کودکانه‌ای که در سطل‌های زباله گم شد

ایرنا سه شنبه 19 مرداد 1400 - 19:07
یزد_ ایرنا _ حجم گونی زباله‌ای که به پشت کشیده چند برابر قد و هیکل اوست؛ اگر از پشت سر به او نگاه کنی تصور می‌کنی که گونی، خودش پا دارد و حرکت می‌کند!
کودکانه‌ای که در سطل‌های زباله گم شد

گاهی خسته می شود گونی را به زمین می‌گذارد، نفسی تازه می کند و دوباره حرکت می کند، عرق از سر و رویش می ریزد اما مصمم به ادامه راهی است که در پیش گرفته است.

به اطراف خود هم کاری ندارد، نگاه کنجکاو و ترحم‌انگیز رهگذران هم برایش مهم نیست، هر گاه سطل زباله‌ای می بیند چشمانش برق می زند و به سمت آن می رود و به جستجو می پردازد؛ این کار هر روزه اوست.

"رحمان" ۹ ساله‌ هر روز به سطل‌های زباله مستقر در شهر سر می‌زند، تا کمر در آنها خم می‌شود و روزی خود و هفت عضو دیگر خانواده را در آنها جستجو می‌کند.

هر روز او را در کوچه و خیابان می‌بینم، نگاهش به اطراف است تا سطل یا نایلون زباله‌ای پیدا کند و به سراغ آنها برود، اصلا هم عجله ندارد، با صبر و حوصله، همه محتویات سطل یا نایلون را بررسی می‌کند تا بهترین زباله خشک آن را جدا کند!

گاهی حتی وقتی سرش را داخل سطل بزرگ زباله می کند دستش به زباله‌ها  نمی‌رسد و مجبور است به داخل آنها برود!

کودکانه‌ای که در سطل‌های زباله گم شد

طی چند ماه گذشته آنقدر این صحنه را دیده‌ام که حالم بد شده است و با خود اندیشیدم چرا باید اینطور باشد؟ یک کودک ۹ ساله که اکنون باید در خانه در حال درس خواندن، تلویزیون تماشا کردن، تحت حمایت خانواده و دست نوازشگر پدر و مادر باشد چرا باید اینگونه به دنبال روزی برای خود و خانواده باشد؟

مادر بزرگش هم بیشتر روزها همراه اوست، هم به او کمک می کند و هم او را نگهبانی میکند، آخر رحمان فقط ۹ سال دارد!

در یکی از روزها که او و مادر بزرگش را در خیابان دیدم تصمیم گرفتم ساعاتی را با آنها همراه شوم تا ذهن پرسشگرم را اقناع کنم، آخر مگر می توان با گشت و گذار در میان زباله ها، روزی روزانه هشت نفر را فراهم کرد؟!  

به آنها نزدیک شدم و خودم را معرفی کردم، مادر بزرگش اعتراضی نکرد اما کودک، نگاه تیزبینش را به من دوخت و گفت: کارمند شهرداری هستی؟ گفتم نه. گفت پس آمده ای آمار ما را بگیری!

و من به او اطمینان دادم که هیچ یک از اینهایی که در ذهن اوست نیستم و فقط می خواهم بدانم چرا زباله گردی می کند و چطور از این طریق، خود و خانواده اش را تامین می کند.

و رحمان همانطور که سر در سطل و دست در نایلون زباله ها داشت و من را به دنبال خود از این کوچه به آن کوچه می کشاند شروع به درد دل کرد.

کودکانه‌ای که در سطل‌های زباله گم شد

او در زمره اتباع خارجیست اما در ایران به دنیا آمده و خانواده‌اش هم کارت و مجوز قانونی اقامت دارند و خود را ایرانی می داند، پدرش چندی قبل بر اثر حادثه‌ای ناگوار، خانه نشین و از کار افتاده شد.

او نان آور خانواده است و روزی خود را در سطل های زباله که ما از آن فراری هستیم جستجو می کند .

یک خواهر و سه برادر دارد اما رحمان فرزند ارشد خانواده هست؛ بابا کارگر ساختمان بوده اما بر اثر حادثه‌ای، خانه نشین می شود و پزشک به او تاکید می کند که نه کار سنگین کند و نه جسم سنگین بلند کند.

زباله گردی را از هفت صبح شروع می کند و تا تاریکی هوا در کوچه ها در به در به دنبال زباله است؛ ناهار خود را به اتفاق مادر بزرگش در همین خیابان ها می خورد؛ گاهی یک ساندویچ فروش به آنها ساندویچ تعارف می کند و گاهی نهار خود را از جایی دیگر تامین می کند.

خیلی از رهگذران و مغازه داران، آنها را می شناسند و گاهی پولی به آنها می دهند و آنها با همین پول، غذای ظهر خود را تامین می کنند.

