«به شاخص بورس کاری نداشته باشند.» این توصیه ایمان مقدسیان، کارشناس حوزه بورس است. طبق گفته او وظیفه سیاستگذار این نیست که روی شاخص بورس حساسیت داشته باشد که این عدد کجا ایستاده است. مقدسیان در توضیح صحبتهایش میگوید که اگر سیاستگذار به این مساله حساسیت نشان بدهد در یک دام گیر میافتد و «مجبور میشود سیاستهایی را بر مبنای آن انجام بدهد» که شامل سیاستهای عامهپسند میشود. اینکه از ضرر مردم جلوگیری کند و چیزهایی از این دست اما «باید ادبیات صحبت کردن سیاستگذار با مردم تغییر کند و به آنها بگوید که بورس و سرمایهگذاری در آن ریسک دارد. یا اینکه از همان اول ابزاری را برای مثال در کنار صندوقهای دولتی منتشر کند که ضامن سرمایه مردم باشد.» وی در این بخش به این مساله مهم اشاره میکند که سیاستگذار نباید ذهنیت خود را «از کارهای زیربنایی و مهم به سمت اینکه جواب مردم و حرفهای گذشته را بدهد، ببرد.» در نهایت مقدسیان به این نکته اشاره میکند که شاخص بورس، همیشه خودش را با شرایط اقتصاد کلان ایران و دنیا دیر یا زود هماهنگ میکند و توضیح میدهد: «اگر شاخص بورسمان پایین مانده باشد، خودش در جهت بالا رفتن عمل میکند. اگر هم حباب داشته باشد هیچ مقامی نمیتواند آن را بالا نگاه دارد.» وی تاکید میکند فردی که در وزارت اقتصاد یا سازمان بورس مستقر میشود نباید به این فکر کند که شاخص بورس را در فلان رقم تحویل گرفتهام و باید خیلی بالاتر آن را تحویل بدهم، بلکه باید بگوید که «با شاخص کاری ندارد تا مردم خیالشان راحت شود که قرار نیست برای اینکه شاخص پایین نرود یا بالا برود» منتظر دخالتها باشند.
«اظهارنظرهای پیدرپی و بدون برنامهریزی، و واکنشهای افرادی که تخصصی در حوزه بورس ندارند نسبت به بازار و سرمایهگذاری در آن.» وقتی هر مسوول و نهادی درباره سرمایهگذاری در بورس یا آینده بازار صحبت میکرد، گاهی عدماطلاعرسانی در این حوزه و مسائلی از این دست از جمله موضوعاتی بود که در سالهای گذشته در حوزه بورس با آن روبهرو شدهایم. در رابطه با الگوبرداری از بورسهای دنیا توسط سیاستگذار، احسان رضاپور، کارشناس حوزه بورس میگوید، مهم است که مسوولان کشور «برای اعلام شاخصهای اقتصادی زمانبندیهای مشخصی داشته باشند.» به اعتقاد او این کار باعث میشود که شاخصهای اقتصادی «با ضابطه و قاعدهمند اعلام شوند که در نتیجه بازارها میتوانند «خودشان را منطبق کنند و به پیشواز انتشار اطلاعات بروند.» مسالهای که این کارشناس حوزه بورس به آن اشاره میکند، نتیجهاش میشود جلوگیری از انتشار اطلاعات بدون زمانبندی توسط افرادی که هیچ تخصصی در حوزه اقتصاد و بهخصوص بورس ندارند اما اظهارنظرهای آنها به واسطه سمت یا مسوولیتشان در کشور، اثر مستقیمی در روند بازار خواهد داشت. حالا رضاپور در مقایسه این شرایط با وضعیت کشورمان میگوید که در کشور ما «یا اطلاعات منتشر نمیشود یا دیرهنگام منتشر میشود یا زمانی که منتشر میشود، به نظر میرسد که با واقعیت فاصله معناداری دارد و در نتیجه سرمایهگذار بلاتکلیف و سردرگم میشود.» پس در نهایت از این الگو اینطور میتوان نتیجهگیری کرد که برای انتشار اطلاعات و اظهارنظر در حوزه بورس باید ضابطهای در نظر گرفت تا «صرفا اشخاص مشخصی در زمانبندیهای مشخص شده، اجازه اظهارنظر داشته باشند.»
