تهدید طالبان در جغرافیای سیاسی افغانستان روز به روز بیشتر می شود. اگر تا دیروز حضور طالبان در کوهستان های صعب العبور افغانستان و به صورت دوره ای شاهد حملات پراکنده و مخفیانه این گروه در شهر های بزرگ افغانستان به خصوص کابل بودیم؛ امروز این تهدید جنبه عینی، علنی و آشکار پیدا کرده و طالبان مدعی قدرت در افغانستان شده و در تلاش برای کنترل کل سرزمین این کشور است. تاکنون طبق آخرین گزارش ها حدود ۱۰ شهر و ولایت بزرگ افغانستان در کنترل گروه طالبان قرار دارد و همین امر نگرانی ها را به نسبت به ادامه فتوحات نظامی این گروه بیشتر کرده است. با توجه به ماهیت تروریستی طالبان و گذشته سیاسی اش، این دیدگاه در سطح منطقه ای و بین المللی مطرح است که آینده نظم و امنیت در افغانستان در فضای قدرت گیری طالبان چگونه خواهد بود. در همین خصوص در گفت و گو با دکتر "نوذر شفیعی" استاد دانشگاه و سخنگوی اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی شورای اسلامی دلایل قدرت گیری طالبان و تاثیر آن بر معادله قدرت در منطقه را جویا شده ایم.در ادامه متن کامل این گفت و گو را می خوانید:
ایرنا: چه عوامل و زمینه هایی منجر به قدرت گیری دوباره طالبان در ژئوپلیتیک قدرت افغانستان شد؟
شفیعی: اولین فاکتور، خروج آمریکا از منطقه است. با خروج یک قدرت بزرگ از یک منطقه خلایی امنیتی به وجود می آید که قدرت های محلی و حتی سایر قدرت های بین المللی رقیب، سعی در پر کردن آن بر می آیند. بنابراین طالبان به خوبی از این فرصت استفاده کرده است.
مساله دوم وضعیت دولت مرکزی در افغانستان است که امروز می توان از این وضعیت به عنوان دولت ناکام و شکست خورده یاد کرد. ذیل توافقنامه دوحه که بین آمریکا و طالبان امضا شد، مقرر گردید مذاکرات بین الافغانی میان طالبان با دولت مرکزی صورت گیرد که عدم وقوع این اتفاق باعث افزایش درگیری ها در افغانستان شد. در واقع با شکست مذاکرات دوحه، زمینه برای درگیری نظامی فراهم شد.
مساله سوم این بود که طالبان احساس کرد که دولت افغانستان دچار تزلزل و پراکندگی است و سعی کرد از این فرصت برای قدرت گیری استفاده کند و تا حدودی دراین عرصه هم موفق شده است. امروز میان جناح های دولت وحدت ملی انشقاق است و هم بین دولت با "گلبدین حکمتیار" رهبر حزب اسلامی افغانستان توافقی بسته شده که پایدار نیست و در نهایت بین طالبان میانه رو با دولت افغانستان صورت گرفته بود که همه این زمینه ساز قدرت طالبان در سرزمین افغانستان شده است. از این رو برآیند این عوامل و تصور این موضوع که دولت افغانستان در نتیجه تشتت و اختلاف توان و اراده برخورد با طالبان ندارد و همین امر به لحاظ روانی زمینه پیشروی طالبان را فراهم کرد.
ایرنا: از دیدگاه شما برای حل و کنترل بحران در افغانستان با توجه به تشدید دامنه درگیری ها و سقوط هشت ولایت افغانستان بدست طالبان چه راهبردی قابلیت اجرا و عمل دارد؟
شفیعی: چهار سناریو برای این موضوع قابل پیش بینی است. نخست اینکه طالبان موفق به فتح گام به گام ولایت های افغانستان می شود و حاکم بر کل سرزمین افغانستان می شود. دوم دولت موفق به سرکوب طالبان می شود و حاکمیت وضع موجود تداوم می یابد. سوم اینکه نه دولت مرکزی افغانستان و نه طالبان هیچ کدام موفق به غلبه بر دیگری نمی شوند که نتیجه محتوم اش تداوم درگیری است که این امر می تواند زمینه ساز فروپاشی دولت کنونی در افغانستان گردد و به جای این دولت گروههای جدید مقاومت علیه طالبان شکل گیرد.
چهارم اینکه دولت و طالبان به این نتیجه برسند که جنگ بی فایده است و با پیشبرد مذاکرات به سمت دولت وحدت ملی سوق یابند. به نظر می رسد با توجه به وضعیت توان طرفین درگیری و اراده قدرت های منطقه ای و جهانی، سناریوی آخر، سناریو قابل تحقق و عملیاتی برای برون رفت افغانستان از وضعیت ابهام آلود کنونی باشد.
ایرنا: ارزیابی شما از رویکرد جمهوری اسلامی ایران در تحولات افغانستان چیست و با توجه به مساله پناهندگان چه راهبردی باید از سوی کشورمان برای ایمن ماندن از آسیب ها و تهدیدات بحران اتخاذ شود؟
شفیعی: جمهوری اسلامی ایران به خاطر همجواری مرزی با افغانستان خواسته و ناخواسته از تحولات این کشور متاثر است. ثبات در افغانستان باعث ثبات در مرزهای شرقی این کشور و عکس این قضیه هم مطرح است. برای همین ناخواسته با افزایش بحران در افغانستان، موج آوارگان به سوی مرزهای کشورمان گسیل خواهند شد و همچنین شرارت ها و تولید و قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و آنچه جرایم سازمان یافته تلقی می شود، افزایش خواهد یافت. حساس بودن سیاست خارجی کشور به تحولات افغانستان ناشی از همین دغدغه هاست و در این راستا تلاش هایی ارزنده هم از سوی دستگاه سیاست خارجی کشور با دعوت از دو طرف منازعه با محوریت برقراری ثبات و امنیت سرزمینی در افغانستان صورت گرفته است.