در سال ۲۰۰۹ میلادی همزمان با بیستمین سالگرد فروریختن دیوار برلین، هرتا مولر ( Herta Müller) متولد ۱۹۵۳، نویسنده، شاعر و مقالهنویس رومانیاییتبار آلمانی، برنده جایزه نوبل ادبیات شد. کمیته نوبل ادبیات او را نویسندهای خواند که با تمرکز بر شعر و نثر ساده دورنمای زندگی کسانی را که زندگیشان مصادره شده به تصویر کشیدهاست.
بسیاری این تصمیم کمیته نوبل را سیاسی خواندند چرا که مولر سابقه سیاسی قابل توجهی داشت. او به دلیل همکاری نکردن با سرویس امنیتی رومانی در زمان حکومت چائوشسکو بارها به مرگ تهدید شده بود و بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات در شهر لایپزیگ در سخنانی گفت هنگام نوشتن اولین کتابهای خود مجبور بودهاست با ویراستار آلمانیاش در جنگلهای دورافتاده دیدار کند تا کسی نتواند گفتوگوی آنها را بشنود.
مولر همچنین گفته بود «یکی از شیوههای سرکوب و ارعاب پلیس امنیتی رومانی این بود که مرا مجبور کنند تا مدرکی را امضا کنم که نشان میداد خبرچین و همکار دستگاه امنیتی کشور هستم.»
اولین مجموعه داستان مولر در سال ۱۹۸۲ میلادی به زبان آلمانی و خارج از رومانی چاپ شد. وی در سال ۱۹۸۷ به آلمان مهاجرت کرد. پیش از مهاجرت در دو رشته زبان و ادبیات آلمانی و رومانیایی تحصیل کرده بود.
نفس بریده؛ داستانی واقعی
هرتا مولر در پینوشتی بر نفس بریده، از پیشروی ارتش سرخ در خاک رومانی در سال ۱۹۴۴ و در پی آن اعلام جنگ رومانی که تا آن زمان وابسته به آلمان نازی بود، سخن میگوید.
در ژانوی سال ۱۹۴۵ وینگرادوف ژنرال ارتش اتحاد جماهیر شوروی به نام استالین از رژیم رومانی خواستار اعزام اقلیت های آلمانی ساکن رومانی جهت بازسازی ویرانیهای جنگ به اتحاد جماهیر شوروی میشود و به این ترتیب تمام مردان و زنان در سنین ۱۷ تا ۴۵ سالگی به عنوان کارگر اجباری به اتحاد جماهیر شوروی تبعید شدند. مادر مولر ۵ سال در این اردوگاهها کار کرد.
از آن جا که واژهی تبعید یادآور گذشتهی فاشیستی رومانی بود حرفی از آن به میان نمیآمد. فقط میان اعضای خانواده و اشخاص قابل اعتمادی که خود نیز تبعید شده بودند از سالهای سخت اردوگاه سخن گفته میشد البته به طور تلویحی که گرچه من در دوران کودکی پی به محتوای آن نمیبردم اما هراسش را حس میکردم. (ص. ۳۴۴)
مولر در سال ۲۰۰۱ با تبعیدی سابق همروستایی خود صحبت میکند و او میپذیرد خاطراتش نوشته شود. هرچند که در ابتدا قرار بود این کتاب را هر دو با هم بنویسند اما او در سال ۲۰۰۶ بهطور ناگهانی درگذشت. مولر یکسال بعد تصمیم میگیرد با طرح پیشنویس آماده شده و ۴ دفتر خاطرات بازگو شده به تنهایی رمان را به سرانجام برساند. به این ترتیب نفس بریده نگاشته میشود.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
دستمال جیبی سفید و لطیف را که هیچ کس، حتی خودم از آن استفاده نکرده بود، در چمدانم گذاشتم و سرانجام هم آن را به عنوان یادگار یک مادر و پسر با خود به خانه بردم.
اردوگاه جای چنین دستمالی نبود. در همهی این سال ها میتوانستم آن را در بازار با خوراکی عوض کنم مثلا با شکر، نمک و حتی ارزن، اما با وجود گرسنگی مزمن و دائمیام این کار را نکردم و چیزی که مانعم میشد اعتقاد به این بود که این دستمال جیبی، سرنوشت من بوده، و اگر کسی سرنوشتش را از دست بدهد، بر باد میرود. من به جملهی خداحافظی مادر بزرگم ایمان داشتم. شک ندارم که بر میگردی. و حال این جمله در این دستمال جیبی تجلی یافته بود. و خجالت نمیکشم که بگویم این دستمال تنها کسی بود که در این اردوگاه از من مراقبت میکرد. و ابدا در آن شک ندارم، حتی همین امروز هم. (ص.۸۹)
مهوش خرمیپور مترجم این اثر به فارسی در مقدمهای، از غنای زبان آلمانی سخن میگوید که در زمینه شعر و ادب به خوبی خود را به رخ میکشد. او به کاربرد خاص این زبان در قلم هرتا مولر نیز اشاره میکند: داشتن معانی گوناگون اغلب واژههای آلمانی و دگرگون شدن مفهوم یک واژه با برداشتن پسوند و پیشون بوند آن، دست شاعر و نویسنده را در بازی با واژه ها باز میگذارد و خانم هر تامولر نیز با بهره بردن از این ویژگیها، آموختن احساس شرقی که در زبان آلمانی کمتر یافت میشود و نیز استفاده جابه جا از مفهوم یا واژههایی از اشعار، مجموعه ای چنین زیبا را پدید آورده که جایزه ی ادبی سال ۲۰۰۹ را به حق از آن خود نموده است.
وی خصوصیت دیگر مولر را «ساختن واژههای نو که در زبان آلمانی وجود خارجی ندارند»، دانسته که همین امر ترجمه و برگردان آثار این نویسنده را به فارسی دشوار کرده است.
نفس بریده در پاییز امسال به چاپ پنجم رسید. کتابسرای تندیس آن را در ۳۴۴ صفحه و شمارگان ۵۰۰ نسخه منتشر کرده است.