بهگزارش ایسنا، شاید این قصور از من خبرنگار بوده که تاکنون یادآور زحمات این عزیزان در این برهه تلخ روزهای کرونایی نبودهام ، شاید هم باید این کوتاهی را به گردن صفحات تقویم انداخت که هیچ روزی را به نام این عزیزان در دل خود ثبت نکرده است.
به دنبال شماره تلفنش میگردم و طی مدت کوتاهی از طریق تماس با جاهایی که احتمال داشتن شماره تلفنش را داشته باشند شماره همراهش را مییابم. در حالیکه لپ تاپ روی میز را خاموش میکنم و هنوز برای مصاحبه با وی مردد هستم، سوألاتی را که در ذهنم بازی میکنند تیتروار بر روی کاغذ یادداشت میکنم.
شماره همراهش را نگاهی میاندازم زیر لب شماره را تکرار کرده و دل به دریا زده و به او زنگ میزنم، کسی از آن سوی خط با صدایی مهربان پاسخم را میدهد. خودم را معرفی و به این ترتیب وقت مصاحبه را با وی هماهنگ میکنم و بعد از ساعتی روانه محل مصاحبه در آرامستان شهر میشوم .
به اینجا که پا میگذاری احساسی مبهم از جنس غربت در سراسر وجودت تار میتند، اینجا گویی بزرگ میشوی به اندازه یک فیلسوفی که در مییابد باید تا زود دیر نشده قدر همدیگر را دانست،باید به یکدیگر عشق ورزید و با هم مهربان بود باید زیبا زیست و مهربانی را به یکدیگر هدیه داد چرا که لحظهها از آن که فکر میکنیم کوتاهتر است .
در همین افکار هستم که خانم و آقایی را در محل قرار منتظر میبینیم. آقای حیدری خود و همسرش را معرفی میکند بعد از سلام و احوالپرسی، ابتدای امر مصاحبهام را با آقای حیدری آغاز میکنم.
علی اشرف حیدری این غسال ۷۰ ساله میگوید: از چهار سال پیش بهدلیل ثواب معنوی به همراه همسر خود به شغل غسالی مشغول شدهایم اصالتا اهل یکی از روستاهای اسدآباد به نام میوله هستم و قبل از غسالی دارای شغل آهنگری و شغل آزاد بودهام.
وی با بیان اینکه در شهر اسدآباد بنده و همسرم تنها غسال و غساله شهر هستیم، میافزاید: از اینکه مردم مرا با شغل غسالی میشناسند و به شغل غسالی مشغولم به دلیل ثواب معنوی آن و به دلیل اینکه جامعه به هر شغلی نیاز دارد هیچگاه ناراحت نشدهام و شغل خود را از کسی نیز پنهان نکردهام.
حیدری تصریح میکند: از دو سال پیش با شیوع ویروس منحوس کرونا و فوتیهای کرونایی و با وجود استرس کار ، دست از این کار نکشیدم ، ترس از بیماری طبیعی است اما اگر قرار باشد بترسیم و این کار را نکنیم اموات مسلمانان روی زمین خواهد ماند.
این غسال اسدآبادی اظهار میکند: آنچه که باعث شد وظیفه تغسیل اموات کرونایی را برعهده بگیرم احساس تکلیف شرعی در حفظ حرمت اموات مسلمان و اطاعت از امر مقام معظم رهبری بود که فرمودند باید به بهترین شکل ممکن به اموات مسلمین خدمت شده و اموات کرونایی باید غسل داده شوند.
وی ادامه میدهد: در لحظه تغسیل، تدفین و تطهیر میت، خواه ناخواه احساس غم به انسان دست میدهد و اینجا به این حقیقت میرسی که تنها خداست که میماند و تنها آنچه که از هر انسان در این دنیا به یادگار خواهد ماند خاطرات خوب و بد وی در بین مردم است .
حیدری در حالیکه به نقطهای خیره شده با مکثی پر از بغض میگوید: دیدن فوتیهای جوان و کودک از همه لحظههای تطهیر و تغسیل اموات برایم غمانگیزتر و ناراحتکنندهتر است.
وی با بیان اینکه جنازههای کرونایی در طی این دو سال بیشتر مرا متأثر کرده است، یادآور میشود: در این مواقع آنچه که به ذهنم در مورد جنازههای کرونایی در هنگام تغسیل و تدفین خطور میکند این است که شاید با رعایت موارد ساده و کوچک پروتکلهای بهداشتی و عدم عادیانگاری امروز نباید گذرش به اینجا به این سکوی سرد غسالخانه میافتاد و حالاها باید زندگی میکرد .
