به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صادرات کتاب ایران؛ آرزویی است که در یک دهه گذشته میان اهالی فرهنگ و قلم پررنگ شد. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و تقویت شعارهایی چون حضور در عرصههای بینالمللی، به نظر میرسید که این رؤیا کمکم دارد به واقعیت میپیوندد. اما حالا پس از گذشت هشت سال، آنچه از میراث دستگاه فرهنگی دولت سابق در این عرصه باقی مانده است، تقریباً هیچ است.
این در حالی است که صنعت نشر کشور طی سالهای اخیر با مشکلات متعدد مواجه بوده است؛ از نبود کاغذ برای چاپ کتاب گرفته تا وابسته شدن به یارانههای دولتی؛ به طوری که اگر کم یا قطع شود، ناشران بسیاری هستند که نمیتوانند با دست روی زانوی خود گذاشتن بلند شوند و به کار ادامه دهند. در چنین شرایطی تقویت صادرات کتاب و عرضه در بازارهای جهانی میتوانست گره بسیاری از مشکلات را برای ناشر ایرانی حل کند.
در حالی که بازار ایران طی 10 سال گذشته، بستری مناسب برای عرضه کارهای خارجی بوده، خود کمترین سهم را از بازارهای جهانی داشته است. نگاهی به عملکرد کشورهای منطقه، از ترکیه گرفته تا کشورهای حاشیه خلیج فارس، نشان از برنامهریزی مدون و دقیق در این زمینه دارد؛ برنامهای که هم به لحاظ اقتصادی برای کشور سودآور است، هم میتواند کمکی برای ناشران و انگیزهای برای ارتقای کیفی کتابها باشد و هم محملی است برای صدور فرهنگ کشور مبدأ. با وجود این، ایران از دایره رقابتهای اینچنینی گویی بیرون است و همچنان آرزویی به عنوان حضور در بازارهای جهانی در سر میپروراند.
هادی شیرازی، مدیر انتشارات خط مقدم، در گفتوگویی با تسنیم علت اصلی ضعف در حوزه صادرات کتاب را نشناختن ظرفیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی توسط مدیران مربوطه میداند. او از تجربه هفت ساله نشر خط مقدم در عرضه آثار ایرانی در کشورهای منطقه گفت و در ادامه، به این نکته اشاره کرد که تقویت صادرات کتاب میتواند راه حلی برای برونرفت نشر کشور از وضعیت فعلی باشد. شیرازی همچنین طرح این موضوع را که ضعف در صادرات کتاب، به دلیل نپیوستن ایران به معاهدات بینالمللی مانند برن است، یک شوخی و طنز تلخ توصیف کرد. گفتوگوی تسنیم با این ناشر را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: در سالهای آخر حضور دولت دهم، دغدغهای فرهنگی به نام ترجمه آثار ایرانی و عرضه در بازارهای جهانی مطرح شد. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، این دغدغه جدیتر مطرح و پیگیری شد. یکی از اهداف و سیاستهای وزارت ارشاد در دولت یازدهم و دوازهم، حضور در بازارهای جهانی بود. برای این کار، مقدماتی مانند طرح گرنت یا حضور پررنگتر و مستمر در نمایشگاههای بینالمللی کتاب مانند فرانکفورت صورت گرفت. حالا پس از گذشت 8 سال، به نظر میرسد فاصله زیادی میان آن آرزوها و دستاوردهای امروز باقی است. شما عملکرد فعالیت وزارت ارشاد و سازمانهای مرتبط با این کار مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟
بعد از گذشت هشت سال از دولت آقای روحانی، آنچه مشخص است این است که نتیجهای که بایستی در راستای شعارهای ارائه شده حاصل میشد، به دست نیامده است. بخشی از شعارها معطوف به این بود که کتاب ایرانی در بازارهای جهانی عرضه و دیده شود. دو مجموعه بزرگ متولی این کار هستند؛ نخست وزارت ارشاد و دیگری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با جمع عظیمی از رایزنهای فرهنگی که زیر نظر ارشاد فعالیت میکند. این دستگاهها باید پاسخ دهند که در این هشت سال چه تعداد کتاب زیر نظر آنها ترجمه شد و با حمایت و نظارت آنها در بازارهای بینالمللی عرضه شده است؟
اگر نگاهی به کارنامه سازمانها و دستگاههای متولی این امر در هشت سال اخیر بیندازیم، متوجه میشویم که متأسفانه در این مدت نه اثری در بازارهای جهانی یا کشورهای منطقه مطرح شده و نه کار خاصی در این راستا صورت گرفته است. الآن با ظرفیتی به نام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مواجه هستیم که کار در خوری در این مدت انجام نداده و از فرصتها بهره نبرده است. وزارت ارشاد هم به همین صورت. این در حالی است که در کشورهای منطقه بازار و موقعیت خوبی برای عرضه آثار ایرانی وجود دارد. مردم منطقه تشنه خواندن و مطلع شدن از فرهنگ برآمده از جمهوری اسلامی هستند.