زمانی که شاخص بورس در حال افت است، اکثر سهامداران خرد به تکاپو میافتند تا هرجور که هست سرمایه خود را از بازار خارج کنند. موضوعی که به اعتقاد رضاپور، کارشناس حوزه بورس باعث میشود «عمق ریزش بازار تشدید شود.» اما در بازار جهانی، سرمایهگذاری که در شرایط ریزش بازار قرار میگیرد به سمت تغییر رفتار در جهت خلاف بازار حرکت میکند و «از سودهایی که از محل افت سهمها در حال اتفاق افتادن است، تقاضاها را وارد بازار میکند و برای فروشهایش مجبور است خرید انجام بدهد، ولی در بازار ما این کار انجام نمیشود.» پیشنهاد رضاپور این است که فروشهای استقراضی در بازار کشور تقویت شود چرا که به اعتقاد او «میتواند باعث تقویت سمت تقاضا شود.» اما زمانی که این فروشها تقویت و واقعی شود، «فرصتهای نوسانی و احتمال برگشت بازار بیشتر و مانع ریزشهای عمیق و پرشتاب میشود.» بهروز شهدایی هم پیشتر گفته بود که «فروش استقراضی اگر در کشورمان راه بیفتد، اتفاقهای خوبی میافتد.»
حمید میرمعینی کارشناس حوزه بورس هم میگوید: «اگر قرار باشد شاخص کل بورس کشورمان نماینده اقتصاد کشورمان باشد، باید نحوه پذیرش شرکتها و صنایعی که در بورس و فرابورس و مخصوصا بورس پذیرش میشوند مبتنی بر انواع و اقسام صنایع و خدماتی باشد که در کشور ارائه میشود.» او در ادامه توضیح میدهد: «اما باید با نگاه به آینده و نگاه به صنایعی که میتوانند در آینده اثرگذار باشند این پذیرشها صورت بگیرد.» او پیشنهاد میکند که در ابتدا سازمان بورس و شرکت بورس باید به گونهای رفتار و سیاستگذاری کنند تا شاخص بتواند علائم و پیامهای درستی به تصمیمگیران اقتصادی بدهد.
دامنه نوسان هم از بحثهای همیشگی در بورس کشورمان است که جزو توصیههای بیبروبرگرد کارشناسان به سیاستگذاران در این حوزه است. حالا الگوبرداری از دامنه نوسان بورسهای دنیا از دیگر توصیهها برای سیاستگذاران کشور است. طبق گفته رضاپور، کارشناس حوزه بورس «وجود دامنه نوسان در بسیاری از مواقع باعث تشدید هیجان خرید و فروش میشود که گاهی تقاضاهای رفتار تودهای را تقویت و هیجان بازار را افزایش میدهد و این بیشواکنشها باعث میشود ما رفتارهای صعودی و نزولی غیرواقعی را در بازارمان تجربه کنیم.» اما اگر دامنه نوسان بزرگتری داشته باشیم، چه اتفاقی میافتد؟ «چه بسا سال گذشته شاخص تا محدودههای زیادی رشد نمیکرد و با حفظ شدن گردش مالی، بازار میتوانست نشاط خودش را حفظ و از خروج بخش زیادی از منابع بازار به واسطه قفل شدن و صفهای فروش، جلوگیری کند.» اما رضاپور در اینجا نکتهای را هم اضافه میکند و آن اینکه اگر هم سیاستگذار خواست که روزی دامنه نوسان را تغییر بدهد و آن را کم و زیاد کند باید از حالا و قبل از وقوع، تدابیری برای آن مقطع خاص در نظر بگیرد، نه اینکه بدون هماهنگی، توضیح، شفافسازی و ارائه دلیل دست به چنین اقدامی بزند. این کارشناس حوزه بورس در صحبتهایش به سیاستگذار اینطور توصیه میکند که ما در کشورمان «از دامنه نوسان به عنوان یک ابزار کنترلی استفاده میکنیم اما باید بدانیم که وظیفه نهاد سیاستگذار محدودیت نیست.» اما بازار تخصیصی یکی دیگر از توصیهها برای سیاستگذار در دوره جدید شروع فعالیتش است. به گفته رضاپور «بازار باید طوری مدیریت شود که سرمایهها به سمت صنایع و شرکتهایی برود که وضعیت بهتری دارند.» او به این مساله اشاره میکند که اگر بازار سرمایه و بازار ثانویه پررونقی نداشته باشیم طبیعتا تامین مالی بازار اولیه هم نمیتواند در رونق باشد. میرمعینی، دیگر کارشناس حوزه بورس هم درباره دامنه نوسان میگوید که مساله بحث اصلاح ساختار بازار و دامنه نوسان است و توضیح میدهد: «واقعیت این است در مقاطع مختلف به صورت تجربی دیدهایم که رفتار تودهای که بر اساس صفهای خرید و فروش ایجاد میشود آثار زیانباری خواهد داشت و به دور از تحلیل هم خواهد بود.» به گفته وی افرادی که تازهوارد هستند، وارد سهمهایی میشوند که صف خرید داشته باشد، فارغ از اینکه بدانند سودآوری آن شرکت چیست و آینده شرکت چه خواهد بود.» او این رفتار را، رفتاری تودهای میخواند که آسیبی بسیار جدی به بورس میزند و توصیه میکند که «سازمان بورس و بازار سرمایهای که داعیه دفاع از نظام بازار آزاد از طریق بورس کالا و اوراق بهادر دارد، باید محدودیتهای قیمتگذاری را بردارد. چراکه اگر دامنه نوسان داشته باشید خودش میشود یک قیمتگذاری دستوری که به راحتی امکان خرید و فروش بر اساس قیمتهای پیشنهادی وجود نخواهد داشت.»