این کودک ، زباله های خشک را جمع آوری و آن را به فردی در یکی از مناطق شهر می فروشد و پول آن را در اختیار خانواده قرار می دهد .

مادر بزرگی که رحمان را همراهی می کند علاوه بر خرج خانواده، بخشی از درآمدی که از این راه کسب می کنند را برای دختر نیازمندش که در خارج مرزها ساکن هست ارسال می کند.

رحمان هم درس می خواند و هم کار می کند و این روزها که کرونا موجب تعطیلی مدارس شده او صبح تا شب در حال یافتن زباله هست و شبها را درس می خواند؛ گاهی که خیلی خسته می شود برادر کوچکتر از خودش را راهی خیابان می کند .

برخی از مغازه دارها که هر روز آنها را در خیابان مشاهده می کنند نوشت افزار و لباسهایی که دیگر به کار فرزندانشان نمی آید را در اختیار آنها قرار می دهند و برخی مغازه دارها به آنها آب معدنی تعارف می کنند.

در زیرزمین یک خانه‌ اجاره‌ای ساکن هستند، باید پول اجاره را هم از همین راه زباله فروشی تامین کنند.

تابستان امسال را رحمان از بس در آفتاب سوزان دویده بود گرما زده شده بود و ۱۰ روز در منزل خودشان بستری شده بود.

جالب است که او در حین زباله گردی، شیطنت های کودکانه خود را فراموش نمی کند، با روحیه قوی به دنبال کار و تلاش است و اصلا به نوع کاری که می کند حتی فکر هم نمی کند.

فشار کار و کسب درآمد موجب شده رحمان کلاس دوم ابتدایی را ۲ سال بخواند .

از او پرسیدم همه آنهایی که زباله گرد هستند غیر ایرانی هستند که او گفت: اغلب آنها غیر ایرانی هستند اما دوستان ایرانی هم دارم که به همین کار در شهر شما مشغول هستند!

کودکانه‌ای که در سطل‌های زباله گم شد

تا همین چندی قبل، اصطلاحی با عنوان زباله گردی، نه رایج بود و نه مفهومی داشت؛ حتی به ذهن کسی هم خطور نمی کرد که روزی فرا برسد که زباله گردی بعنوان یک شغل غیر رسمی(هرچند کاذب) در میان جامعه ما رسوخ کند! 

کسی باور نداشت کودکان صغیر و نوپا تا کمر در سطل های بزرگ زباله خم شوند و به دنبال تکه نانی یا یافتن اشیایی "به درد بخور" باشند.

اما حالا و در عصری که بشر، مدعی دنیای فن آوری است کودکانی از رنج نداری، تا قوزک پا در سطل های زباله، خم می شوند تا شاید مرحمی بر فقر و گرسنگی آنها باشد.

گشت و گذار در اطراف زباله ها فقط مختص کودکان نیست و در شهر یزد گاها مشاهده می شود که حتی بزرگترها هم به اتفاق فرزندان خود در زباله ها در حال گشت زنی هستند!!

اینکه اینها ایرانی یا تبع خارجی هستند، زیاد مهم نیست، اصل این است که اینها انسان هستند و حرمت و کرامت انسانها باید حفظ شود. 

حجم و وزن گونی هایی که برخی از این کودکان معصوم برای جمع آوری زباله ها به دوش می کشند گاهی از قد و بالا و وزن آنها بیشتر است.

تعداد این کودکان و حتی بزرگسالانی که در برخی مناطق شهر یزد به زباله گردی مشغول هستند کم نیست، آنها به صورت یک نفره و یا در گروههای دو، سه و حتی چند نفره در حالی که گونی های زباله را بر پشت خود گذاشته و حمل می کنند در حال حرکت هستند.

برخی از بزرگسالان زباله گرد، با موتورسیکلت به سراغ زباله ها میروند و آن را با این وسیله نقلیه حمل می کنند؛ آنها بین ساعات ۱۴ تا ۱۷ که مردم در منازل خود در حال استراحت هستند و خیابانها و کوچه ها خلوت است به سراغ زباله ها می روند و برخی از آنها هم فعالیت شبانه دارند. 

نگاه کنجکاو و بعضا از روی ترحم ساکنان و رهگذران هم برای آنان اصلا مهم نیست، کار خودشان را می کنند و به کسی هم کاری ندارند.

و فردا دوباره این کودک معصوم و بی‌طاقت را با مادر بزرگش در کوچه پس کوچه های شهر خواهم دید که به دنبال زباله‌ای برای امرار معاش است؛ آیا می‌رسد روزی که شاهد دیدن این صحنه های دردناک نباشیم؟

منبع خبر "ایرنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.