انتشارات خط مقدم با در نظر گرفتن همین موقعیت و فرصت، اقدام به ترجمه بیش از 200 عنوان کتاب در حوزه ادبیات مقاومت و توزیع آن در کشورهای منطقه کرد. این کارنامه یک انتشارات و مجموعه کوچک است، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با آن عریض و طویلی و با آن بودجههای میلیاردی چه اتفاقی در این زمینه رقم زده است؟ این کارنامه نامناسب دولت آقای روحانی است که باید از آن دفاع کند و پاسخگو باشد.
از سوی دیگر، وضعیت نشر در داخل کشور نیز جالب نیست. در بحث حمایت از ناشران و معرفی و ترویج آثار برتر کار خاصی در این مدت در کشور صورت نگرفته است. ما در حال حاضر با رکود فرهنگی مواجهیم؛ به طوری که در جوایزی مانند جایزه ادبی جلال، اثری در بعضی از بخشها مانند بخش داستان کوتاه به عنوان برگزیده معرفی نمیشود. در این هشت سال چه اتفاقی رخ داده که خروجی آن میشود که خود جایزهای که زیر نظر ارشاد شکل میگیرد، میگوید که ما در این مدت کاری منتشر نکردهایم و دستمان خالی است؟! آن دسته از عناوینی که جایزه گرفتهاند، تا چه اندازه ظرفیت مطرح شدن در بازارهای جهانی داشتهاند؟ در یک جمله به صورت خلاصه میتوان اینطور نتیجه گرفت که در این هشت سال کار قوی در این موضوع انجام نشده است.
*تسنیم: به کارهای ترجمه شده توسط انتشارات خط مقدم و توزیع آنها در کشورهای منطقه اشاره کردید. با توجه به تجربهای که داشتید و سابقه مواجهه با مخاطبان در کشورهای منطقه، ظرفیت ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات دفاع مقدس و مقاومت را برای عرضه در این بازار چطور ارزیابی میکنید؟ کمی از تجربیات خود در این رابطه بگویید.
این حجم از کاری که دارد انجام میشود، به شدت تابع میزان استقبالی است که از سوی مخاطب منطقهای دریافت میکنیم. در توزیع این دسته از آثار در بازارهای منطقهای دو نکته اساسی را مد نظر قرار دادیم؛ نخست ترجمه این آثار توسط مترجمی که زبان مقصد، زبان مادری او باشد؛ دیگر اینکه این کتابها با مجوز کشور مقصد ترجمه و منتشر میشود. رمز ماندگاری آثار در بازارهای مقصد در نظر گرفتن این دو نکته است.
بازخوردهای متعددی از توزیع این آثار در بازارهای منطقهای داشتیم. به عنوان نمونه، با دختری در حلب سوریه مصاحبه میکردم. این دختر بچه 11 ساله در زمان محاصره فوعه و کفریا بدون حضور پدر و مادر در این مناطق مانده بود. در آن زمان اتفاقی برایشان رخ میدهد که خواهر و برادرش مجروح میشود و مادر خانواده، مجبور میشود که این دو را به لاذقیه ببرد و این دختربچه 11 ساله مجبور میشود به خاطر درس و مدرسه در فوعه و کفریا بماند. بعد از یک ماه، حصار کامل میشود و او مجبور است که در این منطقه بماند.
