به گزارش خبرآنلاین، در تحلیل نیویورک تایمز آمده است:
تکنوکراتِ غربی، رهبر پوپولیست، رئیس جمهورِ زمان جنگ، اینها همگی القابی هستند که اشرف غنی در دوران حضور خود در قدرت به عنوان رئیس جمهور افغانستان، به نوعی آنها را یدک میکشید. با این همه، وی پس از فرار از کابل پایتخت افغانستان در اواخر هفته گذشته، تبدیل به یک رهبر ورشکسته و ناکارآمد شد که فرار عجولانه وی از کابل، روندِ آرام انتقال قدرت به طالبان را از بین برد و عملا مردم را در مواجهه با ناآرامیهای مرگبار و عدم قطعیتهای وحشتناکِ حاکمان احتمالیِ آتی افغانستان، تنها گذاشت.
تا روز دوشنبه گذشته، حتی مشخص نبود که اشرف غنی کجاست و قرار است در کجا بماند. مشاوران و دستیاران نزدیک وی هیچکدام در دسترس نبودند. برخی گزارشها حاکی از این بودند که وی به ازبکستان یا تاجیکستان و یا شاید عمان رفته است. حتی صحبتهایی دال بر این وجود داشت که عربستان سعودی با اعطای پناهندگی به وی موافقت کرده و شایعههایی نیز وجود داشت که میگفتند وی با حدودا ۲۰۰ تن از همکاران و وزرا و نمایندگان پارلمان افغانستان، همراهی میشده است. در این رابطه حتی گزارشهایی منتشر شد که اشاره داشتند اشرف غنی با چندین محموله پُر از پول از افغانستان خارج شده است. جدای از اینها گمانه زنیهای مختلفی در مورد نقش احتمالی آمریکا در خروج اشرف غنی از افغانستان نیز مطرح شد.
بدون تردید فرار اشرف غنی از افغانستان، یک چرخش ننگین برای وی بود. اشرف غنی دارنده مدرک دکترا از دانشگاه کلمبیا بود که بسیاری وی را با یکی از کتاب هایش یعنی "اصلاح دولتهای ورشکسته" میشناختند. با این همه، اشرف غنی در دوران حضور خود در قدرت، به جای اینکه افغانستان را اصلاح کند، به همان شیوهای که بر کشورش حکومت میکرد، آن را ترک کرد: وی فردی جدا از همه بود و صرفا توسط شماری از مشاوران که گفته میشود در جریان خروجش از افغانستان او را همراهی کرده اند، احاطه شده بود.
دولت اشرف غنی خیلی زود از بین رفت و هزاران شهروند هراسان در کابل پایتخت افغانستان به سمت فرودگاه این شهر هجوم بردند تا شاید بتوانند از افغانستان فرار کنند. فرودگاهی که عملا تنها راه ارتباطی افغانستان با جهان خارج بوده است. با این حال بر خلاف اشرف غنی، بخش زیادی از مردم افغانستان این شانس را نداشته اند که بتوانند سوار هواپیما شده و از افغانستان فرار کنند. شماری از آنها نیز بر اثر ازدحام جمعیت و دیگر حوادث، جان خود را از دست دادند.
اشرف غنیِ ۷۲ ساله، در یک پُست که در شبکههای اجتماعی قرار داده، از تصمیم خود دفاع کرده و اینگونه استدلال کرده که «اگر در کابل مانده بودم، شمار زیادی از هموطنانم شهید میشدند و کابل نابود میشد.» با این حال، منتقدان، تصمیمِ اشرف غنی را نوعی از خودخواهی وی در نجات خودش ارزیابی میکنند. آنها معتقدند ناکارآمدیهای اشرف غنی بوده که در نهایت راه را برای طالبان و فتح راحت افغانستان به دست این گروه هموار کرده است.
در این رابطه "سعد محسنی" سرمایه دار مشهور افغانستان و رئیس شبکه تلویزیونی طلوع این کشور میگوید: «مردم در ۱۰۰ سال آینده، بر قبر اشرف غنی تُف خواهند کرد.» سعد محسنی در کنار حامد کرزای رئیس جمهور سابق افغانستان در زمره افرادی بودند که در تلاش بودند تا از طریق راهکارهای سیاسی و مسالمت آمیز، مانع از فتح توام با خشونتِ کابل توسط طالبان شوند. با این حال تلاشهای آنها پس از آنکه خبر فرار اشرفغنی منتشر شد، با شکست رو به رو گشت. سعد محسنی میگوید: «اشرف غنی یک بزدل است. اقدامِ او در فرار از افغانستان بحرانی را ایجاد کرد که ما اکنون در آن گرفتار شده ایم. آنچه اخیرا در فرودگاه بین المللی کابل رخ داد و با کشته شدن شهروندان افغان همراه بود، همه و همه نتیجه اقدامات اوست.» یکی از وزرای سابق اشرف غنی نیز در این رابطه با صراحت میگوید: «من دوست دارم بدانم که وی با این خیانتی که در حق مردم خود کرد، تا چند سال میتواند زندگی کند.»
دوران حضور اشرف غنی در قدرت، تا حد زیادی بازتاب دهنده تلاشهای شکست خورده بین المللی جهت تبدیل افغانستان به یک دولت مدرن با برگزاری انتخابات منظم در آن، و همچنین برخورداری این کشور از یک نظامِ مالی غربی و همچنین ایجاد یک ارتش به سبک آمریکایی بود. اشرف غنی به تمام معنا تکنوکرات بود امری که وی را در سالهای پس از سال ۲۰۰۱، به یک وزیر اقتصاد موفق برای افغانستان و همچنین محبوبِ کشورهای غربی تبدیل کرد. هنگامی که وی در جریان انتخابات پُرمناقشه ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ افغانستان پیروز شد، بسیاری امید داشتند که وی افغانستان را از شر وجود فساد گسترده در این کشور، خلاص خواهد کرد.