«یکسری شرکتها هم هستند که نقش مهمی در توسعه زیربنایی کشور دارند اما به واسطه شرایط عملیاتیشان برخی از ویژگیهایی که برای پذیرش در بورس و فرابوس دارند را نمیتوانند به درستی انجام بدهند.» این شروع توصیهای دیگر از سمت رضاپور برای سیاستگذار است. طبق توضیح او شرکتهای پیمانکاری یکی از این شرکتها هستند که به شدت نیازمند تامین مالی هستند اما «با ریسکها و تهدیدهای زیادی» دست و پنجه نرم میکنند، پس «به نظر میرسد که باید بسترهای زیادی را با ایجاد ساختارها و راهنماییهای سیاستگذار در نظر گرفت تا فضایی برای آنها ایجاد شود که در بازار سرمایه حضور داشته باشند تا در بازار پذیرش بگیرند و از امکانات و مزایای بورس استفاده کنند تا در نهایت پولها را به پروژههای مملکت ببرند.» این کارشناس حوزه بورس همچنین در ادامه این بخش از توضیحاتش میگوید که «باید با هدایت و حمایت از جایگاه بورس در کشور این ابزارها توسعه پیدا کند. بهخصوص که جایگاه اولیه بنگاهها را افزایش میدهد و در افزایش اشتغال در کشور نقش پررنگی دارد» که میتواند از جمله مواردی باشد که سیاستگذار باید به آن دقت کند.
یکی دیگر از توصیهها به سیاستگذار که بخشی از آن هم معطوف به رسانهها میشود، توجه به شاخص هموزن در کنار شاخص کل است. میرمعینی در ادامه توصیههایش به سیاستگذار به این موضوع اشاره میکند و میگوید: «به دلیل اینکه شاخص هموزن گویاتر است و وزن سرمایه و بزرگی شرکتها در شاخص هموزن در نظر گرفته نمیشود و همچنین قیمتها بهتر نشان داده میشود، باید به آن توجه کرد.» او توضیح میدهد: «شاخص کل به دلیل اینکه وزن شرکتهای بزرگتر روی آن تاثیر بیشتری دارد برای مثال اگر ۷۰ درصد بازار منفی و ۲۰ تا ۳۰ درصد مثبت باشد، آن هم سهمهای بزرگ؛ شاخص کل این فضا را نمایندگی نمیکند.» در نهایت او پیشنهاد میکند که سیاستگذار و تنظیمگر مقررات بازار سرمایه، نسبت شناوری سهام شرکتها را افزایش دهند و استاندارد خاصی را حاکم کنند که از طریق اصول حاکمیت شرکتی بتواند اجرا شود و عمق بازار هم بتواند دستخوش تغییرات قرار بگیرد؛ چراکه این میزان گردش معاملاتی که تقریبا با شناوری مناسب است، نشاندهنده عمق و حجم معلاملات و روند رکورد و رونق بازار خواهد بود. اما با سهام شناور آنطور که باید و شاید نمیتوانیم ادعا کنیم که معاملات بازار خیلی توانسته تاثیرگرفته از اخبار و مولفههای اقتصادی باشد.
