی به روندی که تکواندو کشور بعد از المپیک ریو طی کرد، به خوبی نقشه راه را پیش روی متولیان تکواندو قرار میدهد. تیمی که در المپیک ریو شکست تلخی را تجربه کرده بود، بدون توجه به انتقادات و با ادامه همان روند، در توکیو نیز نتوانست قد علم کند و اگر نبود شرایط تغییر دولت، شک نداشته باشید رئیس این فدراسیون قبل از ترک توکیو با فدراسیون مطبوعه خداحافظی میکرد.
از ریو تا توکیو با سه سرمربی
متأسفانه نتایج ضعیف در ریو به خوبی واکاوی نشد تا ابتدا بیژن مغانلو به عنوان سرمربی و بعد از آن حسن ذوالقدر به عنوان رئیس سازمان تیمهای ملی از مسئولیت خود استعفا دهند. انتخاب مهدی بی باک و حمایت نکردن از این مربی جوان و با انگیزه که برای ساختن تکواندو نیازمند فرصت بود، کار را به جایی رساند که کمیته فنی با نظر رئیس فدراسیون قبل از پایان نخستین دوره رقابتهای گرنداسلم شرایط تیم ملی را مورد بررسی قرار دادند. در نهایت فریبرز عسکری اواخر سال ۹۶ و یک ماه بعد از آغاز دور جدید ریاست پولادگر سکان هدایت تیم ملی را برعهده گرفت. عسکری در حالی مسئولیت تیم ملی را برعهده گرفت که برخلاف بی باک که چیزی کمتر از یکسال سرمربی بود، چهار سال فرصت داشت که تیم ملی را برای حضور در المپیک آماده کند، ولی روندی طی شد که این اتفاق نیفتاد تا نتیجهای دور از انتظار اهالی تکواندو و حتی مردم بود، در توکیو رقم خورد.
لزوم تغییر ساختار تیم ملی
خبرگزاری مهر همان زمان که کمیته فنی در حال بررسی گزینههای سرمربیگری تیم ملی بود، به صراحت اعلام کرد که تغییر سرمربی چاره کار نیست و ساختار تیم ملی و نگاه مدیران فدراسیون باید تغییر کند. اما کسی در فدراسیون توجهی نکرد تا ادامه روند کار همین باشد که اکنون شاهد هستیم. در این شرایط هم وضعیت همین است، تکواندو ایران نیاز جدی و مبرم به تغییر تفکر و مدیری جوان و با انگیزه دارد که استراتژی تکواندو را برای بازیهای آسیایی و سپس المپیک ۲۰۲۴ پاریس تدوین کند. سازمان تیمهای ملی که باید ساختاری صحیح با وجود کمیتههای پزشکی، آنالیز، فنی و… با تدوین شرح وظیفهای مشخص، داشته باشد و از سوی یکی از بزرگان تکواندو اداره شود،
اعتماد به جوانان تحصیلکرده
وقتی شخص اول فدراسیون بدون اعتماد به جوانان این همه قهرمان المپیک، جهان و آسیا که در میان آنها کم نیستند افراد تحصلیکرده و کارآمد، فردی با کمترین بار فنی را به عنوان رئیس سازمان تیمهای ملی انتخاب میکند.نباید انتظار معجزه داشت! زمانی که رئیس فدراسیون بعد از انتخاب مجدد به عنوان رئیس، از دعوت منتقدان و تغییر رویه سخن میگوید و این ادعا با وجود تشکیل شورای فنی، در حد شعار باقی مانده و عملی نمیشود، آیا باید نتیجهای بهتر رقم میخورد؟ آیا بازهم قرار است همان روند ادامه پیدا کند و چهار سال دیگر تکواندو ایران دور باطل زده و همان نتایج تکرار شود. به نظر میرسد این بار عسکری باید قربانی شده و صدای منتقدان را با برخی وعدهها خاموش کنند؟ بدون شک در ثبت یک نتیجه خیلی عوامل مؤثر است که در این مورد باید نقش مدیریت فدراسیون را پررنگتر از سایر عوامل حتی کادر فنی بدانیم.
