هرگاه صحبت از یارگیری استقلال به میان میآید ، ناخودآگاه یاد اتفاقات مهمی در این عرصه میافتیم که طی دهههای ۷۰ و ۸۰ برای آبیپوشان رخ داد و برخی بازیکنان بزرگ با شرایط عجیب و غریب پیراهن آبی را بر تن کردند. یکی از عوامل استقلالی شدن آنها، بهرام امیری بود. معاون اسبق باشگاه استقلال که سالیان متمادی وظیفه مدیریت امور نقل و انتقالاتی این باشگاه را برعهده داشت. اگرچه امیری این روزها در استقلال سمتی ندارد ولی بدون شک هنوز هم نکات بسیار مهم و ناگفتهای از آن دوران به یادگار در سینه خود حفظ کرده است . مواردی که حاضر شده در گفتگوی اختصاصی با خبرورزشی، قسمتهایی از آنها را پس از سال ها افشا کند.
*داریوش یزدانی تابستان سال ۷۷ به استقلال آمد. در آن زمان آقای فتحاللهزاده مدیرعامل بود و من همراه با آقای کامران منزوی پرونده را پیگیری میکردیم. یزدانی شیرازی بود و به همین خاطر رابطه خوبی با آقای منزوی داشت. با یزدانی صحبت کردیم و به او گفتیم اگر دلت میخواهد به اروپا بروی، با استقلال قرارداد ببند و از اینجا ترانسفر شو. دقیقاً همین اتفاق هم رخ داد. داریوش استقلالی شد و شش ماه بعد رفت بایرلورکوزن.
*علی موسوی را هم تابستان سال ۷۷ به استقلال آوردیم. موسوی ذاتاً استقلالی بود ولی باشگاه پاس تعصب بسیار زیادی روی او داشت. هر طوری بود او را راضی کردیم تا با استقلال قرارداد ببندد. مدتی پس از اینکه علی استقلال شد، برای یک کاری به باشگاه پاس رفته بودم. در آنجا سرهنگ مجتبی پیامبری سرپرست وقت تیم پاس من را به تیمسار ملاحی نشان داد و گفت" :این همان بهرام امیری است که علی موسوی را استقلالی کرد." در آن زمان هنوز رابطه دوستانه فراگیری با تیمسار ملاحی نداشتم و ایشان هم بلافاصله تا من را شناخت، با ناراحتی و تندی گفت" :دیگر کاری به کار بازیکنان پاس نداشته باش؛ حق نداری به بازیکنان من نزدیک شوی"!
*ادموند اختر سال ۷۳ به شکل کاملاً عجیب و غریبی استقلالی شد. در آن زمان باشگاه بهمن پول بسیار خوبی در فوتبال خرج میکرد و به ادموند یک حواله ماشین اپل به ارزش یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان داده بود. فراموش نمیکنم که رنگ ماشین هم بنفش بود ولی توانستیم او را راضی کنیم. در آن مقطع استقلال بازیکنان فراوانی را از آرارات گرفت . ادموند اختر، سرژیک تیموریان و فرد ملکیان. ژورس قازاریان را هم گرفتیم . هرگز فراموش نمیکنم پس از گرفتن این نفرات، وقتی به باشگاه آرارات رفتم بعضی از مسئولان این باشگاه به من میگفتند تو تیم ما را نابود کردی. یک بار سرژیک تیموریان خدابیامرز مرا دعوت کرد تا برای دیدن فوتبال برادرش به زمین رافی بروم . آندرانیک در آن زمان ۱۶ ساله بود و بلافاصله پس از اینکه فوتبالش را دیدم، آوردمش سر تمرین جوانان استقلال و او را در اختیار صمد مرفاوی گذاشتم.
