به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نوروز، "گاندو2" از راه رسید و 13 قسمت روی آنتن رفت و بقیه پخش را به زمانی دیگر موکول کرد. چندی پیش دوباره به آنتن برگشت و با بازپخش همان قسمتها در دهه اول محرم، پخش قسمتهای جدید را با اضافه شدن بازیگرانی مثلِ حسن میرباقری در نقشِ غلامرضا رحمانی(یکی از نزدیکان رئیسجمهور) و پررنگ شدن نقشِ بهمندان به عنوان فرمانده یگان نیروی دریایی ارتش و حسین پارسایی که به نظر میرسد نقش وزیر سابق امورخارجه ایران را بازی میکند.
سریالی که موافقین و مخالفین را پای گیرندههای تلویزیون نشانده و این فرضیه را باطل میکند که مخاطب با تلویزیون قهر کرده است. "گاندو" این واقعیت را به مدیران و دستاندرکاران امر نشان داد که تلویزیون هنوز هم فراگیرترین رسانه جمهوری اسلامی به شمار میرود اگر رگِ مخاطب را بشناسیم و به سلایقش احترام بگذاریم. اگرچه نسبت به محتوا و حتی فرمِ این مجموعه تلویزیونی هم نقدهای زیادی میشود، اما نباید از این نکته غافل شویم که اینگونه سریالها و فیلمها ویژگیهایی دارند که به صورت طبیعی میتواند مورد اعتراض واقع شود. زیرا به رویدادهایی میپردازد که شاهدان آن زندهاند و بلافاصله میتوانند واکنش نشان دهند.
به همین خاطر بسیاری اعتقاد دارند سازندگان چنین سریالهایی باید همه همّ و غمّ خودشان را روی قسمتِ پژوهش و تحقیق و رسیدن به شخصیتپردازی درست و تمرکز روی سوژهها بگذارند. این اتفاق تا حدود زیادی در "گاندو2" افتاده و هوشمندی نویسنده و کارگردان را شاهد بودهایم اما شاید بیشترین گافها، ضعفها و انتقادها متوجه مستقیمگویی شود که «محمدتقی فهیم» منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با تسنیم به آن اشاره کرده است.
نظر جالب سفیر انگلیس!
سریالی که این خاصیت را دارد که مخاطب منتظر قسمت بعدیاش بماند؛ حتی تماشاگرانی مثلِ سفیر انگلیس را جذب کرده که در نوعِ خودش جالب است. (سایمون شرکلیف سفیر انگلیس در تهران در توئیتی نوشته که من از سریال "گاندو2" بسیار لذت میبرم.) "گاندو" همچنان که «فهیم» در لا به لای نقدِ خود به این سریال اشاره کرده برگِ برندهای برای تلویزیون محسوب میشود که توجه سیاسیون، روشنفکرنماها و گروه زیادی از مدعیانی که میگفتند ما تلویزیون ایران را نمیبینیم به خودش جلب کرده است. اما در عین حال نباید طوری رفتار کند که اصطلاحاً بگویند این سریال سفارشی ساخته شده و یا عوامل آن قصد انتقامجویی از جناح سیاسی مخالف را دارند.
سریال "گاندو"2 در ادامه فصل اول که به بررسی، رصد و دستگیری جاسوسی آمریکایی میپرداخت و مایکل هاشمیان یا همان جیسون رضائیان نقش محوری داشت در این فصل به بررسی نفوذ دستگاه اطلاعاتی انگلیس در کشور ایران و مخصوصاً مذاکرات هستهای و برجام و مسائل اقتصادی و البته محوریت "شارلوت" پرداخته است. این سریال در ژانر سیاسی، به عملکرد تیم اطلاعاتی امنیتی ایرانی میپردازد که سعی در کشف و خنثی کردن توطئه نفوذ و خرابکاری سرویسهای جاسوسی خارجی دارد.
داستانی پُرپیمان بدون حادثه و تعلیق...
محمدتقی فهیم در این گفتوگو از چند منظر به نقدِ سریال "گاندو2" پرداخته که یکی از آنها موردِ سؤال برخی است و آن مستقیمگویی و کمحادثهشدن سریال نسبت به فصل اول و حتی 13 قسمت اولیه فصل دوم؛ یا پُرحرفی بیشتر و شبیهسازیهایی که میتوانست به شکلِ دیگری صورت بگیرد و حتی فراموشکردن دشمن اصلی که در ادامه به آن پرداختهایم:
این منتقد سینما و تلویزیون "گاندو" را سرآمد سریالهای جاسوسی و پلیسی میداند که تاکنون در تلویزیون تولید و پخش شده است و صریح میکند: داستانِ "گاندو" پُروپیمان است؛ آنچنان که آرش قادری در مقام نویسنده توانسته داستانی کامل و لازم در گونه امنیتی جاسوسی با ارجاعات روز و براساس پروندههای واقعی با خرده داستانهای ذهنی بنویسد. او برخلاف قریب اکثریت آثار که همواره کمبود قصه دارند، داستانی به اندازه نوشته و جواد افشار در جایگاه کارگردان با به کارگیری تجربیات گذشتهاش، خوب از عهده اجرای آن برآمده است.
