دکتر امیر صمصامی در برنامه اینستاگرامی انجمن علمی دانشگاه فردوسی با موضوعی تحت عنوان «تدقیق موضوع مابعدالطبیعه توسط فارابی و ابن سینا» اظهار کرد: یکی از حوزههای پژوهشی که ضرورت آن برای جامعه فلسفی ما بسیار احساس میشود، پژوهش درباره تاریخ تاسی و تاثر فلسفه اسلام است. بدین معنا مقاطعی که فلسفه اسلامی از تاریخ فلسفه پیشین خود تاثیر پذیرفته و تاثیری که بر سنت فلسفی پس از خود گذاشته؛ میدانیم عموما این تاثیرگذاری و اثرپذیری فلسفه غربی است و به طور دقیق تاثیری که فلسفه اسلامی از فلسفه یونانی متمدن و متاخر میگیرد و آن را دریافت میکند و در یک مقطع تاریخی پرورش میدهد؛ مجدد واسطه یک تاثر بر فلسفه غربی نیز میشود.
وی افزود: زمانی که فیلسوفان ما در این تاثیر و تاثر با فلسفهای که از یونان به آنها رسیده بود، مواجه بودند و با یک میراث مکتوبی که به عنوان فلسفه شناخته میشد، ابهامات و سردرگمیهایی برای آنها وجود داشت. ابتدا اینکه ترجمههایی که صورت گرفته بود در اختیار اولین فیلسوفان مسلمان مانند فارابی و ابن سینا قرار گرفت و ترجمههایی بود که خیلی مشخص و دقیق نبودند و این امر سبب میشد بسیاری از موضوعات برای فیلسوفان مسلمان با ابهاماتی مواجه باشد.
دانشجوی دکتری فلسفه غرب دانشگاه علامه طباطبایی عنوان کرد: بنابراین در مواجهه با متون فلسفه یونانی، فیلسوفان مسلمان که در یک جهان و فضای فرهنگی و تمدنی دیگری زندگی میکردند؛ چارهای جز این نمیدیدند که این سنت و اصالت فلسفه یونانی را با آموزههایی که در آن جهان وجود داشت با تناسب و سازگاری برخورد کنند. این مواجهه و متناسبسازی فلسفه یونانی با آموزههای جهان اسلامی که در آن زمان وجود داشت، محورهای زیادی دارد و میتوان در مورد آنها صحبت کرد.
وی تصریح کرد: مابعدالطبیعه به دست ارسطو پایهگذاری شد و برای نخستین بار سعی در تبیین، توضیح و تدقیق ابواب آن صورت گرفت اما کتابی که نزد ما به عنوان مابعدالطبیعه وجود دارد؛ مجموع ۱۴ کتاب است که به طور مستقیم نوشته شدند و ارسطو مطالبی که قبل از آن توسط یک فیلسوف دیگر جمعآوری شده بود، برای خود به عنوان یک کتاب به نگارش درنیاورد بلکه یادداشتهایی را برای درسهای شفاهی خود مینوشت که هر کدام موضوعات مستقلی دارند.
صمصامی اضافه کرد: بنابراین این کتاب، به عنوان یک کتاب واحد در درون خود ممکن است ناهماهنگیهایی را داشته باشد. ارسطو در سه جای این کتاب، به موضوع دانشی که به مابعدالطبیعه شناخته میشود، اشاره کرده است. بنابراین زمانی که فیلسوفان مسلمان با فلسفه یونانی مواجه شدند، با یک آشفتگی برخورد کردند که حتی مجموع ۱۴ کتاب مابعدالطبیعه را هم در اختیار نداشتند و تنها ۱۲ کتاب داشتند.
این دانشجوی دکتری فلسفه غرب دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: ابتکارات فیلسوفان مسلمان ما به قدری زیاد بود که میتوان از آنها به عنوان فلسفه مستقل یاد کرد. بنابراین فلسفه اسلامی در ذات خود استقلالی دارد و این استقلال به واسطه استدلالهایی است که در فلسفه یونانی وجود داشت.
انتهای پیام