نگاه به رویکرد سرمایهگذاری در کشور، یکی دیگر از توصیهها برای بهبود فضای اقتصادی و در صدر آن بازار سرمایه و حوزه بورس است. اگر قرار است که حوزه بورس نقشی اساسی در اقتصاد کشور داشته باشد، باید امنیت فضای اقتصادی کشور تامین شود. در همین رابطه میرمعینی، کارشناس حوزه بورس میگوید که «باید ساختارهای سیاستگذاری و تصمیمگیری در اقتصاد کشورمان با رویکرد سرمایهگذاری شکل بگیرد.» به اعتقاد او «اساس اقتصاد، سرمایهگذاری است و تا زمانی که سرمایهگذاری شکل نگیرد حتی اگر خیلی دانش فنی، نیروی انسانی و تحصیلکرده داشته باشیم اما سرمایهگذاری شکل نگیرد و سرمایهگذاری امنیت نداشته باشد و محترم شمرده نشود و حقوق سرمایهگذاران به رسمیت شناخته نشود، این اتفاق نمیافتد و سایر جنبههای تولید، مثل تولید دانشفنی، تجهیزات و... نمیتوانند برای توسعه اقتصادی و رونق اقتصادی کشور شکل بگیرند.» وی در ادامه توضیحاتش اشارهای به شاخص سرمایه ثابت کشورمان از سال ۱۳۹۰ تا به امروز میکند و میگوید که از آن سال تا به امروز «نسبت تشکیل شاخص سرمایه ثابتمان نزولی بوده است. یعنی ۱۰ سال است که سرمایهگذاری جدیدی در کشور انجام نشده یا نسبت به سال قبل کمتر شده است.» میرمعینی در ادامه توضیح میدهد: «این در حالی است که بزرگترین محرک اقتصادی کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور سرمایهگذاری و جذب سرمایهگذار بوده است.» این کارشناس حوزه بورس میگوید: «از مهمترین موضوعات بحث سرمایهگذاری و جذابیتهای ورود به این حوزه، ثبات اقتصادی است یعنی در سیاستهای پولی، مالی، ارزی و تعرفهای ثبات ایجاد شود تا نهایتا سرمایهگذاران احساس امنیت کنند.»
«آن چیزی که میتواند به بازار کمک کند کمک به ساخت و بهبود زیرساختهاست.» این پیشنهاد ایمان مقدسیان، کارشناس حوزه بورس به سیاستگذاران است. به اعتقاد او زیرساختهایی که باید برای بازار فراهم شود، «یکی معاملات و عملیات است که یک نرمافزار معاملاتی خوب در تراز بورسهای عربستان و ترکیه که مشابه خودمان هستند داشته باشیم و دومین مساله این است که کارآیی اطلاعاتی بازار بالا برود.» او در تکمیل پیشنهاد خود در خصوص پیشنهاد دومش در مورد زیرساختها میگوید: «این موضوع هم از طریق تقارن اطلاعاتی انجام میشود که سال انتشار ناشران در کوتاهترین زمان ممکن باشد و اینطور نباشد که آخرین گزینهای که به وجود میآید و سرمایهگذاران مطلع میشوند، سامانه کدال باشد.»
سرمایهگذاری غیرمستقیم سهامداران مخصوصا سهامداران خرد که تجربه و دانش کافی از حوزه بورس ندارند، از جمله توصیهها و اظهارنظرهای کارشناسان حوزه بورس در طول سالهای گذشته بوده است. در این خصوص مقدسیان معتقد است که باید بستری فراهم شود که سرمایهگذار از طریق سرمایهگذاری غیرمستقیم وارد بورس شود.
او البته به این نکته اشاره میکند که این سیاست نباید در حد شعار و دعوت باقی بماند بلکه باید عملیاتی شود. پیشنهادی هم که برای اجرای آن میدهد این است که «برای این قضیه مشوقی گذاشته شود. مثلا عرضههای اولیه را فقط از طریق همین صندوقها به سرمایهگذاران اختصاص دهند. یا افرادی که در صندوقهای سرمایهگذاری فعالیت میکنند، کارمزد معاملاتی که پرداخت میکنند و درصدی که پرداخت میکنند از افرادی که سرمایهگذاری مستقیم میکنند، کمتر باشد.»
انجام کارهای مطالعاتی و تطبیق کارآییهای بورس کشورمان در مقایسه با بورسهای دیگر کشورهای دنیا، از جمله پیشنهادهای رضاپور است. او اینطور پیشنهاد میکند که با انجام این کارها و مشارکت دادن سرمایهگذاران و فعالان حوزه بورس در این امر، «باید در جا انداختن اصولی که در دنیا ایجاد شده است تلاش کنیم و همچنین به واسطه اینکه بورس کشورمان، چند دهه با بورسهای دنیا فاصله دارد، میتوانیم تجربههای غیرسودمند دنیا را تجربه نکنیم و زودتر به بهبود شاخصهایمان برسیم.»