جوسازی رسانهای
اینکه روابط عمومی فدراسیون جو رسانهای راه انداخته و از برخی مربیان به عنوان گزینههای هدایت تیم ملی نام برده و سپس برخلاف آن با بیان آنکه آزموده را آزمودن خطاست، همان مربیان را تخریب کند، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا این اصطلاح در خصوص مدیریت فدراسیون که سالهاست آزمون خود را پس داده صدق نمیکند؟ تا چه زمانی اهالی تکواندو باید افراد تکراری در رأس تیمهای ملی را ببینند؟ با احترام به همه مربیان زحمت کش تیمهای ملی واقعاً آیا مربیان تکواندو در ایران به همین چند نفر ختم میشود؟
بی توجهی به مربیان سازنده
مسئولین فدراسیون باید پاسخگو باشند که در بخشهای پایه و استعدادیابی چه کردهاند؟ بله قهرمانی متعدد نونهالان و نوجوان خود افتخاری است بزرگ، ولی چه خروجی برای ردههای سنی بالاتر داشته است؟ نادیده گرفتن مربیان سازنده و از دور خارج کردن آنها بزرگترین اشتباهی است که فدراسیون تکواندو با مدیریت شخص پولادگر دائم آن را تکرار میکند! استفاده از دست رنج مربیان کوشا و سازنده و رزومه سازی برای مربیان نورچشمی و سفارشی، موضوعی است که بی انگیزه شدن مربیان دلسوز و عاشق را در جای جای ایران به دنبال داشته است! وقتی کار در رده سنی پایه به افرادی خاص و باشگاهی خاص سپرده میشود که به خود جرأت انتخاب بازیکن و مربی تیم ملی میدهند و تکواندوکار دعوت کرده و خط میزنند، تهدید میکنند و… آیا تیم ملی باید قهرمان المپیک میشد؟
خلأ تیم ملی امید
نکته مهم دیگری که نادیده گرفته شده خلأ تیم ملی امید بود که میتوانست پشتوانه خوبی برای تیم ملی بزرگسالان باشد. زمانی این تیم کار خود را با هدایت بیژن مغانلو آغاز کرد و ثمره خوبی هم داشت که رها شد! در همین سالهای اخیر به دلیل همین خلأ، چند نوجوان و جوان با آتیه در هر دو بخش دختران و پسران بعد از کسب مدلهای با ارزش جهان، آسیا و المپیک که باید به تیم ملی و اردوها هدایت میشدند، با بی توجهی و دیدن نا عدالتی، امیدی به پیشرفت نداشته و به خارج از ایران رفتند تا در کشورهای مختلف به دنبال پناهندگی و اقامت باشند؟ تکواندویی که در همین سالهای نه چندان دور میتوانست چند تیم پرقدرت را همزمان به تورنمنتهای مختلف اعزام کند، اکنون تقریباً حرفی برای گفتن ندارد و باید خدا را شاکر باشیم که رقابتهای قهرمانی جهان در ووشی چین به تعویق افتاد.
در برابر مشکلات واقع بین باشید
متأسفانه تکواندو ایران از داخل فدراسیون لطمه میخورد و این موضوع را خود پولادگر بیش از هر کس دیگری میداند؟ آنها که برای ماندن و حفظ منافع خود ضعفها را نادیده گرفته و عوامل جانبی را مؤثر در چنین نتایجی میدانند، اکنون نیز ioc را علم کردهاند! متولیان تکواندو باید نگاه واقع بین به مسائل و مشکلات ریشهای داشته باشند. کمیتههایی که بعد از هر شکست برای بررسی عوامل و دلایل آن تشکیل شده تاکنون چه خروجی و سرنوشتی داشته که این یکی داشته باشد؟ اگر کمیته فنی با دعوت از چند قهرمان و کارشناس، تشکیل میشود، چرا باید قهرمانان جلسه هم اندیشی با شخص رئیس داشته باشند؟ چرا خداداد، افلاکی، افشار، کریمی و سایر نفرات حاضر در این جلسه به همان جلسه کمیته فنی دعوت نشدند؟ جلسه هم اندیشی چه خروجی خواهد داشت که کمیته فنی ندارد؟ تضاد در نتایج این دو گروه را چه کسی رفع میکند؟ آیا فکر نمیکنید که همین قهرمانان اگر یک یا دو سال قبل برای کمک به تیم ملی فرخوانده میشدند نتایج بهتری بدست میآمد.
