هنوز انتخابات ریاست جمهوری برگزار نشده بود که برخی افراد، هوشمندانه برای به دست آوردن سکان دستگاه تعلیم و تربیت وارد عمل شدند.
برخی از این افراد هیچ سابقه معلمی یا مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش نداشتند اما به مدد تجربه ۱۲ ساله خود در دوران مدرسه و تحصیلات فرزندان خود یا اقوام، معتقد بودند که میتوانند وزیر خوبی باشند و در این وزارتخانه تحول ایجاد کنند!
آن روزها معلمان به این اسامی و افراد نگاه میکردند و با خود میگفتند اینها چه خیال باطلی دارند، مگر میشود با چنین رزومههایی، سکاندار بزرگترین و گستردهترین وزارتخانه کشور شد!
ناگفته نماند برخی اسامی هم به افراد توانمند با رزومه بالای فرهنگی اشاره دارد که در تمام این اسامی، هیچ اشتراکی دیدگاهی حتی به میزان کم، وجود ندارد.
اما حالا در آستانه معرفی لیست کابینه به مجلس، این سؤال ایجاد شده است که چه بلایی قرار است بر سر زیربناییترین وزارتخانه دولت بیاید؟
انگار برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش هیچ شاخصهای وجود ندارد؟ و انگار همه میخواهند فقط خودشان وزیر شوند! از سوی دیگر، هر گروهی میخواهد نامی را معرفی کند تا از این وزارتخانه عریض و طویل، بهرهای ببرد.
بر سر هیچ اسمی توافق نیست؟ حرف که میشود میگوییم یک میلیون فرهنگی داریم اما آیا در عمل، هیچکدام حتی یک نفر، برای وزارت آموزش و پرورش شایسته نیستند؟
جالب اینجاست اگر یک گروهی، یک نفر را از درون آموزش و پرورش انتخاب کنند، گروههایی از درون و بیرون آموزش و پرورش، مخالفند!
واقعا جای سؤال است که آیا از بین این همه فرهنگی فرهیخته، یک نفر نیست که هم توانمندی مدیریتی و اجرای تحول داشته باشد و هم مورد وثوق حداکثر افراد باشد. چرا؟