به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فعالیت فرهنگی و هنری در تمام صورت و اشکال خود مانند برگزاری نمایشگاه، کنسرت، ساخت فیلم و... در کشورهای خارجی کار راحت و سادهای نیست. فعال فرهنگی باید ضمن آنکه آشنایی و اشراف مناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کشور میزبان داشته باشد، خود را با دستگاهها و نهادهای هم داخلی و هم خارجی هماهنگ کند. از سوی دیگر باید مخاطبین خود را بشناسد و آنان را برای برنامهها و امور جاری خود دعوت و روبرو کند. نامهنگاریها و درخواستهای گوناگون برای بازدید و انجام فعالیتها همگی باید در زمان مقرر انجام شود و دهها کار دیگر که باید همه آنها به صورت دقیق انجام شود. یک خطا و یا وقفه شاید کار را از ابتدا به مسیر بیندازد.
اما بخش قابل توجهی از این امور جنبه اداری دارد و در تمام کشورها ادارات فرهنگی و سیاسی برون مرزی متصدی انجام چنین کارهایی هستند. در کشور ما در کنار وزارت امور خارجه که وابستگیهای فرهنگی در برخی از کشورها دارد، رایزنی فرهنگی کشور ما که از طریق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز نقش بسیار مهم و جدی دارد. در حقیقت در زمینههای فرهنگی این سازمان فرهنگ و ارتباطات است که نقش اول را ایفا میکند. رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در واقع حکم سفیران فرهنگی ایران را دارند.
رایزنی البته مأموریت بسیار خطیر و پرزحمتی است چراکه رایزن ضمن آنکه باید به زبان کشور میزبان مسلط باشد، باید بتواند ضمن حفظ قواعد و چارچوبهای داخلی و سیاسی ایران، قوانین و آئین و مقررات کشور میزبان را نیز بخواند. از سویی عوامل و نیروهایی که بتوانند در انجام امور یاری رسانند زیاد نیستند و از این رو وظیفه رایزنان در انجام این امور سنگین است.
ما طی ماههای گذشته با رایزنان مختلف فرهنگی کشور گفتوگو داشتیم و از شرایط فرهنگی حاکم بر کشورهای میزبان و همینطور انتقال فرهنگ ایرانی و اسلامی به آنجا صحبت کردیم.
اما گاهاً این مشکلات و ناهماهنگیها بهجای آنکه سریع و در کوتاهترین زمان ممکن انجام شود، به دلایلی با تعلل و وقفههایی روبرو میشود و همین منجر به اختلال طولانی مدت کاری که باید در کوتاهترین زمان ممکن انجام شود، میشود.
در این باره یکی از مستندسازان کشور طی تماس تلفنی با ما درباره آخرین مستندی که در ترکیه با محوریت محبت اهل سنت به اهل بیت عصمت و طهارت در حال ساخت است انتقاداتی را متوجه نمایندگان فرهنگی در خارج از کشور کرد.
محمدی نجات درباره سوژه ساخت مستند خود بیان کرد: موضوع وحدت ملی جدای از بحث دینی و اعتقادی آن یک جنبه امنیتی و راهبردی برای کشور ما دارد که متأسفانه برای بخشی از کشور ما، حتی طبقه مذهبی ما، هنوز اهمیت آن کامل درک نشده است. بیشتر اتفاقاتی هم که درباره آن رخ میدهد جنبه فرمایشی و رسمی دارد و گفتوگوی جدی درباره آن در نگرفته است. مثلاً در هفته وحدت نوازندههایی از استان گلستان و یا دفنوازهای از کردستان هفته وحدت را جشن میگیرند و تمام در حالی که جای کار بسیار بیشتری در این زمینه موجود است.
وی با اشاره به تجلی این محبت در ساحت هنر ترکیه ادامه داد: ما بر اساس نیازسنجیهای صورت گرفته متوجه شدیم که یکی از بهترین کارهایی که میتوانیم برای تجلی اهمیت وحدت انجام دهیم، توجه به محبت اهل سنت به اهل بیت علیهم اسلام است. جالب اینکه این محبت در میان اهل سنت ترکیه جلوهگری خاصی در هنر آن دارد. ترکیه در زمینههای مختلف هنری ریشه و قدمت دارد. مانند ادبیات، شعر، خوشنویسی، موسیقی، خطاطی و... که در تمام آنها محبت اهل بیت ریشه و عمق خاصی دارد. بر این اساس طرح مستندی را طراحی کردیم که در آن محبت اهل بیت را نشان دهیم تا راهبرد کلی کشور در زمینه وحدت اسلامی را که مورد توجه رهبر انقلاب بود ترسیم کنیم.
