به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فردا، انتخابات 1400 گذشت و دولت هم کار خود را آغاز کرد. حالا اما وقت خوبی برای جریان اصلاحات است که نگاهی به اوضاع و احوال خود انداخته و با حل اختلافاتی که در جریان رقابتهای اخیر بالا گرفت، به فکر ترمیم وضعیت و بازیابی سرمایه اجتماعی خود باشد. احیای این جریان اما خیلی هم ساده به نظر نمیرسد خاصه آنکه برخی تصور میکنند اختلافات بین طیفها و احزاب مختلف این جریان حل شدنی نیست. آنچه در ادامه میخوانید پیش بینی وضعیت اصلاحطلبان در گفتوگو با ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده پیشین مجلس است.
*در جریان رقابتهای انتخاباتی 1400 بین طیفهای مختلف اصلاحطلب و مشخصا بین اتحاد ملت و کارگزاران اختلافاتی ایجاد شد. به نظر شما آن انتخابات قابل حل است یا شاهد جدایی کارگزاران از اصلاحطلبان خواهیم بود؟
کارگزاران از اول هم اصلاحطلب نبودند. اینها با عنوان کارگزاران سازندگی طرفداران آقای هاشمی بودند و آقای هاشمی هم هیچ وقت ادعای اصلاحطلبی نداشت. منتها اینها در دوره آقای خاتمی خیلی از وزارتخانهها را گرفته و کم کم خودشان را به اصلاحطلبان چسباندند. تفکرشان هم با اصلاحطلبان ناب از جمله آقای خاتمی و ... تفاوت دارد و در سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی و ... نظراتی متفاوت از اصلاحطلبان دارند.
*به هرحال در چند دوره اخیر با پرچم اصلاحطلبی وارد عرصه سیاستورزی شدهاند.
بله، به این خاطر که اصولگراها که آنها را قبول ندارند تا بخواهند با پرچم آنها وارد شوند.
*در رقابتهای انتخاباتی اخیر خیلی اصرار به حمایت از لاریجانی داشتند و حتی تلاش میکردند که سایر اصلاحطلبان را با خود همراه کنند ...
همین دلیل روشنی است بر اینکه کارگزاران اصلاح طلب نیست. آدم اصلاحطلب که پشت سر آقای لاریجانی که سی سال علیه اصلاحطلبان بوده است، نمیرود. این دلیل روشنی است و نشان میدهد که آقایان کارگزاران مبانی اصلاحطلبی را هم قبول ندارند.
*سوال من همین است. کارگزاران از این به بعد باز هم سعی میکند که خود را در بین اصلاحطلبان جا دهد و در نهادهای اجماع ساز و سازوکارهای اصلاحطلبی حضور خواهد داشت یا اینکه صراحتا جدا شده و با لاریجانی یا اعتدال و توسعه همراه میشود؟
به نظر من تا بتوانند خودشان را به اصلاحطلبان چسبانده و اصلاحطلبان را به سوی خود بکشند، این کار را خواهند کرد. اما به نظر من دیگر نخواهد شد چون اصلاحطلبان اینها را قبول ندارند و میبینند که اینها چطور با اقداماتی مثل حمایت از لاریجانی از مبانی اصلاحطلبی عبور میکنند. به نظر من از این پس اگر نتوانند با اصلاحطلبان همراه شوند جدا شده و با عناوینی مثل همین عدالت و توسعه و ... کار میکنند.
*وضعیت سایر طیفهای اصلاحطلبی چطور پیش میرود. دیدیم که بخشی از اصلاحطلبان که اسم خودشان را جامعهمحور گذاشتند، تند متفاوتی داشتند. مخصوصا در اتحاد ملت برخی با این نگاه از عدم مشارکت گفتند. به نظر شما رهبری اصلاحات به دست این طیف انجام خواهد شد یا آن گروه از اصلاحطلبان که از همتی حمایت کردند؟
مساله این است که در شرایط فعلی راهها برای ورود اصلاحطلبان به قدرت کاملا بسته شده است . بنابراین اگر اصلاحطلبان بخواهند سیاستی را بروند که وارد قدرت شوند، رفتار عقلایی نداشتهاند. چون شاهدیم که حتی وقتی احساس میشود اگر فردی مورد حمایت اصلاحطلبان قرار میگیرد رد میشود، مثل همین لاریجانی که کارگزاران میخواست از او حمایت کند. بنابراین اگر سیاست اصلاحطلبان ورود به قدرت باشد، اشتباه خواهد بود.
به نظر من اصلاحطلبان باید در کنار مردم بوده و وجهه مردمی خود را حفظ کنند تا اگر وقتی بحرانی ایجاد شد که به ضرر منافع ملی بود، کنار مردم بایستند و مردم به آنان اعتماد کنند.
*اگر طبق گفته شما طیفی که خیلی دیگر مایل به حضور در قدرت و مشارکت نیست، لیدری این جریان را در دست بگیرد، تکلیف چهرههای شاخص چه میشود. مشخصا آقای خاتمی با این گروه همراهی میکند و در کنار اصلاحطلبان محافظهکارتر قرار میگیرد؟
من به آقای خاتمی ارادات خاصی دارم و خواهم داشتم اما معتقدم او هم معصوم نیست که اشتباه نکند. به نظر من اشتباه بزرگ او حمایت از آقای همتی در این دوره بود. خواهش من این است که در آینده از این اشتباهات نکند و توجه داشته باشد که دیگر روزنهای برای ورود اصلاحطلبان به قدرت وجود ندارد.