او با اشاره به ضعفهای "گاندو2" خصوصاً بعد از پخشِ آن 13 قسمت اولیه، گفت: نقایصی در این قسمتهای اخیر به چشم میخورد که اصلیترین عامل آن از متن و سناریو نشأت میگیرد. از مستقیمگویی در رویکردهای سیاسی بگذریم که بیشتر به سبک و سیاق کار برمیگردد و نقص محسوب نمیشود اما از پُرحرفی و کمبود حادثه نمیتوان گذشت. خصوصاً فقدان تعلیق که معمولاً اصل و اساسِ کارهای پلیسی و جاسوسی را تشکیل میدهد. به عبارتی پاشنه آشیل کارهای جاسوسی، حادثه و تعلیق است. معمولاً در این دست آثار، عطفها با حادثه جلو میرود و تنشها از ایجاد تعلیق شکل میگیرند. اما قادری ترجیح داده تا عطفهایش را با نصیحت و توضیحات شفاهی که بعضاً بدیهیات را بازگو میکند، در هم آمیزد.
کم توجهی به داستانکتراشی
فهیم همچنین تأکید کرد: کمتوجهی نویسنده به داستانکتراشی برای تیم اصلی امنیتیها نیز باعث شده تا مخاطب نتواند با آنها همراهی کند. محمد را میشناسیم و دوربین هرازگاهی سری به اندرونی او میزند تا بیننده این شخصیت را بشناسد. تک سکانسهایی از عبدی در خلوت و دخترش داستانی شده، اما تا اینجای قصه چند عنصر مهم، شناسنامه و خلوتهایی برایشان در نظر گرفته نشده است، مثلاً رسول، سعید و حتی شهیدی و ... درحالی که باید برای این شخصیتهای مهم در داستان، خرده قصههایی برایشان تراشیده میشد تا بر جذابیت کار بیفزاید.
لرزشِ جدّی در ساختمان هنریِ "گاندو"
او در ادامه افزود: "گاندو2" در 13 قسمت اولیهاش قویتر و بالندهتر از فصل اولش ظاهر شد با اینکه ادامهاش هم قابل تأیید و تحمل است. اگر در محتوا و مباحث مطرحشدهاش بتوان به آن امتیاز خوبی داد اما در اجزای هنری و به تعبیری فرم و ساختمانش لرزشهای جدّی وجود دارد.
یک MI6 معمولی!
این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه سازندگانِ "گاندو" میتوانستند در بخشِ مزدوری و همکاری انگلیس و آمریکا با هم بیشتر عمیق شوند، تأکید کرد: به نظرمن به «امآی6 (MI6)» خیلی معمولی پرداخته شده، در حالی که میتوانستند به رابطه انگلیس و آمریکا بیشتر بپردازند. یعنی این واقعیت را نشان دهند که انگلیس برای آمریکا کار میکند و مسئله و دشمن اصلی ما آمریکاییها هستند. این ضعف تنها در "گاندو" وجود ندارد بلکه عموماً سریالهای جاسوسی ما به سراغ انگلیس میروند به عنوان یک استعمار مُرده و به موضوع مزدوری و همکاریشان با آمریکا نمیپردازند.
نقش شارلوت- گاندو2
چرا دشمن در "گاندو" پخمه است؟
وی خاطرنشان کرد: باید این بخش در سریال عمیقتر میشد اما بعضاً میبینیم کاراکترها مستقیماً جلوی دوربین مینشینند و درباره مسائل مختلف از جمله برجام صحبت میکنند. در حالی که میتوانستند به جای این همه پُرحرفی، اتفاق و حادثه نشان دهند و از این جنبه، سریال آن فعالیت و بهروز بودنِ خود را نسبت به گذشته ندارد و افت بیشتری کرده، حتی باعث شده باورناپذیرتر شود. اولاً دشمن، قوی جلوه داده نمیشود و خیلی پخمه است. شارلوت به عنوان افسر عالیرتبه سفارت انگلستان و شخصیتی که آموزشهای مختلفی را گذرانده؛ نهجالبلاغه، تاریخ، شاهنامه و دروس اسلامی میداند و ایرانشناسی به او یاد دادهاند. انگلستان هزینههای زیادی را متحمل شده تا او را راهیِ این میدان کند. اما این شارلوت یک شخصیت معمولی نمایش داده میشود و قدرتی در او نمیبینیم.
فهیم با تأکید بر این نکته که اگر بخواهیم وارد محتوای "گاندو" بشویم اشکالات زیادی به آن وارد است، گفت: وقتی به سراغِ مسائل اقتصادی میرود همچنان در واقع یک نفر، یک شاخه و یک نحله ضعیف را در جریان اقتصادی نشانه میگیرد و تا دادگاه ادامه میدهد همان غلامرضا رحمانی! اما در حالی که با جریان قدرتمند و نحلههای فکری روبرو هستیم که میتوانستند گستردهتر به آن بپردازند.
