به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد ، بیست و ششم مردادماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به کشور است، روزى به یادماندنى از روزهاى تلخ تاریخ انقلاب اسلامى و روزهای شیرین که یادآور ورود آزادمردان دلاورى است که سالها اسارت و دور از وطن را با طعم شکنجه و رنج چشیدهاند.
روز دلاورمردانی که در میدانهاى نبرد حق علیه باطل، شجاعانه افتخار آفریدند و پای اهداف و آرمانهای امام راحل(ره) ماندند و پا پس نکشیدند. اسرای مظلومی که صبر و استقامتشان در این راه کم از جهاد و شهادت در راه خدا ندارد، مردانی که با تحمل شکنجههاى شدید روحى و جسمى، معناى صبر را عیان ساختند و شجاعت را برای جهانیان معنا کردند.
آزادگان سرافراز کشورمان بیهیچ ترسی پا به میدان جنگ گذاشتند و شجاعانه ایستادگی کردند با اینکه میدانستند ممکن است اسیر، مجروح، شیمیایی و شهید شوند، اما باز هم به عشق و اعتقاد به حرفها و آرمانهای امام (ره) و خودشان ایستاند و مقاومت کردند.
آرمانها و اهداف نگذاشت تسلیم شویم
به سراغ یکی از آزادههای استان چهارمحال و بختیاری رفتیم، طهماسب آقایی، زاده سال 1343 در لردگان است، برای گفتوگو با آن همراه شدیم و پای صحبتهای این آزاده سرافزار استان نشستیم.
طهماسب آقایی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در شهرکرد، با اشاره به اینکه تنها راه ما در دوران اسارت اتکا به خداوند بود، اظهار داشت: سال 1365بود که با ایمان و اعتقاد به حرفهای امام (ره) راهی جبهه شدم و دو سال در جبهه مقاومت کنار همرزمان و دوستان خود در برابر دشمن ایستادگی کردیم.
وی در ادامه با بیان اینکه سال 1367 بود با حملات دشمن به سنگرمان همراه چند تن از همرزمانم اسیر شدیم، افزود: قبل از ورود و بردن ما به اردوگاه اسرا در میان راه توقفهای زیادی شد، طول مسیر را با کابلها و شلاق از ما پذیرایی میکردند تا در نهایت به بغداد رسیدیم.
این آزاده استان میگوید: بعد از رسیدن به اردوگاه ما را چند روزی در یک انبار بزرگ بدون آب و غذا زندانی کردند، وضعیت بهداشت و معیشت اسرا واقعا اسفناک بود و به سختی میشد دوام آورد، تعدادی از دوستان ما در این راه شهید شدند و پیکرها بینام و نشان دفن شد.
آقایی با اشاره به اینکه سختیهای زیادی در دوران اسارت کشیدیم اما آرمانها و اهدافمان نگذاشت تا پا پس بکشیم و همراه و همسو عراقیها شویم، تصریح کرد: در زمان اسارت مجروحیتی نداشتم اما بعد از اسارت دچار مشکل شدم و در حال حاضر جانباز 25 درصد هستم.
وی با اشاره به یکی از خاطرات کوتاه دوران اسارتش، بیان میکند: فرمانده اردوگاه که همشهریمان بود را عراقیها به انفرادی و زندان انداخته بودند، در اسارت حتی نماز خواندن هم جرم بود و بابت این کار مورد حمله و ضرب شلاق قرار میگرفتیم اما با این حال دست از عبادت برنمیداشتیم و برای فرمانده اردوگاه نیز با تمام سختیها و خطرات آب و غذا میرساندیم، اسرا با اینکه میدانستند اگر عراقیها بفهمند آب و غذای آنها را هم قطع میکنند و یا آنها را میزنند، باز هم دست از کمک به یکدیگر بر نمیداشتند.
این آزاده استان در پایان خاطرنشان کرد: با تمام سختیها و شرایطی که بود دوام آوردیم و پای اهدافمان ماندیم و بعد از تحمل اسارت در اردوگاههای عراق به کشور بازگشتیم و با استقبال گرم مردم روبهرو شدیم.
انتهای پیام/7540/ح