حیدری اضافه میکند: غربت این اموات کرونایی حس سنگین خاصی را به من القاء میکند، نوع دفن شدنشان، نوع تحویل گرفتن آنها و اینکه کسی آنها را تا لحظه دفن شدن همراهی نمیکند، امواتی که با غربت تحویل غسالخانه میشوند.
وی با بیان اینکه در شستن اموات کرونایی موارد بهداشتی را با احتیاط بیشتری انجام میدهیم، میگوید: اوایل همزمان با شیوع کرونا و حساسیت انتقالی که این ویروس دارد، آمادگی لازم را نداشتیم و نمیدانستیم چگونه باید عمل کنیم که پس از مدتی دستورالعملهای بهداشتی لازم ابلاغ و طبق الگویی که از سوی کارشناسان بهداشت ارائه شد، شستوشوها هم انجام گرفت.
حیدری تغسیل و تدفین کودک کرونایی ۴ ساله و بیتابی پدر و مادر کودک بهخاطر جگرگوشه از دست رفتهشان را یکی از غمبارترین و بدترین خاطرههای خود میداند و تصریح میکند: کودکی که باید صدای خندههایش فضای کاشانه گرم پدر و مادر جوانش را روشنایی میبخشید، آن روز بر سکوی سرد غسالخانه خفته بود بدجور دلم را سوزاند و اندوهگینم کرد و تا مدتها حال عجیبی از آن صحنه داشتم و هنوز هم یاد آن قلبم را گویی با نیشتری میخراشد و این اتفاق بدون شک با پرهیز از دورهمیها هیچگاه رخ نمیداد .
وی با بیان اینکه با شغل غسالی مرگ را از نزدیک لمس میکنم و همین امر موجب میشود که در امور روزانهام بیشتر دقت کنم، ،یادآور میشود: کار در غسالخانه موجب میشود انسان بیشتر به یاد مرگ باشد و از این حقیقت زندگی غافل نشود ضمن اینکه یاد مرگ انسان را علاوه بر یاد خدا و خودسازی به توجه و دقت هر چه بیشتر به اعمال خود معطوف میکند .
این غسال اسدآبادی ادامه میدهد: به خاطر سختی کار و مشکلاتی که تغسیل و تدفین اموات کرونایی دارد، یک نوع آرامش درونی نصیبم میشود و خوشحالم که در مقابله با این بیماری توانستهام بر اساس تواناییام خدمت کنم.
حیدری با اشاره به وضعیت کرونایی موجود، تأکید میکند: هرگاه که هر آشنا و غریبهای را میبینم، ملتمسانه اصرار و تمنا بر رعایت پروتکلهای بهداشتی و پرهیز از دورهمی و شرکت در تجمعات را دارم و از شما هم درخواست میکنم صدای مرا به مردم برسانید که مراقب خود و خانوادههای خود باشند و برای یک ساعت تفریح و دورهمی با عادیانگاری شرایط موجب داغدار شدن و گرفتار شدن خانواده خود و یا دیگران نشوند و این توصیه و نصیحت ما را به سُخره نگیرند چرا که کرونا به راستی که رحم ندارد و ما بیرحمی کرونا را اینجا از نزدیک میبینیم و لمس میکنیم .
وی با بیان اینکه بنده دارای چهار فرزند هستم، اضافه میکند: از زمان شیوع کرونا ضمن رعایت پروتکلهای بهداشتی از حضور در هرگونه تجمعات و دورهمیها به خاطر خانواده خود و دیگران پرهیز میکنم و از طریق تلفن جویای احوالات اقوام و بچههایم میشوم چرا که اینجا هر روز درد از دست دادن عزیزان بسیاری را میبینیم .
حیدری در ادامه با بیان اینکه برای فوتیهای کرونایی نیز تمامی آداب شرعی میّت مسلمان را دقیق رعایت میکنیم، اظهار میکند: با توجه به شرایط کرونا از ساعت ۴ بعد ازظهر با رعایت پروتکلهای بهداشتی نسبت به تغسیل و تطهیر میت در غسالخانه شهر اقدام شده و برای جلوگیری از تجمع بستگان و آشنایان در خاکسپاری میت بعد از اذان صبح تا قبل از ساعت هشت مراسم خاکسپاری میت با حضور تعداد محدودی از خانواده متوفی انجام میشود، ضمن اینکه اموات روستاها در هر ساعت که تحویل غسالخانه داده شود کارهای تغسیل انجام میگیرد.