اتفاقات متعددی برای او در این مدت رخ میدهد و با مشکلات متعددی مانند نبود آب و غذا، کمبود امکانات، افزایش قیمتها و ... مواجه بوده است. در این شرایط تکفیریها این دو منطقه را محاصره کردهاند. این دختر چند ماهی در خانه عمویش زندگی میکند و بعد از شهادت عمو، در خانه همسایهها زندگی میکند. روزی همسایهای که این دختر در خانه آنها بود، میگوید که تهدید شدهایم و وقتی تکفیریها وارد منطقه شوند، اولین خانههایی که اشغال میکنند، خانههای ماست و ما را خواهند کشت؛ بنابراین من با تفنگ اول تک تک شماها را میکشم و بعد خودم را تا به دست این تکفیریها نیفتیم. خلاصه اینکه این دختربچه قصه عجیبی داشت و اتفاقات متعددی برای او در این مدت یک سال و چند ماه رخ داده است.
وقتی با او مصاحبه کردم، از او پرسیدم که بهترین لحظه زندگی تو چه لحظهای بود؟ انتظار داشتم ماجرای تبادل و دیدار دوباره او با مادرش، بهترین اتفاق زندگیاش در این مدت باشد، اما او پاسخ دیگری داد. گفت بهترین زمان زندگیام، لحظاتی بود که کتاب «سلام بر ابراهیم» را خواندم. تأثیر یک کتاب بر زندگی یک انسان میتواند آنقدر عمیق باشد که تمام تصور ما را از لحظات زندگی تغییر دهد.
نمونه دیگری از این علاقه و تأثیرگذاری، روایتی است که میگفتند در جنگ اخیر آذربایجان با ارمنستان در منطقه قرهباغ، رزمندهای را دیدند که دارد از جبهه بازمیگردد، در حالی که در دستش پر از پلاک سربازان بود. از او پرسیدند که این پلاکها در دست تو چه میکند؟! قرار است این پلاکها هویت افراد را مشخص کند. گفت ما این پلاکها را جمع کردیم تا همانند کاری که شهید ابراهیم هادی در کانال کمیل کرد، یعنی مقاومت تا شهادت را انجام دهیم. اینها نمونههایی از تأثیر کتابهای ادبیات مقاومت در کشورهای منطقه است. عناوینی که ترجمه و توزیع شدهاند، موفق شدهاند در کشورهای منطقه دیده شوند و مخاطبان خاص خود را دارد. این تلاشی است که از سوی یک مجموعه کوچک صورت گرفته و تأثیر خود را داشته است، حالا اگر سازمانها و مراکز متولی دولتی پای کار بیایند، قطعاً میتوانیم قلههای فرهنگی در جهان را فتح کنیم.
متأسفانه جریان فرهنگ در کشور ما برعکس است، از آن طرف کتابهای مختلف که معرف شخصیتهای آمریکایی هستند، از میشل اوباما گرفته تا جان کری و ... ترجمه شده و وارد کشور میشوند و ناشران مختلف نسبت به ترجمه این آثار اقدام میکنند. دقیقاً دارند فرهنگ خود را از طریق ادبیات در جمهوری اسلامی نشر میدهند، در همه جا هم عرضه میشوند؛ از کتابفروشیها گرفته تا حتی فروشگاههای بین راهی. این ظرفیتی است که دولت قبل ایجاد کرده است. چرا این قضیه برای کتابهای ایرانی صورت نمیگیرد؟ چرا نباید مسیر عرضه کتابهای ایرانی در بازار دیگر کشورها هموار شود؟
تجربه انتشارات خط مقدم در این مدت نشان میدهد که ظرفیت برای عرضه کتابهای نویسندگان ایرانی در مناطق مختلف جهان وجود دارد؛ از شرق و غرب آسیا گرفته تا کشورهای اروپایی مانند روسیه، ترکیه، فرانسه و ...، از کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان گرفته تا کشورهای آفریقایی مانند نیجریه. این قبیل کارها نشان میدهد که حضور در بازارهای جهانی برای نشر ایران میسر است، اگر ظرفیتها به درستی شناخته و نسبت به آن تصمیمگیری شود.
