به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه الاخبار چاپ لبنان، هنگامی که نیروهای شوروی در سال ۱۹۸۹ از افغانستان خارج شدند، عربستان پیروزی ائتلاف آمریکایی بر آنها را جشن گرفت و البته حق داشت چون با اعزام "مجاهدان" و حمایت مالی از جنگ، مشارکت تعیینکننده و سرنوشتسازی در این مساله داشت. اکنون که نوبت آمریکاییها شده و خودشان از کشوری که به قول جو بایدن مهاجران را به طور طبیعی بیرون میکند، در حال فرار هستند، ریاض دوباره به سمت مسکو رو میکند و از دشمن قدیمی خود کمک میطلبد و با آن یک توافق همکاری نظامی امضا میکند؛ توافقی که دو طرف عامدانه از اعلام جزئیاتش خودداری کردند.
ریاض مدتها است تصمیم دارد با مسکو و دیگر طرفها که در گذشته آنها را دشمن میدانست و یا مجبور بود که اینگونه رفتار کند، به ویژه پس از جنگ افغانستان در دهه هشتاد و دیگر جنگهایی که حامی مالی آنها بوده و علیه نیروهای شوروی و سپس روسها بودند، از جمله جنگ چچن، روابط دوستانهای را برقرار کند. همزمان با رویکرد جدید عربستان، توجه آمریکا به عربستان به صورت تدریجی کاهش یافت. اما آن روابط محدود و با کارکردهای مشخصی باقی ماند که مهمترین آنها گوشزد به آمریکاییها در مورد وجود جایگزینهایی برای آنها بود هر چند که ریاض از قبل میدانست که ماهیت وابستگی آن به آمریکا، کار را به طور کامل به دست آن میسپارد. همچنین از جمله کارکردهای یادشده جبران کمبود فروشندگان اسلحه به دلیل سیاستهای غربی است که ممنوعیت نسبی یا کلی را برای فروش سلاح به عربستان از سوی کشورهایی چون کانادا، آلمان، بلژیک و دیگر کشورها ایجاد کردند اما همین جبران کمبود سلاح خودش با خط قرمزهای آمریکا مواجه میشود زیرا با وجود آمادهسازی قراردادی برای خرید سامانههای موشکهای زمین به هوای اس۴۰۰ در سال ۲۰۱۸ میان عربستان و روسیه چیزی درباره آن شنیده نشد به ویژه که موشکهای یاد شده به دلیل پیامدهای خطرناکی که برای فروش موشکهای پاتریوت و جنگندههای این کشور دارند، حساسیت ویژهای را برای آمریکاییها ایجاد میکنند.
انتظار نمیرود هر گونه خرید احتمالی تسلیحات روسیه از سوی عربستان از سقف آمریکا فراتر رود هر چند که روابط عربستان-آمریکا در حال حاضر در یکی از پایینترین سطوح تاریخی خود قرار دارد. اگر این مساله به عربستانیها مربوط بود، روز گذشته جایگزینها و مکملهایی را برای حمایت آمریکا ایجاد میکردند. اما آمریکا کنترل مسؤولان حاکمیت عربستان را در دست دارد و هرگز به آنها اجازه نخواهد داد هر جایی بروند حتی اگر قصد خروج نظامی از منطقه خلیج فارس را داشته باشد. این ارتباط ساختاری تا حدی است که رهایی از آن غیرممکن است. به عنوان مثال سلاحهای عربستان بیش از ۸۰ درصد آمریکایی است و هر گونه تلاش جدی برای تنوع بخشیدن به منابع آن بازی با آتش محسوب خواهد شد و در صورتی که انجام شود، جزئی و محدود خواهد بود با این حال، آمریکا از بابت استفاده روسیه و چین از هر گونه خلئی برای دستیابی به تکه بزرگتری از کیک قرارداد تسلیحاتی، نگران است.