محمدی نجات در ادامه با تبیین مسیر و روال اداری برای ساخت مستند خود بیان کرد: طرح مستند را به مسئولین شبکه افق دادیم که آنان نیز از آن حمایت کردند و با وجود مشکلات مالی فراوانی که در حوزه ساخت مستند در عرصه بینالمللی وجود دارد آن را قبول کردند و نامهنگاری و هماهنگیهای آن انجام شد. بعد از آن از طریق بخش بینالملل صداوسیما به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و در نهایت به رایزن فرهنگی ایران در آنکارا و وابستگی فرهنگی ایران در استانبول معرفی شدیم. زمانی که معرفی شدم تا حدودی از نکات مثبت و ضعفی که وجود دارد باخبر بودم. خب، در این چندین سال گذشته بعضاً خاطرات ناخوشایندی از همکاری با مسئولین فرهنگی در خارج از کشور هم من و هم همکارانم داشتیم . تلاشم این بود که هیچکدام از آنها را مد نظر نداشته باشم و تنها به فعالیت و همکاری همدلانه خودم با دوستان فرهنگی فکر کنم.
نامهها و درخواستهایی که داشتم برای فیلمبرداری و مجوزهای لازم را گفتم. یکی از موضوعات مهم و مورد نیازی که به آنها گفتم محققین و فعالین ترک و همینطور منابع تحقیقاتی این حوزه بود که با آنان صحبت و مصاحبه کنیم. اما برخلاف این اعلام که چندین ماه قبل گفته شد، کمترین همکاری و همراهی را داشتند و در زمینههایی با تعلل و وقفههای صورت گرفته زمان مناسب برای فیلمبرداری از دست ما رفت.
وی گفت: برخی از دوستان ما در رایزنی فرهنگی و سفارتخانهها چند دوره در ترکیه حضور داشتهاند اما باوجود اینکه سواد و اطلاعاتی در این زمینهها دارند، هیچ کمکی به ما نکردند. زمان برای ما خیلی مهم بود و با توجه به بالا بودن هزینهها نیز امکان اینکه در ترکیه بدون دستاوردی بمانیم نبود. با سازمان فرهنگ و ارتباطات در تهران تماس گرفتیم و جویای این موضوع شدیم. آنها به ما گفتند که دوستان ما در ترکیه روی این موضوع دارند کار میکنند اما ما گفتیم که مدت زمان زیادی گذشته است و ما در حال برگشتیم، سفر ما یک هفتهای طراحی شده و به این دوستان اطلاعرسانی شده بود اما بهخاطر حرف ایشان بلیتها را کنسل کردیم و ماندیم. در روز چهاردهم سفر ما یعنی یک هفته بعد از لغو سفر یاداشت سیاسی از طرف سفارتخانه ایران به وزارت خارجه ترکیه داده شد مبنی بر نیاز به مجوز برای فیلمبرداری در فضاهای گوناگون فرهنگی و تاریخی و... از خودم سؤال کردم چرا این 14 روز نامه به دست ما نرسیده است؟ در هر حال با نامهای که صادر شد نامههای دیگری هم زده شد که یکی از آنان نامه به وزارت فرهنگ ترکیه بود که از طرف سر کنسولگری ما در استانبول به مقامات مسئول بود که بر اساس آن اجازه داده شد از تاریخ 22 تا 29 ژوئن در موزه استانبول فیلمبرداری کنیم. اما زمانی که این نامه را به ما دادند 4 روز بعد از تاریخ 29 ژوئن بود یعنی عملاً مجوزنامه منقضی شده بود و هیچ فایدهای برای ما نداشت. آنان با من تماس گرفتند که این نامه و مجوز برای من آمده است، خیلی خوشحال شدم اما وقتی نامه را به من دادند که تاریخ 2 جولای بود و مجوز منقضی شده بود. از ایشان سؤال کردم که چرا اینقدر نامه را دیر دادید؟ گفتند که نمیدانیم که چرا اینجوری شد! تعجب کردم از این حرف که مگر امکان دارد که ندانیم که چرا یک نامه بعد ازبیش از 10 روز دست من رسیده است؟ تا الان این نامه کجا بوده است؟
خبرنگار تسنیم برای پیگیری این موضوع با رایزن فرهنگی ایران در آنکارا تماس گرفت تا جویای این ماجرا شود.
