کهن شهر بم حالا با خاک یکسان شده بود، این اولین بار نبود که ایران عزادار پارهای از تنش میشد. از زلزلهی منجیل و رودبار تا بم سالها فاصله بود اما گویا زمینلرزه پرتمان کرده بود به سی و چند سال قبل...
زلزله بم امّا تبدیل شد به زنگ خطری برای مدیریت کلان شهرها و نشانهای از لزوم توجه به اصول علمی و مهندسی در ساخت و توسعهی شهرها.
گسلهای دردسرساز
ایران به لحاظ قرارگیری در مرز صفحات تکتونیکی اوراسیا و عربستان و به دلیل فشار رو به بالای صفحهی عربستان، با زلزلههای بزرگ غریبه نیست.
گسلهایی در امتداد زاگرس همچون گسل کازرون، دنا، میناب، گسل آغاجاری، همچنین گسلهای فعال در ایران مرکزی نیز در درونه، بینالود، سروستان، شهداد و گسلهای فعال در مناطق شرق و جنوب شرقی ایران در نهبندان، بشاگرد، هریرود، و نیز در استان،های آذربایجان گسل ارومیه - زرینهرود، آستارا، تبریز، همینطور گسلهای البرز، سمنان، مشاء - فشم و شمال تهران از جمله گسلهای فلات ایران هستند.
وقوع بیش از 21 زلزلهی بالای 6 ریشتر در یک قرن اخیر در ایران گواه خطر بزرگی است که همواره تهدیدکننده جان و مال و زندگیهای مردم ماست.
زنگ خطری برای مدیران
زلزله یا سیل نه جای کینهورزی از طبیعت دارند نه مجال عزاداری به ما میدهند. باید دانست که برنامه ریزی و عمل در مسیر توسعهی پایدار رکن اصلی مدیریت شهری است. نگاهی به مدل شهرسازی در بم و شهرهایی که در دهههای اخیر ویرانی زلزلهها را تجربه کردهاند موید این نکته است که در هیچکدام از این شهرها ساخت و بافت شهر متناسب با الگوهای علمی و توسعه پایدار مبتنی بر کاهش ریسک خطرات طبیعی نبوده است.
توسعه و تمرکز تأسیسات نفت و گاز، نیروگاه اتمی و پروژههای بزرگ جانبی در حوزههای انرژی و لاجرم پراکندگی جمعیتی حول این صنایع نشاندهنده این نکته است که در دهههای گذشته و در زمان توسعهی این صنایع، ساختار گسلها و خطرات احتمالی آن در استان بوشهر لحاظ نشده است.
زلزلههای سالهای اخیر در استان بوشهر و شهرهای جنوب و جنوب غربی استان فارس زنگ خطری است برای مدیران و تصمیمگیران برای تجدید نظر در برنامههای توسعهای خود در این نواحی...
زمینلرزهی ۶/۶ ریشتری که در ساعت ۵:۲۶ بامداد ۵ دیماه ۱۳۸۲ تنها ۱۲ ثانیه شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند حدود ۳۰ هزار نفر، یعنی بیشترین تلفات انسانی تمام زمینلرزههای تاریخ ایران را بر جای گذاشت.
و حالا 17 سال میگذرد از آن صبح... فاجعهای انسانی که عمق آن به تدریج برای همه مشخص شد. زمینلرزه هنگامی رخ داده بود که همه در خانههایشان خواب بودند و ۱۲ ثانیهای که تمام نمیشود و هزاران کشته و مجروح و کودک و زن بیسرپرست و خسارات مالی زیادی بر جای گذاشته است. تخریب خانهها، ضایعه نخاعی برای دهها شهروند، قطع عضو، جنون، افسردگی، معلولیت و بیماریهای روانی نیز سوغات شوم زلزلهی بم برای مردم این دیار بوده است و زخم عمیق بم که هیچگاه درمان نشد!