وی با اشاره به اینکه مراسم خاکسپاری فوتیهای کرونایی با نظارت دانشکده علوم پزشکی بهمنظور نظارت دقیق بر انجام دفن میت کرونایی بر اساس شیوهنامههای بهداشتی انجام میشود، ادامه میدهد: برای تغسیل میت سدر و کافور و کفن توسط شهرداری و سایر موارد از جمله ماسک، دستکش و حوله توسط صاحب میت تهیه و در اختیارم قرار میگیرد .
حیدری در پاسخ به این سوأل که تاکنون چند فوتی کرونایی را تغسیل و تدفین کرده است؟، خاطرنشان میکند: عدد دقیقی از تعداد جنازههای کرونایی تغسیل و تدفین شده ندارم اما به نظرم حدود ۲۴۷ فوت شده کرونایی و مشکوک به کرونا را شسته باشم .
وی اظهار میکند: تمامی موارد پروتکلهای بهداشتی در شستن جنازه کروناییها انجام میگیرد و در انجام موارد پروتکلهای بهداشتی دقت کامل را دارم، به همین دلیل میزان استرسم از بیماری به نسبت گذشته کمتر شده است.
حیدری با بیان اینکه متأسفانه برخی مردم کرونا را جدی نگرفتهاند و هنوز زندگی عادی خودشان را دارند، خاطرنشان میکند: با وجود تأکید بر پرهیز از تجمعات در مراسم ختم و خاکسپاری بیماران کرونایی و دفن فوتیهای کرونایی قبل از ساعت هشت صبح اما شاهدیم که مردم نسبت به این موارد توجهی ندارند و در مراسم خاکسپاری بیش از ۵۰۰ نفر آشنا و بستگان در بهشت زهرا حضور مییابند که به آنان بهدلیل جلوگیری از تجمع و رعایت پروتکلها اجازه ورود داده نمیشود .
وی در ادامه در حالیکه لبخند گلایهآمیزی بر لب دارد، بیان میکند: غسالان تنها قشری هستند که از آنان یادی نمیشود و در ایام کرونا تنها کسانی بودند و هستند که در خط مقدم تدفین و خاکسپاری اموات کرونایی کسی از آنان طی این دوسال نامی نبرده است، اگر چه ما برای رضای خدا این کار را انجام میدهیم و انتظاری هم نیست و تنها از خداوند سلامتی همه مردم و دفع این بیماری منحوس را خواهانیم .
حیدری در پاسخ به این سوأل که میزان حقوق ماهیانهتان چقدر است؟ تصریح میکند: ماهیانه یک و نیم میلیون تومان بنده و یک و نیم میلیون تومان همسرم حقوق دریافت میکنیم که البته با شرایط موجود این میزان دریافتی پاسخگو امورات زندگی نیست.
وی با بیان اینکه از شغل خود راضی هستم و فرزندانم نیز با شغل من و همسرم مشکلی ندارند و هر یک از فرزندانمان بحمدالله ازدواج کردهاند، میافزاید: رفتار اجتماعی مردم و همسایگان، بستگان و آشنایان با من و همسرم خیلی خوب بوده و همه به ما احترام میگذارند و تاکنون کسی به واسطه شغلمان به ما ایراد نگرفته که چرا غسال شدهاید، ضمن اینکه به شغلم افتخار میکنم و دوست ندارم کارم را تغییر دهم .
این غسال اسدآبادی اظهار میکند: در دوران کرونا بیشتر احساس میکنم که کار مفیدی برای مردم انجام میدهم، الان هم به این مسئله راضی هستم و الحمدلله خدا هم به من بچههای خوب و صالحی عطا کرده که همین از این دنیا برای من بس است.
وی در ادامه بیان میکند: اولین بار پنجاه سال پیش در غسالخانه شهر هر از چند گاهی برای تغسیل به غسال شهر کمک میکردم بنابراین با این شغل از خیلی وقت پیش آشنا بودم .