تکنوکراتِ تندخوی فاسدی که بزدله از افغانستان فرار کرد و ننگ خیانت را در کارنامه اش ثبت کرد. یک چهره سرشناس می گوید: مردم در ۱۰۰ سال آینده، بر قبر او تُف خواهند کرد.»
خودِ اشرف غنی نیز تاکید داشت که وی با یک رویکرد علمی و تحلیلی میتواند بر قرنها اختلافات قومی، تفرقه و دشمنی طوایف مختلف افغانستان با یکدیگر غلبه کند. با این حال، او در زمانهایی رویههایی پوپولیستی نیز اختیار میکرد. وی گاهی نسبت به مداخله آمریکاییها در امور کشورش انتقادات سختی را مطرح میکرد و گاهی همان جنگ سالارانی را در آغوش میکشید که معتقد بود اگر افغانستان میخواهد رشد کند، باید از شر آنها خلاص شود.
با این همه، با گذشت زمان و پس از آنکه وی نتوانست دولت خود را با عقل و منطق اداره کند و آشوب در افغانستان افزایش یافت، اشرف غنی خود را در کاخ ریاست جمهوری افغانستان به نوعی محبوس کرد. توانمندیهای علمی اشرف غنی عملا در دوران حضورش در قدرت نتوانستند به وی کمکی کنند و وی نتوانست افغانستان را به ست صلح و وحدت رهنمون کند. تمایل ذاتی اشرف غنی به سخنرانی کردن نیز وضعیت در افغانستان را بهتر نکرد.
اشرف غنی ارتش افغانستان را فراموش کرد و سربازانش را در میدان جنگ تنها گذاشت. اینطور به نظر میرسد که ارتش افغانستان صرفا یک ظاهر بود و با پیشرویهای طالبان به راحتی فروپاشید. او با فرماندهان جنگی که میتوانستند برای افغانستان به خوبی بجنگندند، با تحقیر رفتار میکرد. آنها نیز وقتی با تهاجم طالبان مواجه شدند، کمترین کاری برای حراست از دولت و ملت افغانستان انجام ندادند. اشرف غنی پُستهای امنیتی و ساختار نظامی افغانستان را نه با افراد متخصص، بلکه با انسانهایی پُر کرد که صرفا به او وفادار بودند. منتقدان، اشرف غنی را متهم میکنند که در مقام یک افغانستانیِ پشتونِ، دیگر گروهها و قومیتهای افغانستان را بیگانه میشمرد و آنها را در قدرت به کار نمیگرفت. وی قویا به گزارشهای مکرر وقوع فساد در دولتش پُشت میکرد و به آنها توجهی نداشت. او با این کار خود عملا به فساد اجازه داد تا در افغانستان رشد قابل توجهی کند. همان پدیدهای که اشرف غنی بارها متعهد شده بود تا آن را در افغانستان ریشهکن کند.
جدای از همه، اشرف غنی در عرصه حکمروایی افغانستان فردی تندخود بود. وزرای کابینه افغانستان وی را رئیسجمهوری توصیف میکردند که مدام در جلسات دولت داد و فریاد میکرد و به صراحت آنهایی را که به کار با آنها نیاز داشت، تحقیر مینمود. "سعید خالد" وزیر اقتصاد سابق افغانستان میگوید که «اشرف غنی، افغانستانی را در ذهن داشت که هر روز در گزارشهای خلاصه وارِ خود آن را مطالعه میکرد. بسیاری از افراد از ترس اینکه مبادا از سوی وی مورد خنده و تحقیر قرار گیرند، دیدگاهها و ایدههای خود را به زبان نمیآوردند و عملا دور و برِ او پر شده بود از افرادی که صرفا یا به وی وفادار بودند یا خیلی فاسد بودند.»
اشرف غنی برای اینکه مساله محبوبیت خود را نیز حل کند، راه حلی را در پیش گرفت و آن، شخصی سازی قدرت و ایجاد تصویری مثبت از خود در شهرهای مختلف افغانستان (بواسطه تبلیغات) بود. به طور خاص افراد میتوانستند تصاویر اشرف غنی را در هر کجای کابل پایتخت افغانستان ببینند. اشرف غنی سعی داشت خود را در مقام دانایِِکل برای مردم افغانستان تصویرسازی کند. فردی که میتواند بهترین تصمیمات را برای مردم افغانستان بگیرد.
در پایان باید به مصاحبهای که وی در سال ۲۰۱۶ با شبکه بی بی سی و در واکنش به فرار هزاران افغان از کشورشان جهت مهاجرت به اروپا داشت اشاره کرد. وی در این رابطه میگوید: «این افراد با این اقدام خود عملا خانواده هایشان را فقیر میکنند و آینده افغانستان را تضعیف مینمایند.» او در ادامه میگوید: «من با این افراد هیچگونه حس همدردی ندارم.» اکنون و در سال ۲۰۲۱، خودِ اشرف غنی کشورش را با هزاران حرف و حدیث ترک کرده و عملا آن را در هرج و مرج و آشوب رها کرده است.
منبع: پایش آمریکا
311311