"صدقی" رایزن فرهنگی ایران در ترکیه ضمن بیان اینکه در مسیر مستندسازی و فعالیتهای فرهنگی دیگری که از گذشته در جریان بوده است تلاش کردهاند تا همکاریهای لازم را انجام دهند، بیان کرد که مجوزهای برخی فیلمبرداریها را برای آقای محمدی نجات در دوره قبلی که وی برای مستندسازی در سال 1398 به ترکیه سفر کرده بود، انجام داده است. در سفر جدید که در سال جاری انجام شده نیز همکار وی در استانبول همکاریهای لازم را انجام داده است. مثلاً "مکانهایی که زیر نظر مفتیگری استانبول بودند مجوز گرفتند و با در اختیار گذاشتن وسیله نقلیه زمینه فیلمبرداری را فراهم کرده بودند."
ناگفته نماند با توجه به اظهارات رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بخشی از این ناهماهنگیها و وقفهها بهخاطر اهمالهای وزارت فرهنگ ترکیه بوده است، او میگوید: "موزهها در پاسخ موضوع را به ارسال یادداشت رسمی از طرف سفارت به وزارت خارجه ترکیه و صدور مجوز لازم منوط کرده بودند. در این فاصله بنده هم با ارتباطی که با وزارت فرهنگ ترکیه داشتم تلاش کردم که به نحوی مجوز فیلمبرداری از موزهها را اخذ کنم اما در نهایت اظهار داشتند که بنا به بخشنامه اخیر وزارت خارجه ترکیه همه درخواستها باید از طریق آن وزارتخانه ارائه بشود. در نهایت تاریخ 2 تیر ماه از طریق سفارت یادداشتی به وزارت خارجه ترکیه ارسال شد. برخلاف پیگیریهای مکرر بنده و بخش دیپلماسی عمومی سفارت تا امروز هم نتیجهای گرفته نشده است. متأسفانه بخشنامه اخیر وزارتخارجه ترکیه در روند کار مانع ایجاد کرده است."
زمانی که از این رایزن فرهنگی درباره نامه منقضی شده برای فیلمبرداری صحبت کردیم اظهار بیاطلاعی کردند در حالی که با پیگیری متوجه شدیم که این نامه از طرف وابستگی فرهنگی ایران در استانبول بوده اما وی از این نامه بیاطلاع است.
همینطور صدقی بیان کرد که این مستندساز باید هماهنگیهای لازم را از قبل سفر انجام میدادند تا دچار این مشکلات و وقفهها نشوند. اما در جواب این سخن نیز، محمدی نجات با در اختیار گذاشتن نامه ارسالی مدیرکل بین الملل صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به تاریخ 20 آبان 1399 یعنی نزدیک به 8 ماه قبل از سفر مبنی بر درخواست همکاری برای انجام امور و هماهنگیهای لازم این سازمان برای ساخت این مستند، روشن شد که اقدامات قبل از سفر که رایزن ایران در ترکیه بیان میکند نیز انجام شده است.
صدقی نیز در بخش دیگری در جوابیه خود بیان کرد که به علت کرونا و مشکلات ناشی از آن، وقفههایی در کار ایجاد شده است اما محمدینجات نیز در این باره بیان کرد که طبق اعلام ترکیه همه محدودیتهای کرونایی از ابتدای جولای مصادف با 10 تیر ماه برداشته شده است اما با این وجود دوستان ما در رایزنی و کنسولگری ایران در ترکیه دیگر تلاشی برای پیگیری نداشتند در حالی که اگر این مسیر را دوباره از سر میگرفتند به نتیجه میرسید.