حیدری با بیان اینکه صبحها از ساعت ۵.۳۰ تا ۹ صبح و بعد ازظهر از ساعت ۱۶ تا ۲۲ شب در غسالخانه شهر فعالیت دارم، میگوید: در بعضی از روزها حدود هشت تا ۱۰ میت برای تغسیل به غسالخانه شهر تحویل میشود و در برخی از روزها هم هیچ موردی از میت در شهر که به غسالخانه تحویل شود، نداریم که آن روز از اینکه امروز حال مردم شهرم خوب است خدا رو شکر میکنم .
وی در رابطه با تعداد روزانه کروناییهای تحویل شده به غسالخانه شهر برای تغسیل نیز میافزاید: در رابطه با فوتیهای کرونا و مشکوک به کرونا هم همینطور بوده برخی از روزها یک تا دو سه مورد فوتی کرونا برای تغسیل داریم و برخی از روزها هم موردی از فوتی کرونا نداریم که در این مواقع هم واقعاً از ته دل خوشحال میشوم و برای همه مردم آرزوی حال خوب دارم .
مهری نوروزی همسر آقای حیدری هم در ادامه این گفتو گو با بیان اینکه دارای ۵۰ سال سن هستم و به همراه همسرم از چهار سال پیش به عنوان غساله آرامستان شهر اسدآباد در حال فعالیتم ، اظهار میکند: من و همسرم دارای چهار فرزند هستیم که هر یک از آنان ازدواج کردهاند و اکنون به اتفاق همسرم به تنهایی زندگی میکنیم و علاوه بر شغل غساله بودن به امر خانه داری نیز مشغولم.
از خانم نوروزی درباره غمگین بودن شغلش میپرسم وی با اشاره به اینکه ما هم از دیدن اموات متأثر میشویم، خاطرنشان میکند: گاهی اوقات حتی برای برخی از اموات که برای تغسیل به اینجا میآورند گریهام میگیرد و حتی بالای سرشان شده که گریه هم کردهام اما اینجا به مرور زمان یاد گرفتهام که خود را کنترل کنم.
خانم نوروزی تغسیل فوتیهای کرونایی را از دردناکترین خاطرات خود در این مدت چهار سال دانست و تصریح میکند : نوعروس ۳۰ سالهای که بر اثر کرونا فوت کرده بود و تغسیل وی برعهدهام بود از جمله خاطرات غمانگیزی است که هیچگاه فراموش نکردهام و هنگام شستن جنازهاش گویی تمام غمهای دنیا بر سرم آوار شده بود .
وی همچنین تغسیل کودکان و افراد جوان را یکی از بدترین و تلخترین لحظات در کار خود میداند و میگوید: قبل از اشتغال به غسالی در روستایمان نیز هر از چند گاهی نسبت به تغسیل و تطهیر اموات اقدام میکردم ،بنابراین مشکلی با این کار نداشتم .
این غساله اسدآبادی در ادامه با بیان اینکه این شغل موجب شده که مرگ را باور داشته باشم و آن را از رگ گردن هم به خود نزدیک بدانم، تصریح میکند: کسی به اندازه غسالان قدر زندگی را نمیداند چرا که اینجا دیدن هر روزه فوتیها موجب میشود که واقعاً به کوتاهی زندگی پی ببریم .
وی همچنین با اشاره به شرایط کرونا میگوید: از مردم میخواهم پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند و رعایت پروتکلهای بهداشتی را با سهل انگاریهای خود شوخی نگیرند .
شاید بازگو کردن تجربه دیدن و لمس کردن مرده برای بسیاری از افراد تلخ و ناممکن باشد اما غساله اسدآبادی غسالخانه را معدنی از تجربه میداند و توضیح میدهد که کار در این مکان معدنی از تجربههایی است که عمدتاً تلخ هستند ولی بهترین تجربه و درسی که از این کار برایم مانده است فناپذیری دنیای مادی و بی اهمیت بودن آن است.
در حین همین صحبت ها هستیم که تلفن همراه آقای حیدری زنگ میخورد و از آن سوی خط به آقای حیدری اطلاع میدهند دو فوتی کرونایی در راه تحویل به غسالخانه است گویی که خانم نوروزی از نگاه همسرش صحبتهای آن سوی خط را خوانده باشد در حالیکه حلقهای از اشک در چشمانش بسته شده از همسرش سوأل میکند باز هم فوتی کرونایی ؟ و آقای حیدری به تأیید سوأل خانم نوروزی با غمی آکنده از بغض تنها سرش را تکان میدهد.
انتهای پیام