*ماجرای استقلالی شدن رضا عنایتی در نوع خود بسیار عجیب و غریب بود. پرسپولیسیها با این بازیکن و باشگاه ابومسلم مذاکره کرده و به توافقات هم رسیده بودند ولی من ساعت ۹ شب به سوی مشهد مقدس پرواز کردم و از همان فرودگاه به باشگاه ابومسلم رفتم. اتفاقاً تیمسار ملاحی آنجا مدیرعامل بود و حالا دیگر همدیگر را کامل میشناختیم و رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم. مذاکرات با ملاحی تا ساعت چهار بامداد طول کشید و پس از گرفتن رضایت باشگاه، همراه با هدایتی مستقیم به فرودگاه رفتم. داخل فرودگاه مشهد دو بلیت به مقصد تهران خریدیم و ساعت شش و نیم صبح عازم تهران شدیم. از مهرآباد مستقیم به هیئت فوتبال تهران رفتیم و قرارداد رضا را بستیم. ما در حالی با عنایتی تمام کردیم که پرسپولیسیها ساعت ۱۰ صبح در داخل باشگاه خودشان با این بازیکن قرار داشتند ولی حدوداً یک ساعت قبل از قرار آنها، عنایتی بازیکن استقلال شده بود!
*قضیه مهدی هاشمی نسب که به بمب نقل و انتقالاتی فوتبال ایران معروف شد، در واقع از جایی استارت خورد که آقایان فتحاللهزاده، نظری جویباری و کامران منزوی و من در یک جلسه به این نتیجه رسیدیم که هاشمی نسب دل و جرات جدا شدن از پرسپولیس و پذیرفتن تبعات پس از آن را دارد به همین خاطر میتوانیم مسئله را دنبال کنیم. مهدی در آن زمان با پرسپولیسیها به مشکل برخورده بود و ما هم دقیقاً با استفاده از فرصت، توسط یک واسطه برایش پیغام فرستادیم که با سیگنال مثبتی از طرف او مواجه شد. حالا پس از گذشت ۲۱ سال از آن ماجرا با صراحت در خبرورزشی میگویم که هاشمی نسب میخواست قرارداد دوسالهای ببندد و تأکید داشت که ۳۵ میلیون تومان را نقد میگیرد. واقعاً نمیدانیم با چه مصیبتی چنین مبلغی را جور کردیم. ۳۵ میلیون در سال ۷۹ پول بسیار زیادی بود. هاشمی نسب این مبلغ را گرفت و با ما توافق کرد. پرسپولیسیها وقتی فهمیدند که کار از کار گذشته بود و من با آقای علی نظری و خود هاشمینسب در هیئت فوتبال برای ثبت قرارداد حضور داشتیم. برخی افراد بدون آنکه بدانند قرار است این پول خرج خرید چه بازیکنی بشود، در آن سال به ما کمک کردند.
*الان ۲۵ سال از این ماجرا گذشته ولی با صراحت به شما میگویم که کریم باقری و مهرداد میناوند با استقلال کاملاً توافق کرده بودند و من به عنوان یکی از مسئولان باشگاه در جریان امر بودم. ما باید بابت آقای باقری ۱۰ میلیون به باشگاه کشاورز پرداخت میکردیم و ۸ میلیون هم می دادیم تا پاس رضایتنامه مهرداد میناوند فقید را صادر کند ولی در سال ۷۵ چنین مبلغی را نداشتیم و باشگاه پرسپولیس وقتی در جریان قرار گرفت، مبالغ مذکور را پرداخت کرده و این دو بازیکن را گرفت. در آن مقطع شرایط مالی پرسپولیس به مراتب بهتر از استقلال بود.
*شاید تصور این مسئله برای هواداران کنونی فوتبال دشوار باشد ولی مهدی مهدوی کیا قبل از اینکه به پرسپولیس برود، با استقلال توافق کرده بود ما با مهدویکیا به توافق رسیده بودیم ولی همه چیز در هیئت فوتبال به خاطر مشکلات مالی باشگاه استقلال بهم خورد و پرسپولیس دوباره به لطف شرایط مالی خوبی که در دوران مهندس عابدینی داشت، توانست مهدویکیا را ببرد
*نظری جویباری شاهد این ادعای من است. هنگامی که علیرضا بیرانوند بازیکن تیم نفت تهران بود، او را به باشگاه استقلال آوردیم و توافقات لازم برای استقلالی شدن این سنگربان ملیپوش صورت گرفت ولی پرویز مظلومی سرمربی محترم وقت استقلال ترجیح داد به جای بیرانوند، مهدی رحمتی را برگرداند.