محمدی نجات در ادامه به ما گفت که گلایه خود را در سامانه وزارت خارجه ثبت کردم و در نهایت با من تماس گرفتند که به سفارت ما در آنکارا مراجعه کن. به آنجا رفتم و سپس یکی از دیپلماتهای ارشد ما گفت بله ایشان تخلف اداری کرده است. من هم گفتم که در این صورت خواهش میکنم که با ایشان برخورد کنید. اما ایشان جواب داد که در سازوکار وزارت خارجه سفیر ما حق ندارد با دیپلمات برخورد کند. گفتند ما به تهران گزارش میکنیم اما گفتم من همین مسیر را طی کردم و بیفایده بوده است و در حال حاضر ایشان به من بهخاطر اهمال کاری ضربه بزرگی زده است. اکنون هم بعد از دو ماه که در استانبول هستم کوچکترین هماهنگی برای ما انجام نداده است. یک خانمی از وزارت خارجه به من گفت که برای انتقال یک نامه از این اتاق به یک اتاق یک هفته طول میکشد!
او با انتقاد از اغلاط املایی فراوان در برخی از نامههای صادر شده بیان کرد که یکی از نامهها را برای بخشی که باید از آنجا فیلمبرداری میکردیم بردیم اما زمانی که نامه را به دست مسئول ترکیه مربوطه دادیم عرق شرم روی صورتمان نشست. او با یک خودکار اغلاط فراوان املایی و اداری را روی کاغذ نوشت و تحویل ما داد. چرا باید یک مسئول فرهنگی نداند که چگونه یک نامه ساده را بدون این همه غلط باید بنویسد؟
وی با ادای احترام به رایزنان فرهنگی کاربلد و حرفهای کشور بیان کرد: ترکیه که کشور مهمی از نظر فرهنگی و روابط است. البته شخصیتهای محترمی هستند اما دانش لازم را در این زمینه ندارند. ترکیه شاهراه فرهنگی جهان است و از این نظر اهمیت فراوانی دارد. بعد از دو ماه فهمیدم که اصلاً کار ما ربطی به وزارت خارجه ندارد، در وزارت فرهنگ ترکیه دفتری وجود دارد که کارش رسیدگی به موضوعات سینمایی است. اصلا ما باید به آنجا معرفی میشدیم نه وزارت خارجه. خب این موضوع را که من نباید بدانم کار مسئولین فرهنگی ما در خارج از کشور است که آن را به ما بگویند و مطلعمان کنند. آیا گوش شنوایی در وزارت خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هست؟
یکی دیگر از نکاتی که رایزن فرهنگی ایران در ترکیه بیان کرده اینکه این مستندساز هیچ ذکری از اقدامات انجام شده و همکاریهای صورت گرفته ما نگفتهاند. محمدی نجات در واکنش به این سخن به ما گفت که قرار نیست تا مستندساز برای انجام کارهای ضروری که یک مسئول فرهنگی و سیاسی باید انجام دهد، آن هم در زمانی که این همه تعلل و وقفه صورت گرفته است، تشکر کند، بهعلاوه اینکه در نهایت در پایان مستند همواره نام ایشان و همکارانشان برای تشکر آورده شده است. اما این گلگی آن هم با این اوصاف جای سؤال دارد. البته با تمام این اوصاف همکاران ما در شبکه مستند قبلاً بابت همکاریهای انجام شده از ایشان تشکر کردند.
بنابراین باید گفت که مسیر فعالیتهای فرهنگی مانند فیلمسازی در کشورهای خارجی از سویی به علت عدم اطلاع و اشراف مسئولین ما نسبت به قوانین و آئیننامههای وزارتخانهها و نهادهای میزبان و همینطور بعضاً اهمالها و کوتاهیهایی است که صورت میگیرد. از سوی دیگر این وزارتخانههای خارجه و فرهنگی کشورهای میزبان مانند ترکیه و ... است که باید با توجه به اینکه این قبیل مستندها و فعالیتهای هنری و رسانهای منجر به تبلیغ آنها و در کانون دید و توجه قرار گرفتنشان میشود، تلاش و همت بیشتری برای جذب و همکاری کشورهای مهمان داشته باشند.
فعالین فرهنگی اعم از هنرمندان، مستندسازان، ناشران و... در کشورهای میزبان سایه و پناهگاهی غیر از سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی خودمان ندارند. انتظار این است که آنان با محبت و همدلی بیشتری مورد توجه قرار بگیرند.
انتهای پیام/