حسین پارسایی و شهرام قائدی در نمایی از سریال "گاندو2"
این منتقد سینما و تلویزیون در پاسخ به این سؤال که چرا "گاندو" را سریالِ خوب و حتی الگویی برای سریالسازان دیگر در حوزه امنیتی و پلیسی میدانید، گفت: این سریال را موفق میدانم و حتی سرآمد در تلویزیون ایران که میتواند به عنوان یک الگو از آن یاد کرد، چون میبینیم موافقان و مخالفان را با هرگونه سلیقهای پایِ تماشای قسمتهای سریالش نشانده است و این نقطه عطفِ این مجموعه تلویزیونی محسوب میشود. وقتی سفیر انگلیس مینویسد از دیدنِ این سریال لذت میبرم، نکته مهمی است؛ چرا که سفیری این واکنش را نشان میدهد که کشورش در این سریال بمباران شده و مورد نقدِ جدّی قرار میگیرد. اگر این سریال را با آثاری که تاکنون درخصوص مجاهدین و حتی موضوعات سیاسی و امنیتی و جاسوسی ساخته شدهاند مقایسه هم کنیم این سرآمدی به چشم میخورد چون میتوان پایِ این کار ایستاد.
اگر "گاندو" میخواهد ادامه پیدا کند...
او درباره اینکه اگر قرار باشد "گاندو" در فصلهای بعدی ادامه پیدا کند چه رویکردی را پیش بگیرد، خاطرنشان کرد: این سریال اگر قرار است ادامه پیدا کند باید به سمت الگوهای موفق جهانی برود. در عین بومیسازی اما سریالها و فیلمهای خوبی در سینماهای دنیا داریم که میتوان از آن آثار الهام گرفت. اولاً از مستقیمگویی عبور کنند و هرچه دیالوگها و صحنهها غیرمستقیمتر و براساس نمایشی هوشمندانه پیش بروند مؤثرتر خواهند بود و مخاطب از هر جریان فکری، به این اثر جذب میشود. نکته مهمتر اینکه دشمن اصلی را فراموش نمیکنیم؛ آمریکا که دشمن اصلی است در سایه گروههای نفوذِ دیگر قرار نگیرد. طبعاً وقتی به سراغِ انگلیس میرویم که به گونهای کارگزارِ آمریکا به شمار میرود باید سردمداری آمریکا نشان داده شود.
فهیم افزود: وقتی راجع به شرایط اقتصادی فیلم میسازیم معلوم است حاصلِ این مشکلات، برجام بوده و لزومی ندارد جلوی دوربین بنشینیم و به سبک وسیاق برخی از برنامههای ترکیبی و گفتوگومحور، بگوییم برجام موفق نبوده و جامعه را نابود کرده است. این سریالِ پرکشش و استراتژیکی است و باید با همین تکنیکها و تاکتیکها کار پیش برود. همیشه جریانات امنیتی و جاسوسی ظرفیتِ ادامه در فصلهای متعددی را دارند به دلیل اینکه بسیاری از ابعادِ پیدا و پنهان را برای جامعه و مردم نمایان میکند و به تعبیر بهتر، مخاطبان خیلی بهتر با نفوذ و نفوذی آشنا میشوند.
غلامرضا رحمانی (یکی از نزدیکان مقام مسئول سابق)- حسن میرباقری (بازیگر)
آیا مشابهسازی لازم بود؟
این منتقد سینما و تلویزیون در پاسخ به این سؤال که آیا مشابهسازیها و گریمهایی که برای برخی از بازیگران در فصل دوم سریال ایجاد شده کار مؤثری است مثلاً صحنه دستگیری برادر مقام مسئول سابق را نشان دهیم و یا در گریم بخواهیم جا بیندازیم که او یکی از نزدیکان به آن مسئول سابق است، تأکید کرد: این نکته هم در راستای همان مستقیمگوییها است. لزومی ندارد مشابهسازی کنیم؛ وقتی از پروندههای واقعی سوژه را استخراج میکنیم و نمایش بسازیم مردم خودشان در جریانِ حقایق قرار میگیرند. نه اینکه با ارجاعات مستقیم و گریم و شبیهسازی بخواهیم این کار را پیش ببریم. چرا شکسپیر سالهاست نمایشنامههایش موردِ استقبال است، چون داستانها و تمثیلهایش به دردِ جامعه امروز میخورد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی ارجاعات آشکار و ملموس میدهیم، بخشی از مخاطبانمان را از دست میدهیم. هرچه از این نوع سلیقه و رویکرد، عدول کنیم کار بهتر میشود. قرار نیست به شکل مستقیم بگوییم این برادر فلان مسئول سابق است که از قبل مخاطب گاردِ خودش را بگیرد و این انتقاد را داشته باشند که دوباره کار سفارشی کردند! بنابراین اگر قرار است این نوع سریالها فصلهای دیگری داشته باشند نباید در دیالوگ و یا شخصیتپردازی مستقیمگویی کنند. به نوعی مخاطب را با آثار، دشمن کنند و پیش از هر اتفاقی مورد اتهام و محکومیت قرار بگیرد.
انتهای پیام/