به گزارش رکنا، زن 40 ساله در حالی که بیان می کرد با پرستاری از دو کودک مخارج زندگی ام را تامین می کنم، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 18ساله بودم که «غلام» به خواستگاری ام آمد.
او چوپان روستا بود و هنگامی که گله گوسفندان را از مقابل منزل ما عبور می داد عاشق من شده بود. به همین دلیل با برگزاری یک مجلس ساده ازدواج کردیم. همسرم به چوپانی ادامه داد تا این که اولین پسرم به دنیا آمد ولی چند سال بعد به دلیل خشکسالی در روستا بیشتر اهالی گوسفندان شان را فروختند و همسرم تقریبا بیکار شد.
دیگر چاره ای جز مهاجرت نداشتیم. بار و بندیل مان را بستیم و با اجاره منزل کوچکی در حاشیه شهر مشهد به زندگی ادامه دادیم. غلام سر گذر می رفت و به کار بنایی مشغول شده بود تا این که در سال 97مدام از سردردهایش گلایه می کرد.
چند ماه با قرص و دارو سپری شد اما سردردهای همسرم همچنان ادامه داشت. دیگر همسرم بیکار شده بود و با کمک های خانواده ام زندگی را اداره می کردیم تا این که چند ماه بعد مشخص شد همسرم سرطان دارد. در این مدت نه تنها همه پس اندازمان صرف دارو و درمان همسرم شد بلکه لوازم منزل مان را فروختیم تا شاید غلام از این بیماری صعب العلاج نجات یابد اما همه تلاش های ما بی فایده بود و بالاخره همسرم در بهار سال 98 به خاطر سرطان درگذشت.
در این شرایط پدرشوهرم که مال و املاک زیادی دارد ،یکی از خانه ها را در اختیار من و فرزندانم گذاشت تا از اجاره نشینی رها شوم چرا که من دیگر توان پرداخت اجاره را نداشتم ولی با این حال بعد از مرگ شوهرم رفتار خانواده او به کلی با من تغییر کرد به طوری که خیلی مورد بی اعتنایی آن ها قرار گرفتم.
هنوز بیشتر از یک سال از این ماجرا نگذشته بود که پدرشوهرم مدعی شد قصد فروش خانه را دارد. او حتی حکم تخلیه منزل را گرفته و من باید با شش فرزند آواره کوچه و خیابان شوم. این در حالی است که به خاطر شیوع کرونا، پسر بزرگم که در یک تعمیرگاه خودرو کار می کرد از محل کارش اخراج شده است و من هم با پرستاری از کودکان نمی توانم هزینه های زندگی ام را تامین کنم. در این شرایط نه تنها هیچ حمایت قانونی ندارم بلکه پدرشوهرم به عنوان ولی قهری می تواند حضانت فرزندانم را از من بگیرد. حالا هم به کلانتری آمده ام تا شاید راه چاره ای بیابم و ...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) اقدامات مشاوره ای برای این زن جوان توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی