به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، یکلحظه لبخند عنوان فیلم کوتاهی است که این روزها در پلتفرم های نمایش خانگی به تصویر درآمده است.
در دو سالی که از شیوع کرونا در جهان گذشت، اگرچه جریان عمومی مخاطرات در حوزه سلامت یکسان بود و مرگ تهدیدکنندهای بود که نزدیکتر از همیشه حس میشد همه کشورها و به تبع آن تمام آدمهای دنیا این موضوع را به یک شکل درک و تجربه نکردند.
همیشه برای کسانی که به پول و قدرت دسترسی دارند روال امور به شیوه دیگر در مقایسه با کسانی که فاقد چنین امکاناتی هستند، رقم میخورد؛ چنان که شاهد بودیم کشورهای مختلف مواجهههای مختلفی را با یک موضوع یکسان داشتند. بر این اساس آن دستهبندی قدیمی فقیر و غنی حتی در مورد یک پاندمی هم بهشدت بر کیفیت زندگی و ذهنیت مردم از یک بیماری فراگیر اثر گذاشت.
داستان فیلم یکلحظه لبخند هم در مورد یکی از بیشمار خانوادههایی است که طعم تلخ بیماری را همزمان با طعم دردناک بیپولی تجربه کردند. آدمهای روزمزدی که بیماری و کار نکردن میتواند به بهای زندگیشان تمام شود و قانون نانوشته سرنوشتشان این است که باید همیشه کار کنند تا زنده بمانند.
دختر کوچکی که در مواجهه با بیرحمیهای زندگی، حالا با مادری همراه است که کرونا گرفته و عکس پدر بر سینه دیوار خانه خبر از خلأهای بزرگی دارد.
کودکی که بهجای رؤیاهای شیرین درگیر کابوس تلخ معیشت است و چشمانتظار مساعدتی که وعده واریز آن به سرپرستان خانوار (مادر) داده شد.
سرانجام پول واریز میشود و کودک ذوقزده که تا پیش از آن دغدغه تمام شدن غذای مادر و قرصها و داروهای غمانگیز لحظهای از جلوی چشمش کنار نمیرود، آماده میشود برای خرید بیرون برود؛ اما فاصله این لبخند تا بغض و اشک بعدی بسیار کوتاه است. پیامکی که خبر از برداشته شدن تقریباً تمام پول به خاطر قسط وامی میدهد، خنده کودک را میخشکاند و او را دوباره به ورطه ناامیدی میراند.
ابتلا به یک بیماری آن هم یک بیماری مسری و همهگیر مانند کرونا به اندازه کافی سخت است و ترکیب این بیماری با نداری، ترکیب غم انگیزی است که درک آن (مگر برای اقلیتی محدود) اساسا غیرممکن نیست.
در کل این فیلم کوتاه را می توان تلاشی قابل تامل از فیلم ساز در راستای به تصویر کشیدن مضاعف شدن مشکلات طبقات ضعیف اقتصادی جامعه دانست؛ طبقاتی که در شرایط عادی مشکلات متعددی دارند که با آن دست به گریبان هستند و بحران هایی مانند کرونا و شیوع همهگیری وضعیت نابسامان آن را تشدید کرده و زندگی شان را تلخ تر و سخت تر از گذشته می سازد.
و نباید دور از ذهن داشت که بزرگترین مزیت فیلم کوتاه در کوتاه بودن آن است، این که مختصر و مفید دغدغه ای مطرح یا موضوعی به تصویر کشیده می شود. حتی اگر موضوع یا محتوا و کیفیت فیلم موردپسند مخاطب نباشد، این زمان آن قدر نیست که بعدا مخاطب خود را از بابت هدردادن آن شماتت کند؛ ضمن این که در دنیای مدرن که سرعت زندگی بالاست می توان از تماشای فیلمهای کوتاه در زمان های مرده به عنوان یک مصرف فرهنگی بهره برد.
یک لحظه لبخند، فیلمی کوتاه در ژانر خانوادگی به نویسندگی جاوید خوشدل، کارگردانی مهدی لطفی و تهیه کنندگی مهدی لطفی و مریم امینی و محصول سال ۱۳۹۹ ایران است.
داستان فیلم درمورد دختری به نام سامره است که مادرش بر اثر بیماری (کرونا) بستری است و پدرش بر اثر تصادف از دنیا رفته و تمام کارهای خانه به عهده اوست. اما به علت نداشتن پول کافی برای خریدهای خانه، نگران و ناراحت است و تنها راه آن گرفتن وام قرض الحسنه معیشتی است تا بتواند باری از مشکلات را از دوش خود بردارد اما با پرداخت وام، زندگی او به شکل دیگری رقم میخورد، تا جایی که مجبور می شود تنها هدیه ای را که پدرش برای او خریده، برای خرج زندگی بفروشد. در این فیلم هستی حدیدی و فرشته نوید به هنرمندی پرداختهاند.