به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکتر عبدالله صلواتی، معاون فرهنگی و دانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم نوشت:
واقعه عاشورا و شهادت اهل بیت پیامبر(ص) از منظر ملاصدرا / نوشتاری از دکتر شریف لکزایی
معمولاً تصور میشود اخلاق با حدّ وسطهایی با نام فضیلت اخلاقی یا درست/ باید و نادرستها/ نبایدهای اخلاقی آغاز میشود و به پایان میرسد و این امور صفر تا صد زیست اخلاقی ما را سامان میدهند. در حالی که این موارد در تار و پود اخلاق حضور دارند اما همه اخلاق نیستند. به دیگر سخن: به صرف فضیلت اخلاقی، عمل فضیلتمندانه و اخلاقی یا زیست اخلاقی تمام عیار رخ نمیدهد. اجازه دهید با توضیح بیشتری این مسئله را پیگیری کنیم:
کنشگر اخلاقی را در نظر بگیرید که فضیلت اخلاقی شجاعت را داراست و تمایل دارد همواره از خود و مظلومان دفاع کند اما او فاقد فضایل عقلانیای چون ارزیابی دقیق، حساسیت نسبت به جزئیات، انصاف در ارزیابی ادلّه دیگران، انعطاف فکری، و بصیرت است یا او دارای رذایلی چون غرور و تعصب است که این رذایل مانع فعالیت و شکوفایی برخی از فضایل عقلانی میشوند. افزون برآن، خود این رذایل، دامنه شجاعت او را محدود و جهتدار میکند یا تصور کنید همین کنشگر به لحاظ روانشناسانه شخصیتی وابسته دارد و سعی میکند فضایل اخلاقیاش از جمله شجاعت را بیشتر برای کسانی که بدانها وابسته است اِعمال کند یا این کنشگر فاقد مهارتهای اخلاقی لازم برای اِعمال شجاعت باشد یا فرض کنید این فرد، امیدش را به زندگی از دست دهد یا امیدش تضعیف شود؛ امیدی که یکی از فضایل الهی است یا در نظر بگیرید که انگیزه لازم برای اِعمال شجاعت در این کنشگر وجود نداشته باشد یا او فاقد الگوی عینی در مدیریت شجاعت و وزن دادن بدان باشد.
شخص واجد "فرونسیس"، الگوی عینی اخلاق است.در همه این موارد و فرضها، کنشگر اخلاقی در این مثال نمیتواند به مثابه عملی فضیلتمندانه شجاعتش را در زمان و مکان و شرایط و موقعیت مناسب به کار برد و به معنای دقیق کلمه در این محور زیست اخلاقی برای او شکل نمیگیرد. بنابراین برای اخلاقی زیستن نیازمند این موارد هستیم: 1. فضایل اخلاقی؛ 2. فضایل عقلانی؛ 3. فضایل الهی؛ 4. سنخ شخصیتی مناسب؛ 5. منبع انگیزشی؛ 6. مهارتهای اخلاقی؛ 7. الگوی اخلاقی/ اقتدا به واجد فرونسیس. افزون بر آن، در زیست اخلاقی نیازمند هماهنگی میان این فضایل و موارد هستیم که با محوریت فرونسیس پیوند میان فضایل قابل تصور است.
بنابراین، فروکاست اخلاق به برخی از این موارد یا یکی از آنها تمهیدی برای فاصله گرفتن از زیست اخلاقی است.
آنچه در کربلا رخ داد حضور پر رنگ موارد هفتگانه یادشده است؛ با این توضیح که: امام حسین علیه السلام به مثابه انسان کامل و تجلی اعظم الهی و به تعبیری شخص واجد فرونسیس، در بحرانیترین شرایط و در یک موقعیت مرزی بسیار متفاوت، کربلا را به صحنه ظهور مکارم اخلاق و والاترین تجلی اخلاقی مبدل کرده است؛ حضور ولی خدا در موقعیت مرزی متفاوت، محور وصل فضیلتمندان و فضایل در کربلا شد.
کربلای 61 هجری که در آن، فضایل الهی چون ایمان و محبت و امید در اوج است و فضایل عقلانیای همانند ارزیابی دقیق، حساسیت نسبت به جزئیات، انصاف در ارزیابی ادلّه، پشتکار فکری، شجاعت فکری، و بصیرت در سخنان و رفتارها موج میزند. فضایل و منش اخلاقی و سنخ شخصیتی یاران امام و در رأس آنها فضایل اخلاقی امام و سنخ شخصیتی او زبانزد است و حضور امام و فضایل الهی، منبع انگیزشی قدرتمندی را خلق کرده است که یاران حاضرند هزار بار در راه امام حسین علیه السلام کشته شوند.
ارسطو میگوید حدّ وسط آنجاست که حکیم قرار دارد و حکیم و واجد فرونسیس است که میگوید حدّ وسط کجاست. به وِزان این سخن میتوان گفت: فضیلت آنجا است که امام حسین علیه السلام حضور دارد. به دیگر سخن: میتوان گفت: کربلای 61 هجری با محوریت امام حسین علیه السلام هم تفسیری متعالی از زیست اخلاقی به دست میدهد و هم با حضور هماهنگ موارد هفتگانهای که ذکر شد باشکوهترین صحنه اخلاقی را در تاریخ رقم میزند.
انتهای پیام/