*تسنیم: در صحبت با مسئولان دولتی، نپیویستن به معاهدات بینالمللی مانند کنوانسیون برن یکی از موانع جدی برای حضور نشر ایران در بازارهای جهانی عنوان میشود. در مسیر ترجمه آثار ادبیات مقاومت و عرضه آن در کشورهای مختلف تا چه اندازه با این مشکل مواجه شدید؟
من طرح این موضوع را در حد یک شوخی و طنز تلخ میدانم. وقتی یک ناشر و مجموعه کوچک میتواند طی ششهفت سال بیش از 200 کتاب ترجمه کند که از این میان، برخی عناوین مانند کتاب «شاخصهای مکتب شهید سلیمانی» به چاپ سوم برسند، معنیاش این است که نپیوستن به معاهدات بینالمللی دست و پای ما را بسته است؟ وقتی این دست اتفاقات در یک نشر کوچک رخ میدهد و مسئول فرهنگی کشور، دلیل ضعف عملکرد خود را به نپیوستن به معاهده برن حواله میدهد، یک طنز تلخ را مطرح کرده است.
ما چند سال است که داریم در این عرصه فعالیت میکنیم. تاکنون کتابهایمان در کشورهای مختلف مانند روسیه، ترکیه، لبنان و ... عرضه شده است. در این مدت حتی یکبار هم از ما پرسیده نشده است که شما عضو معاهدات بینالمللی هستید یا خیر؟!
*تسنیم: طی سالهای اخیر اقتصاد نشر با مشکل جدی مواجه شده است. صنعت نشر کشور عمدتاً وابسته به یارانههای دولتی است و گاه بدون حمایتهای اینچنینی نمیتواند به کار خود ادامه دهد. در چنین شرایطی، تقویت صادرات کتاب چقدر میتواند به تقویت ناشران کمک کند؟
صادرات کتاب میتواند در چنین شرایطی گام بزرگی برای صنعت نشر کشور باشد، اما نیازمند در نظر گرفتن زیرساختهای متعدد است. در دولت قبل به ابتداییترین موضوعات در حوزه نشر بیتوجهی شد. ناشران با مشکلات ابتدایی مانند تأمین کاغذ برای چاپ آثارشان مواجه بودند. موضوع بیمه، مشکل دیگری بود. این مشکلات در دولت گذشته حل نشد. اگر این مسائل حل شود و ظرفیت بیشتری برای فعالیت ناشران ایرانی فراهم شود، قطعاً حضور در بازار جهانی میتواند کمک بزرگی به اقتصاد نشر کند. ناشر میتواند کتابی را که مثلاً کمتر از 100 هزار تومان برای تولید آن هزینه کرده، با چندین برابر قیمت در کشورهای منطقه و اروپایی عرضه کند.
*تسنیم: به نظر شما اصلیترین مشکل در بحث صادرات کتاب چیست و دولت جدید چه اقدامی در جهت تقویت این مسیر میتواند انجام دهد؟
مشکل اصلی در کمکاری، ضعف در مدیریت و عدم شناخت ظرفیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی و ناشران ایرانی است. گاه حتی مسئولان با ادبیات و کتاب نیز آشنا نیستند. وقتی کسی در فضای ادبیات زیست نکرده است، چگونه میتواند برای آن به درستی برنامهریزی کند؟
در حال حاضر ظرفیت حضور نشر ایران در بازارهای جهانی وجود دارد، امید داریم که در دولت جدید و وزارت آقای اسماعیلی این موضوع جدی گرفته شود و آنها نیز به یاری نشر در این مسیر بیایند. در این صورت است که میتوان دریچههای جدیدی به روی نشر ایران گشود و ظرفیتهای بسیاری ایجاد کرد. باید یک اتاق ترجمه برای این منظور شکل بگیرد تا ناشران ایرانی و ناشران خارجی با هم در ارتباط باشند و همدیگر را بشناسند.
انتهای پیام/