چه کردید با هادی ساعی؟
بارها و بارها در خبرگزاری مهر نوشتیم که تیم ملی تکواندو نیاز به بزرگتر دارد. فردی که بتواند در مواقع حساس کارایی لازم داشته باشد، آن را هم که آوردند، کاری کردند که رها کرد و رفت تا برخی که خود معضل بزرگ تکواندو هستند، به خواسته خود یعنی دور کردن هادی ساعی برسند و در میدان توکیو دیدیم که چقدر به فردی با تجربه و کاریزماتیک چون او نیاز داشتیم!
نقاط ضعف تیم ملی بانوان فراموش نشود
در این روزها که همه از نتایج تیم ملی مردان صحبت میکنند، کسی به یاد شاهکار مهرو کمرانی نیست. مربی که در اندازههای تیم ملی نیست و اگر مربی کارآمدی چون فاطمه صفرپور کنار او نبود، شاید خیلی زودتر به آموزش در باشگاه خود بازگشته بود. او که مربی شخصی کیمیا علیزاده بود، با شناختی که از شاگرد خود داشت، میبایست بهتر کیانی را مدیریت و هدایت میکرد. موج سواری روی اخبار رسانهای و IOC را مقصر جلوه دادن، قطعاً به اشتباه رفتن است. او نتوانست تکواندوکار خود را در توکیو به خوبی مدیریت کند. لطفاً نایب قهرمانی در آسیا را برای بیان واقعیتهای تیم ملی بانوان علم نکنید. این نایب قهرمانی ارزشمند است ولی شرایط کسب آن نادیده گرفته شد. در بیروت غیر از نماینده وزن اول ما که کره جنوبی را شکست داد، کدام تکواندوکار برابر رقیب مستقیم و اصلی خود به پیروزی دست یافت؟ آن هم از شرایط مناسب جدولی!کمیته فنی باید به بخش بانوان ورود کند نقاط ضعف جدی آن را نیز بررسی کند.
کلام پایانی
در پایان باید اشاره کنیم که هر چند فریبرز عسکری در برنامههای خود اشتباهاتی داشت، ولی نباید چون گذشته او را مقصر اصلی معرفی کرد و با حذف او، توپ را به زمین کادر فنی انداخته و همه مشکلات مدیریتی چند سال اخیر را نادیده بگیرید! رفت و آمد نفرات در زیر مجموعهها از دبیر گرفته تا کمیتهها و کادر فنی تا کنون نتیجه نداده است و باید مشکلات ریشهای واکاوی شود. در این روزها بیش از هر زمان دیگری کلید واژه پایان عصر پولادگر نه تنها در میان اهالی تکواندو که از سوی مردم هم شنیده میشود. روزگار طلایی تکواندو که شما نقش پر رنگی در آن داشتهاید و غیرقابل کتمان است از المپیک ریو به پایان رسید، چهار سال که نه پنج سال فرصت داشتید به روند گذشته برگردید که راه را به اشتباه رفتید. امیدواریم دین خود را به تکواندو ادا کرده باشید، که نکردهاید و این دین سنگینتر شده، تکواندو را به حال خود رها کنید، بعد از چند سال نایب رئیسی و ۲۰ سال ریاست، چشمههای مدیریت شما خشکیده، بیش از این تکواندو را آزار ندهید.