مشکل بن سلمان هنوز از زمانی که بایدن رئیس جمهور شده، در مورد خودش است، او میخواهد در این مورد مطمئن شود که دولت بایدن او را به عنوان پادشاه قبول خواهد کرد، این در حالی است که واشنگتن حتی با بستن پروندههای حقوقی علیه ریاض مخالف است، پروندههایی احتمالا در هفتههای آتی شاهد تحولاتی در مورد آنها خواهیم بود همانند اسناد ۱۱ سپتامبر که دست داشتن ریاض را نشان میدهند و احتمالا عربستان مجبور به پرداخت خسارات سنگینی به خانوادههای ۳۰۰۰ کشته شود. بن سلمان میداند که آمریکا در حال حاضر نه تنها از حمایت از شخص او امتناع میورزد بلکه احتمالا حاضر به دفاع از کل ساختار حاکمیت عربستان نیز نیست به ویژه در برابر برخی تهدیدهای داخلی و حتی اگر ریاض با تهدیدهای خارجی همانند اخوان المسلمین مواجه باشد و یا تهدیدی از سوی اپوزیسیون موجود در داخل خاندان حاکم علیه بن سلمان وجود داشته باشد. بن سلمان با حمایت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا در عربستان به قدرت رسید اما پس از شکست ترامپ در انتخابات، متوجه شد که فضای سیاسی آمریکا با عربستان و شخص او در خصم است و این خصومت از زمان حملات ۱۱ سپتامبر رو به افزایش است.
صحبت درباره تنوعبخشی به روابط در مصاحبه تلویزیونی آوریل گذشته بن سلمان مطرح شد و او اظهار کرد: آمریکا دیگر همانند گذشته قدرتمند نیست و بخشی از قدرتش به پول عربستان برمیگردد که در طول سالها دریافت میکرد. با این وجود انتظار اینکه سهمیه روسها و یا چینیها در روابط نظامی با عربستان افزایش یابد، واقعبینانه نیست و ریاض منافع بزرگی با هر دو طرف مسکو و پکن دارد که از جمله مهمترین آنها این است که عربستان میتواند با توافق با روسیه قیمتهای نفت را کنترل کند، این در حالی است که چین در تمامی بازارها از جمله منطقه خلیج فارس با آمریکا رقابت میکند. اما داستان دفاع از حاکمیت عربستان و یا از بن سلمان در برابر تهدیدهای داخلی موضوعی ویژه آمریکاییها است و امکان ورود هیچ طرف دیگری به جز اسرائیل آنهم با موافقت آمریکا و عربستان وجود ندارد. اگر آمریکاییها واقعا میخواستند از خاورمیانه به شکلی خارج شوند که خلأهای امنیتی ایجاد کند، مساله به شکل، اندازه و روال آن بستگی داشت همانند بازگشت به توافق هستهای ایران و چه بسا این خروج تغییراتی در روابط کشورهای منطقه ایجاد میکرد اما آنچه قطعی است این است که آمریکاییها میخواهند بسیاری از فشارهای سنگینی که بر دوششان وجود دارد همانند حمایت از این حاکمیت و آن حاکمیت را کاهش دهند.
اگر توافق تسلیحاتی عربستان با مسکو واقعا وجود داشت، امکان افشای جزئیات این توافق و پاسخ به سوالهای بسیاری درباره نوع سلاحها، قیمتهای آنها و قراردادهای امنیتی ضمیمه آنها وجود داشت. اما اعلام توافق به این شکل و در همین حد و اندازه آن هم در این مقطع زمانی تنها میتواند پیامی برای آمریکاییها با هدف به حرکت درآوردن پروندههای تعلیق شده با آنها باشد، به ویژه که خالد بن سلمان خود هفته اول ژوئیه گذشته برای سفر به واشنگتن اقدام کرده بود و سفر او در واقع جایگزینی برای سفر ولیعهد نامطلوب نزد کاخ سفید بود که دستاورد چندانی نداشت. چه ریاض واقعا تمایلی برای توسعه روابط خود داشته باشد چه تنها به دنبال هشدار دادن به آمریکاییها باشد، بن سلمان از اینکه آمریکا به کشوری منفور نزد بیشتر عربستانیها تبدیل شود، استفاده میکند؛ موضوعی که آن را استقبال گرم کاربران عربستانی شبکههای اجتماعی از توافق عربستان و روسیه نشان داد و یکی از آنها درباره این توافق نوشت: جهان به شرق روی میآورد.
اما بازار عربستان در هر شرایطی از تمامی ائتلافهای جدید استقبال میکند؛ شیوهای که تنها کشورهای حوزه خلیج فارس با آن آشنایی دارند و آن کسب حمایت با پول است.
انتهای پیام